مجید وفادار
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد اول)
(1357/ 1354 -1291 ق)، موسیقیدان. در تهران به دنیا آمد. پدرش مدیریت كتابخانهى مدرسهى كالج را برعهده داشت و او نیز در همان مدرسه به تحصیل پرداخت. پس از اتمام دورهى متوسطه، به موسیقى علاقهمند شد و در محضر حسین خان اسماعیلزاده نواختن ویولون را آموخت. سپس در كلاس رضا محجوبى پیش درآمدها و ضربها را فراگرفت و ردیف میرزا حسینقلى را نیز نزد علىاكبر شهنازى آموخت. بعدها به یادگیرى نت علاقهمند شد و ابتدا نزد آلبریك، یكى از همشاگردىهاى ارمنى خود و بعد در محضر ابوالحسن صبا نت خوانى را فراگرفت. وفادار بعد از تأسیس رادیو در 1319 ش، همكارى خود را با این سازمان آغاز نمود و تا 1339 ش براى رادیو نوازندگى و آهنگسازى كرد. وى در ضمن رهبرى و اركسترى شمارهى سه را نیز در رادیو بر عهده داشت. ساختههاى او بالغ بر سیصد آهنگ است، از جمله: «شب جدایى»؛ «گل اومد بهار اومد»؛ «یار نازنین»؛ «عشق تو»؛ «گلنار»؛ «آمدم، آمدم»؛ «مرا ببوس»؛ «گل سفید»؛ «صبا به یار عزیز».[1]
مجید وفادار 1291 -1357، در حال حاضر كه نوشتن سرگذشت هنرمندان موسیقى ایرانى رونق یافته و سعى مىشود كه نام و یاد آنان زنده نگهداشته شود، مجید وفادار از جمله كسانى است كه بسیار مهجور واقع شدهاند. او در زمان خود از مشهورترین نوازندگان و آهنگسازان بود و بسیارى از خوانندگان دهههاى اخیر، شهرت خود را به ساختههاى وفادار مدیونند. با این حال، وى عجیب نشناخته مانده است و بنده به جز یك مصاحبه كوتاه در مجله اطلاعات هفتگى سال 1337 كه درباره ترانهسرایى، آهنگسازى و خوانندگى بود، اثر دیگرى از او نیافتم. و این شرح حال نیز تلفیقى است از تكههاى پراكندهاى كه در نشریات قدیم سالهاى (1310 -40) درباره او خواندهام.
مجید وفادار به سال 1291 در تهران زاده شد. پدر او «میرزا محمدخان وفادار» از فرهنگیان قدیم بود كه سالها در مدارس تهران مانند: (ثروت، آلیانس، سلطانى و شرف) به تدریس ادبیات فارسى اشتغال داشت، مردى فرهیخته و متجدد بود و به سبب آشنایى به زبان انگلیسى، به مدیریت كتابخانهى مدرسه آمریكایى در خیابان قوامالسلطنه (سىتیر) منصوب شد و این شغل را تا آخر عمر داشت. كالج آمریكایى از مدارس معتبر آن دوران بود كه بزرگانى چون: پروین اعتصامى، ابوالحسن صبا، روحاللَّه خالقى و عبدالحسین صبا (برادر استاد صبا و نوازنده سهتار) نیز در آنجا درس خواندهاند میرزا محمدخان وفادار پدر (مجید و حمید)، در عین داشتن مطالعات فراوان و آشنایى با فرهنگ، هنر و ادب فرنگى، به موسیقى نیز شوقى زیاد داشت. هنرمندانى چون رضا محجوبى، حبیب سماعى و درویشخان مهمانان همیشگى او بودند. لیكن او نیز مانند كمالالسلطنه (پدر ابوالحسن صبا) با همه علاقهاش به موسیقى، از این كه فرزندان او این هنر را دنبال كنند جداً ابا داشت و آن را دور از شأن مردم باشخصیت مىدانست مجید كوچك، در همان مدرسه به تحصیل مشغول شد. تا دورهى متوسطه علاقهى خاصى به موسیقى نشان نداد. دوره متوسطه را تمام كرد. مجید وفادار براى اولینبار در این مدرسه پیانو را دید و به آن علاقه یافت. موضوع را با پدرش در میان گذاشت و با مخالفت شدید او مواجه شد. وفادار دست به كارى عجیب زد، كارى كه در زمان او در ایران شناخته شده نبود (و بیشتر مأخوذ از تأثیر همان فرهنگ اروپایى است كه او با آن بزرگ شده بود)؛ دست به اعتصاب غذا زد و تا چند روز مقاومت كرد. بعد از چند روز براى رفع گرسنگى مخفیانه گچ و خاك مىخورد تا بیمار شد! مساعى پدر براى كشف علت بیمارى نتیجه نداد و عاقبت بعد از این كه مدیر مدرسه به وفادار كوچك قول انجام هر كارى را كه دلش مىخواست داد، علت را فهمید. مجید به او گفت كه عاشق نواختن پیانو است. مدیر مدرسه در نهایت مهربانى او را آزمایش كرد و ملاحظه شد كه جثهى كوچك و ریزنقش این طفل براى نواختن پیانو مساعد نیست. سپس ویولن مدرسه را كه در اصل متعلق به شخصى به نام «آلك» بود زیر چانهى او گذاشت و نتیجه همان بود. وفادار كوچك به سختى به گریه افتاد و مدیر مدرسه با مشاهدهى علاقه او به موسیقى، قول داد كه اگر دست از اعتصاب غذا بكشد، براى او یك ویولن كوچك از خارج تهیه خواهد كرد. بعد از چهارماه، ویولن به ایران رسید.
شماتت پدر و نصیحت دیگران، جلودار این علاقه نشد. وفادار با اشتیاقى تمام به محضر استاد بزرگ موسیقى سنتى ایران «حسینخان اسماعیلزاده» شتافت. اسماعیلزاده بهترین استاد كمانچه بود و در زمان خود، همردیف اساتیدى چون: آقا میرزا حسینقلى، میرزا عبداللَّه، سماع حضور و نایب اسداللَّه اصفهانى بود. شاگردانى كه نزد او ویولن مىزدند، بعدها از مشهورترین نوازندگان شدند: (رضا محجوبى، حسین یاحقى و ابوالحسن صبا). روش تعلیم و ردیفها و همه كلیات و جزئیات همان كمانچه بود، با این تفاوت كه روى ویولن نواخته مىشد. بعد از چند سال، وارد كلاس درس بهترین شاگرد اسماعیلزاده شد كه در آن ایام به «رضا ویولنى» معروف بود، رضا كه بعدها براى خود نام «محجوبى» را برگزید، ار مشهورترین نوازندگان دوره خود بود كه به تعلیم موسیقى اشتغال داشت و كلاسش در لالهزار مركز تجمع هنرمندان و شیفتگان موسیقى بود. در آن هنگام، روحاللَّه خالقى كه جوان نوخاستهاى بود نزد رضا محجوبى به یادگیرى ویولن اشتغال داشت. شیوهى تدریس رضا مانند استادش حسینخان اسماعیلزاده و مانند تمام اساتید موسیقى سنتى به طور سینه به سینه و گوشى (حضورى- شفاهى) بود. وى معتقد بود كه نت موسیقى از ثبت حالات و ریزهكاریهاى خاص موسیقى ایران عاجز است و براى شاگرد راهى نیست غیر از این كه با ذوق سلیم و گوش حساس خود، این ظرایف را بیاموزد و اجرا كند.
وفادار چنان پیش رفت كه در مدتى كوتاه، به سمت خلیفهى كلاس رضا محجوبى تعیین شد. پیشدرآمدها و ضربىها را نیز از او آموخت. با این كه روحاللَّه خالقى در كتاب سرگذشت موسیقى ایران او را بهترین شاگرد رضا محجوبى مىداند ولى صداى ساز و شیوهى نواختن او، خاص خود او بود و از جهات رنگآمیزى و خصوصیات دیگر، شباهتى به ساز رضا ندارد و در روالى دیگر است، كه مطابق ذوق و سلیقهى او بود و خواستاران فراوانى هم داشت. كلاس رضا محجوبى در 1303 به علت گرفتاریهاى روحى او تعطیل شد و وفادار، به كلاس علىاكبر شهنازى رفت تا ردیف میرزا حسینقلى را بیاموزد. وفادار عاشق و طلبهاى به تمام معنا در موسیقى بود و این خصلتى بود كه در هنرجویان امروزه موسیقى ایرانى بسیار كمتر دیده مىشود. در حقیقت، آموزش موسیقى وفادار، بیشتر به همان سنتى (شفاهى) بود و آشنایى او با مبانى نظرى موسیقى، در سالهاى بعد بود كه جنبهى تكمیلى داشت. علىاكبر شهنازى در كلاس، گوشهها را با تار مىنواخت و او با ویولن تقلید مىكرد و بعد از دو سال، آن طورى كه مطلوب خودش بود، مطالب را فراگرفت. و در همین حین تحصیلات خود را در مدرسه آمریكایى دنبال مىكرد. به یادگیرى «نت» علاقمند شد و ابتدا آن را نزد یكى از همشاگردیهاى ارمنى خود موسوم به آلبریك (Albrik) شروع كرد. روزى به هم درس خود، ابوالحسن صبا برخورد كه در آن وقت نزد بهترین اساتید موسیقى سنتى تعلیم دیده بود و به مبانى نظرى موسیقى نیز آشنایى داشت. صبا با رغبت تمام قبول كرد كه نتخوانى را به وفادار آموزش دهد و چنین نیز كرد. اولین ظهور او در عالم اجرا، سال 1306 بود. در این هنگام بعد از یك دوره فترت، كار ضبط صفحات ایرانى آغاز شده بود و هنرمندانى چون حبیب سماعى، قمرالملوك وزیرى، مرتضى نىداود، علىاكبر شهنازى، موسى معروفى و مرتضى محجوبى و ظلى و بسیارى دیگر به ضبط آثارشان پرداختند. كمپانى پلیفون (و چند كمپانى دیگر بعد از آن) به خاطر ضبط صفحات متعدد از صداى قمرالملوك وزیرى، تجهیزات خود را به تهران آورد. دیگر، هنرمندان براى پر كردن صفحه ناگزیر نبودند كه به كشورهاى خارج سفر كنند.
در سال 1306، علىاكبر شهنازى سرودى ساخت در وزن دو ضربى (با شعر «شمس ملك آرا») با این مطلع: «تا جوانان ایران ز جان نكوشید...» این سرود را در اركسترى مركب از علىاكبر شهنازى (تار)، ابراهیم منصورى (ویولن) و حسین استوار (پیانو) مىنواختند و مجید وفادار، «خوانندهى» آن بود. صفحه منتشر شد و عكسالعمل شدید پدر را برانگیخت و دیگر خوانندگانى وفادار ادامه نیافت.
در دهه 1320، نوع جدیدى از موسیقى در ایران رواج یافت. كوششهاى روحاللَّه خالقى، تأسیس «انجمن موسیقى ملى» را در خیابان هدایت سبب شد. این انجمن، كلاسهایى براى آموزش موسیقى ترتیب داد كه اكثر نوازندگان مشهور آن روز در آنجا تدریس مىكردند و كنسرتهایى نیز برپا مىداشت. وفادار در كلاسهاى تئورى موسیقى كه تحت تدریس روحاللَّه خالقى بود حاضر مىشد و هر وقت كه دست مىداد، به مطالعه مىپرداخت. به زودى عنوان نوازنده (هرچند در مدتى كوتاه) وارد انجمن شد. در یكى از كنسرتها، وفادار روى صحنه به تنهایى ویولن نواخت و شیوهى نواختن وى، مورد پسند كلنل وزیرى واقع شد. وزیرى كه از ساز كسى تمجید نمىكرد و بس مشكلپسند بود، پس از اتمام كنسرت، روى او را بوسید و تشویق بسیار كرد. بعد از تأسیس رادیو در سال 1319 وفادار گاه و بىگاه در آنجا به كار مىپرداخت. او از میان نوازندگان تمبك به مهدى غیاثى علاقه داشت و همراه او مىنواخت. برادرش حمید وفادار نیز اهل موسیقى و ساز بود. این دو برادر همراه و همدم یارانى چون حسین قوامى (خواننده)، مرتضى محجوبى (نوازنده و آهنگساز)، اسماعیل نواب صفا (شاعر و ترانهسرا) بودند و عكسهایى از آن دوران به یادگار مانده است. وفادار كمتر صفحه پركرد و بیشتر به نوازندگى در رادیو پرداخت. مدتى آهنگسازى كرد و مدتى نیز رهبرى یكى از اركسترهاى رادیو را به عهده داشت. از لحاظ نوازندگى، با این كه تعلیم یافتهى مكتب موسیقیدانان سنتى است، ولى نمىتوان او را نوازندهاى سنتى دانست. وفادار از زمرهى شیریننوازان است و از نخستین چهرههاى این موج مىباشد. این شیوه كه از سالهاى 1310 به بعد متولد شد و رواج یافت مبتنى بر تغییراتى در روند و اجراى موسیقى سنتى بود؛ آرام شدن ریتمها، ورود سازهاى فرنگى، پیدایش مالشها و نالههاى مخصوص، اتكاء بر ذوق و حال به جاى اجراى كلاسیك و مو به موى ردیف سنتى، پیدایش وزنهاى دیگر (كه برگرفته از موسیقى اروپایى و موزیك نظام بود)، اهمیت یافتن ترانه و ترانهسرایى و خصایلى دیگر، از ویژگیهاى شیریننوازى هستند. در حقیقت، بیش از دو سوم نوازندگان نیم قرن اخیر، از این گروه هستند.
اولین آهنگ مجید وفادار، «شب جدایى» بود كه شعر آن از رهى معیرى است (نت آهنگ و شعر آن در كتاب آزاده رهى چاپ شده است). این آهنگ كه در مایهى دشتى بود، در سال 1315 ساخته شد و مورد استقبال فراوان واقع شد. ابتدا رضاقلى میرزا ظلى و بعد روحبخش و بنان آن ترانه را خواند. آهنگهاى وفادار باعث شهرت بسیارى از خوانندگان روز شد در حالى كه خود وى از عایدات این ساختهها، بىبهره بود. وفادار یار و دستگیر بسیارى از جوانانى بود كه سوداى ورود به این عرصه را در سر داشتند. مرضیه، دلكش، الهه، ناهید سرفراز، روحبخش، پوران، آذر، فرح از این جمله هستند. در اوایل دهه 1330، داریوش رفیعى، جوانى كه صداى غمانگیز و گرفتهاى داشت، با اجراى ساختههاى وفادار و یارى او به شهرت رسید. رفیعى كه (فرزند میرزا محمد رفیعى نماینده مردم بم در مجلس شورا بود) به موسیقى علاقه داشت و نزد سید جواد بدیعزاده آواز فراگرفته بود و در زندگى شخصى نیز اخلاقى صمیمى و بىریا، شوریده و وارسته داشت. هر چند كه بعدها، قربانى اجتماعى شد كه او را در سنین جوانى از میان برد.
ساختههاى وفادار به حدود 300 عدد آهنگ بالغ مىشود. از جمله: «گل اومد بهار اومد»، «یار نازنین»، «عشق تو»، «شب جدایى»، «گلنار»، «صبا به یار عزیز»، «گل سفید»، «ساقى امشب مرا دیوانه كردى»، «آمدم، آمدم». زمانى، روى شعر دكتر حیدر رقابى متخلص به «هاله» شعرى ساخت كه با ویولن خودش و پیانوى روحانى و صداى حسن گلنراقى روى صفحات گرامافون ضبط شد و به «مرا ببوس» اشتهار یافت. انتشار این صفحه در آن زمان مصادف با اعدام یكى از افسران تودهاى مصادف بود و داستانهایى كه براى این شعر و آهنگ در بین افواه عامه رواج یافت، استقبال از این صفحه را دو چندان كرد. استقبال شایان توجهى كه خود وفادار، از آن نصیبى نبرد. مجید وفادار، تا سال 1339، در عین نوازندگى و سازندگى براى رادیو، رهبرى و سرپرستى اركستر شماره 3 را نیز در رادیو به عهده داشت و سرپرست برنامه موسیقى كارگردان نیز بود و تا آنجا كه بنده اطلاع دارم از همین اداره نیز بازنشسته شد. سالهاى آخر عمر را به گوشهنشینى گذراند و قبل از انقلاب درگذشت. وى به گفته دوستانش و آقاى حسین قوامى، مردى بود متواضع، مهربان، خوشرو و بسیار حساس و همین حساسیت در عین این كه الهامبخش هنرى و آثارش بود، بلاى جانش هم بود و او را یك نفس تا آخر عمر آسوده نگذاشت. از وفادار در ویولن شاگرد شناخته شدهاى باقى نمانده است. نت آهنگها و اشعارش در مجلات موزیك ایران و موسیقى رادیو ایران به چاپ رسیده است.
فعالیت ها : : مشاهیر / هنر / موسيقي مشاهیر / هنر / خط
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}