ملیت :  ایرانی   -  قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1247- شهادت 1325 ق)، عالم و فقیه امامى. مشهور به علامه خویى. وى از طایفه دنبلى بود كه در شهر خوى متولد شد و در همان جا ساكن بود. او در بیشتر علوم دینى اعلم از فقه، اصول و حدیث تبحر داشت و از شاگردان شیخ مرتضى انصارى و سید حسین كوه‏كمرى به شمار مى‏رفت، و از شیخ محمد حسین كاظمى و شیخ مهدى نجفى كاشف الغطاء روایت مى‏كرد. عمر وى به بخشش و داد و دهش و تحكیم اساس دین گذاشت. حاج میرزا ابراهیم در طى حوادث مشروطه در منزل خود در خوى شهید شد و جنازه‏اش مدتى بعد به نجف انتقال یافت. از آثار وى: حاشیه بر «فرائد الاصول» شیخ انصارى؛ «ملخص المقال فى تحقیق احوال الرجال»؛ «شرح چهل حدیث»؛ «الدره النجفیه»؛ شرح «نهج‏البلاغه»؛ «الدعوات»؛ «رساله‏اى در اصول».[1] مرحوم اوردبادى رحمه‏اللَّه گوید العلامة الاكبر حاج میرزا ابراهیم خوئى شهید الانقلاب خوى سال 1325 قمرى از تلامیذ شیخ الطائفه حجة الحق شیخ انصارى و آیت‏اللَّه العظمى حاج سید حسین كوه‏كمریست. از تألیفات او 1- حاشیه بر رسائل شیخ مخطوط كه نسخه آن در كتابخانه رضویه موجود است 2- شرح نهج‏البلاغه 3- كتاب الاربعین حدیث 4- كتاب الرجال 5- كتاب فى الدعوات و این چهار كتاب مطبوع است. مرحوم آیت‏اللَّه امینى در ص 342 شهداء الفضیلة گوید مرحوم حاج میرزا ابراهیم خوئى متولد 1247 قمرى از طراز اول راسخین در علم و منضلعین مشاركین در فنون فقه و اصول و كلام و حدیث و حكمت و عرفان و رجال بود و اما اخلاق: پس او قدوه ارباب اخلاق بوده و مردم باید به وى اقتدا و تبعیت بنمایند داراى جود و كرم و علو طبع و مناعت نفس و انفاق فى سبیل‏اللَّه مقامات و مواقفى بود كه تاریخ ناطق و تشكر بر آنها ابدیست چنانچه فوائد علمیش مدى الدهر باقى و سرمدیست او را ثروتى مهم بود و در محلى كه خدا راضى و دوست مى‏داشت صرف مى‏كرد. كسى بر چشمه احسانش وارد نمى‏شد مگر آنكه سیراب برمى‏گشت واحدى به امیدى حضرتش را قصد نمى‏نمود الا آنكه روضه آرزویش با ابر جودش سبز و خرم مى‏گشت و از عایدات خود با كثرت آن صرف نمى‏كرد بر نفس خود مگر نصف عشر آن را و همین طور بذل و عطا مى‏كرد و اقامه عمود دین و تعظیم شعائر اللَّه مى‏نمود. تا اینكه در صبح ششم ماه شعبان 1325 در سن هفتاد و هشت سالگى در صحن خانه خود بضرب گلوله در راه دین با رشد و عقل و مجد و شرف طاهر از دنس به درجه شهادت فایض گشت و فقدا و طامه كبرى گشت كه چشمه‏ها خون گریست و دلها از عظم خطب فادح و كرب شدید متفطر گردید سوگند با خداى كه آن مصیبتى بود كه خسارت بر اسلام وارد آورد كه به هیچ چیز جبران آن نمى‏شود و بر اساس دین ثلمه‏اى رسید كه سد و التیام نمى‏پذیرد.