ابوالحسن شمس آبادی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : گنجینه دانشمندان (جلد سوم)
آقاى حاج سید ابوالحسن بن العلامه آیهالله المرحوم میرزا محمد ابراهیم موسوى شمسآبادى مازندرانى از علماء طراز اول معاصر اصفهان و وكیل مطلق زعیم اعظم آیهالله العظمى حاج سید ابوالقاسم خوئى مدظله العالى میباشد. وى عالمى ناطق و فقیهى جامع و در ولایت اهلبیت عصمت علیهمالسلام دانشمندى خالص و كامل میباشد.
جد اعلاى وى مرحوم سید محمد لاریجانى فرزند مرحوم حاج سید عبدالله مازندرانى كه داراى چهل فرزند و همه از اعیان و اشراف و مالكین مزرعه لاریجان بودهاند و او آخرین پسر او بوده و علاقه شدیدى بتحصیل علم داشته و حتى شب هفتهى مرحوم پدرش بمطالعه معالم مشغول بوده برادر بزرگترش بوى تندى میكند كه امشب وقت مطالعه نیست وقت تعارف با مردم است، او از این عتاب رنجیده و شبانه از محل حركت و با پاى پیاده بسمت تهران میآید و در تهران با میرزا شفیع صدر اعظم فتحعلى شاه قاجار برخورد نموده و سؤال مى كند كه آقا سید محمد كجا بوده و كى آمدهاى وى جریانرا بیان میكند صدر اعظم مزبور اصرار میكند بیا برگرد بمحل و من همهگونه وسائل عزت تو را فراهم میكنم قبول نمیكند مى گوید كجا میخواهى بروى میگوید بخواست خدا باصفهان خدمت آقاى آقا محمد بیدآبادى میروم تحصیل كنم صدر اعظم میگوید من براى شما فكرى كردهام زمینى در اصفهان دارم بشما میبخشم و شما در عوض آن چهل ختم قرآن بخوانید براى پدرم میگوید معلوم نیست عمر من وفا كند میگوید مانعى ندارد فرزندان شما بخوانند پس قبول میكند.
اما جد دوم ایشان مرحوم آیهالله حاج سید عبدالله عالمى جلیل از شاگردان مرحوم آیهالله حاج میرزا محمد هاشم چهارسوقى خونسارى و مرحوم آیهالله آقاى نجفى مسجد شاهى اصفهان بوده و بعد از فوت مرحوم آیهالله میرزا محمد على مازندرانى كه عالمى ربانى و داراى مقامات و كرامات باهره بود در مسجد قطبیه كه براى او بنا كرده بودند بنا بر وصیت او اقامه جماعت نموده ولى بعلل و جهاتى ادامه جماعت را تعطیل و آخرالامر تفویض بمرحوم صدرالعلماء فرزند مرحوم حجهالاسلام والمسلمین حاج سید عبدالوهاب شمسآبادى نموده و مدتها آنمرحوم اقامه جماعت میكردند.
معظمله در حدود سال 1326 ق در اصفهان متولد شده و پس از دوران ادبیات و سطوح در خدمت مرحوم حاج ملا ابوالقاسم زفرهاى مدت دو سال از درس خارج مرحوم آیهالله حاج میرزا سیدعلى نجفآبادى و مرحوم آیهالله حاج سید محمد نجفآبادى استفاده كرده و قسمتى از شرایع را با معیّت اخوى بزرگش جناب فاضل عالم زبدهالعلماء الاعلام آقاى حاج میرزا محمد رضا آل رسول دامت بركاته نزد حجهالاسلام والمسلمین فقیه اهل البیت مرحوم آقا شیخ احمد حسین آبادى برادر بزرگ مرحوم آیهالله میرزا محمدعلى شاهآبادى خوانده و در سن 25 سالگى بنجف اشرف مهاجرت نموده و قریب ده سال بدرس خارج ملجاء الشیعه آیهالله المطلق فى الارضین مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانى و حدود شش سال بدرس اصول استاد الكل آیهالله آقا ضیاءالدین عراقى حاضر شده و بحث آنجناب را براى عدهاى از فضلاء تقریر نموده و مدتى هم در درس تعطیلى مرحوم آیهالله حاج میرزا ابوالحسن مشكینى صاحب حاشیه شركت نموده و مدت دو سال هم از محضر مرحوم آیهالله العظمى میرزا عبدالهادى شیرازى طاب ثراه استفاده نموده و مدت كمى هم از محضر و درس جمالالفقهاء والمجتهدین آیهالله سید جمالالدین گلپایگانى بهرهمند گردید و خلاصه پس از توقف مدت دوازده سال در مهد علم و كمال و معنویت نجف اشرف باصفهان مراجعت و باقامه جماعت و انجام وظائف دینى و روحى اشتغال دارد. داراى آثار قلمى میباشد:
1- شرح بر صحیفه سجادیه 2- موعظه ابراهیم 3- رساله مختصرى در اصول دین 4- اشعارى در مراثى و مصائب اهلبیت علیهمالسلام.
حاج سید ابوالحسن شمسآبادى (شهید اصفهانى) كه ترجمه - و زندگینامهاش در جلد سوم گنجینه دانشمندان گذشت از علماء صالحین و خدمتگزاران راستین اسلام و مسلمین معاصر بوده است.
معظمله حدود هفتاد سال از عمر شریف خود را در راه تحصیل علم و كمال و خدمت به اسلام و ملت گذرانیده و با خلوص نیت و صداقت كامل این وظیفه را انجام و آثار و باقیات الصالحات چشمگیر و ارزندهاى از قبیل موسسه آموزش (ابابصیر) براى نابینایان تاسیس و صدها نابینا را با خواندن ثرآن و سایر تعلیمات دینى آشنا بدین وسیله خدمت حیات بخشى نموده است مرحوم شمسآبادى كه در اثر یك توطئه ناجوانمردانه از طرف دشمنان ولایت و خاندان رسالت در روز چهارشنبه سوم مراجعتش از عمره مفرده در روز هفتم ربیعالثانى 1396 برابر 18 فروردین 1355 شمسى در هنگام طلوع فجر در وقتى كه به قصد اداء فریضه صبح عازم رفتن به مسجدش بود ربوده شد و در نزدیكى اصفهان (درچه) به شهادت رسیده و به (شهید اصفهانى) شهرت یافته است.
و چون خبر این ضایعه اسفناك و فاجعه دردناك به مردم استان اصفهان و غیره رسیده چنان موجى از جنبش مردم در اصفهان ایجاد شد كه در تاریخ این شهر باستانى بىنظیر بوده است تا یك هفته كلیه دكاكین تعطیل و شورى از مردم برخاست كه مانندش دیده نشده بود. نویسنده كه از قم براى شركت در مجلس شب هفت آن مرحوم به اصفهان رفته بودم از نزدیك ناظر انقلاب و هیجان مردم بودم مجالس ترحیم و فواتح براى آن مرحوم در سراسر ایران و مخصوص در اصفهان تا چهلم آن شهید بزرگوار ادامه داشت و نویسنده در چهلم شهادت آن مرحوم نیز در مجلس بزرگى كه در (تخت فولاد) در سر مزار ایشان تشكیل و از سراسر كشور آمده بودند شركت و شور و آشور عجیبى مشاهده كردم كه نظیر آن را كمتر دیده بودم و در تمام محافل و مجالس خواسته عموم مردم گذشته از تاثرات عمیق مجازات سریع و قاتلین آن شهید مظلوم بود ولى متاسفانه عدهاى كه به اتهام شركت در توطئه و قتل آن مرحوم دستگیر و بعضى از آنها هم كه اعتراض كرده بودند به واسطه سهلانگارى و بىتفاوتى هیئت حاكمه طاغوتى در امر قصاص ومجازات متجاسرین به ویژه كه مربوط به روحانیت و چنین عالم مجاهد بزرگوارى بود به تاخیر انداخته تا در انقلاب و جنبش مردم مبارز ایران درهاى زندانهاى كشور شكسته و تمام زندانیهاى سیاسى و جنائى و غیره آزاد قاتلین آن شهید مظلوم هم آزاد و خون- چنین عالم ربانى از بین رفت. شهراء و ادباء بسیارى از اصفهان و قم و تهران و سایر نقاط این حادثه جبرانناپذیر را به نظم و قصایدى در شهادت و رثاء ایشان سرودهاند.
پس از انقلاب با دستگیرى مهدى هاشمى معدوم داستان شهادت آیتاللَّه شمسآبادى مشخص شد.
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}