مصطفی خمینی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : گنجینه دانشمندان (جلد هشتم)
حجتالاسلام والمسلمین آیتاللَّه حاج آقا مصطفى خمینى فرزند ارجمند زعیمالشیعه آیتاللَّه العظمى نایبالامام خمینى مدظله العالى یكى از افاضل بنام و مدرسین والامقام حوزه علمیه نجف اشرف و حوزه قم بودهاند كه در سن جوانى به مرگ مشكوك و اجل غیر غیر طبیعى از دنیا رفت و جهان علم و فضل را در سوگ خود نشانید معظم له در دوازدهم ماه رجبالمرجب 1349 قمرى در شهرستان علمى و مذهبى قم به دنیا آمد و در بیت علم و تقوى پرورش یافته و پس از دوران كودكى و خواندن دروس ابتدائى به خواندن مقدمات و ادبیات پرداخته و دروس سطوح را از محضر آیات و مدرسین بزرگوارى چون آیتاللَّه حائرى و آیتاللَّه صدوقى و آیتاللَّه سلطانى و آیتاللَّه حاج شیخ عبدالجواد اصفهانى استفاده نمود و با آن قریحه سرشار و هوش و استعداد فطرى كه مخصوص بیت جلیل اوست در مدت كوتاهى از سطوح فارغ شده و در سن بیست و یك سالگى به درس خارج فقه آیتاللَّه العظمى بروجردى و درس اصول والد ماجدش و مرحوم آیتاللَّه محقق داماد شركت و از خرمن علوم آنان بهرههاى وافى برده و كم كم مشاربالبنان گردیده و خود حوزه درس مستقلى تشكیل و عده چشمگیرى به حوزه درس معقول و منقولش حاظر و از بیانات ایشان استفاده نموده تا در روز سیزدهم آبانماه 1343 برابر سوم ماه رجب 1384 قمرى ایشان را عمال سفاك رژیم منحوس پهلوى و عوامل سازمان امنیت (به قول خودشان) در منزل حضرت آیتاللَّه العظمى مرعشى نجفى مدظله غفلتا دستگیر و به شهربانى برده و از آنجا به تهران و به زندان (قزل قلعه) منتقل نمودند.
اما داستان دستگیرى ایشان برخلاف تفسیر بعضى از مغرضین از این قرار است. چون در نیمه شب مزبور نایبالامام والد معظم ایشان را از قم مأمورین ساواك به امر مستقیم دربار و اربابانشان به تهران و یكسره به تركیه تبعید نمودند فرزند برومند مذكورش صبح آنروز براى مذاكره و مشاوره به منزل حضرت آیتاللَّه مرعشى نجفى مدظله آمدند و چون منزل نایبالامام در محاصره مأمورین ساواك بود و آن مرحوم هم تحت مراقبت شدید آنها بودند به مجرد ورودشان به منزل آقاى مرعشى منزل در محاصره عمال دولت از پلیس و سازمانیها و غیره قرار گرفت و آیتاللَّه مرعشى میهمان عزیز خود را به اندرون برده و هنوز چند لحظهاى نگذشته و مذاكرهاى نشده كه دژخیمان و جلادان بدتر از لشكر چنگیز بدون در زدن از دیوار و بام منزل هجوم آورده كه آقازاده را دستگیر كنند آیتاللَّه العظمى مرعشى نجفى روحى فداه پیش آمده و فریاد زدند چه مىخواهید گفتند فلانى پسر فلانى را فرمودند ایشان میهمان من است و من نمىگذارم میهمان مرا ببرید گفتند دستور بردن شما را نداریم وگرنه مىبردیم. پس خواستند به اطاق مخصوص آقا وارد شوند. آقا جلوى آنها را گرفت پس آن بیشرفها از خدا و پیامبر (ص) شرم نكرده و از آن پیرمرد نورانى و مرجع بزرگوارى كه مبتلا به چندین كسالت قلب و فشار خون و قند و اعصاب بودند و هنوز هستند (عافاهاللَّه) از پلههاى اطاق به میان حیات منزل انداخته و آقازاده عزیز را در حالى كه میزبانش بیهوش افتاده بود جلب نموده و به شهربانى برده و از آنجا به تهران و زندان قزل قلعه برده و مدت پنجاه و هفت روز در آنجا بازداشت و سپس در روز سهشنبه 24 ماه شعبان مطابق هشتم دى ماه 1332 شمسى آزاد و به قم آمده و پس از یك روز مجددا جلب و تبعید به تركیه خدمت والد بزرگوارشان شدند.
اما از آن طرف میزبان گرامى ایشان آیتاللَّه العظمى نجفى مرعشى كه چند ساعتى بیهوش بودند چندین روز به واسطه این حادثه فشار خونشان بالا رفته و به خطر افتاده و از طرف پزشكان ممنوعالملاقات شدند و ایشان پس از اندكى بهبودى كرارا مىفرمودند دوست داشتم مرا ببرند و میهمان مرا نبرند.
آیتاللَّه زاده خمینى حدود ده ماه در خدمت والدشان در تبعیدگاه تركیه بسر برده و از ابحاث خصوصى علمى والدش استفاده مىنموده تا در تاریخ نهم جمادىالثانى 1385 قمرى از تركیه به عراق تبعید و با استقبال گرم حوزه علمیه نجف اشرف وارد به حرم امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهالسلام باب مدینه علم گردیده و رحل اقامت افكند و به تدریس فقه و اصول پرداخته و جمع كثیرى از فضلاء نجف اشرف از محضرش استفاده نموده تا در هفتم ذىقعده 1397 به مرگ مشكوكى از دنیا رفته و جهان فضل را غرق ماتم نموده و در حوزههاى علمى نجف و قم را در سوك خود نشانید. نویسنده كه از قدیم افتخار دوستى و ارادت و علاقه به آن شهید بزرگوار را داشتم و در محرم و صفر 1390 قمرى كه از راه قطر به سوریه و از آنجا به عراق و نجف مشرف شدم مكرر توفیق دیدارشان را یافته و از ضیافت گرم ایشان برخوردار شدم بعد از نماز مغرب و عشاء شب هشتم ذىقعده كه عازم منزل بودم از جائى خبر نداشتم درب صحن مطهر به یكى از دوستانم برخورد كرده خبر ناگهانى این ضایعه اسفناك را داد پایم لغزیده و حال شوكى دست داد و هرگز باور نمىكردم كه نخل شكوفاى علم و فضل و صداقت و اخلاق و محاسن آدابى چون آیتاللَّه حاج آقا مصطفى خمینى عزیز در بهار زندگى به زمین افتاد و ستاره درخشان و چراغ فروزانى مانند او به این زودى غروب و یك جهان فضل و دانش را با خود به گور برد.
یا كوكباً ما كان اقصر عمره
و كذا تكون كواكب الاسحار
در مرگ و شهادت این بزرگوار موج عجیبى سراسر ایران و بالخصوص در نجف و قم و تهران برخاست و طلیعه انقلاب ایران گردید و در واقع شهادت ناگهانى ایشان موجب حیات و نجات ایران و ملت محروم و مستضعف ایران از زیر بار استعمار و رژیم شاهنشاهى و دربدر و آواره شدن پهلوى گردید.
به مجرد شیوع این فاجعه بازارها و كلیه دكاكین قم و تهران و سایر بلاد بسته و حوزههاى علمى تعطیل و مجالس سوگوارى و فاتحه تشكیل و عموم مردم با دل سوزان و دیدگان اشكآلود شركت و صداى گریه و ناله مردم به خصوص علماء و فضلا و محصلین علوم دینیه بلند و همه مىگفتند خدا به داد دل نایبالامام رسیده و صبر جزیل و اجر جمیل مرحمت فرماید.
شرح اثر این حادثه بسیار و در كتاب (شهیدى دیگر از روحانیت) منعكس و ثبت مىباشد خلاصه در تمام ایران مجالس عدیده منعقد و به یاد آن بزرگوار اشك مىریختند. در آن هنگام سیل تلگرافات تسلیت از همه طبقات حتى از یاسر عرفات رهبر انقلابى فلسطینى محضر امام مخابره شده مراتب همدردى و تاثر عمیق خود را ابلاغ نمودند.
آثار علمى آنجناب:
1- یكدوره كامل بیع در ده مجلد
2- كتابى در مبحث اجاره- این كتاب در یورش مأمورین شاه به منزل نایبالامام (خمینى) در قم به ضمیمه صدها كتاب خطى دیگر از تالیفات امام و غیره به یغما برده شد.
3- كتابى در مبحث نكاح
4- حاشیه بر عروهالوثقى مرحوم علامه طباطبائى سید محمدكاظم یزدى
5- كتاب اصول از اول تا مبحث استصحاب
6- تفسیر قرآن در حدود چهار هزار صفحه ناتمام
7- حاشیهاى بر اسفار
مبارزات فقید سعید و قربانیهاى آن
مرحوم آیتاللَّه حاج آقا مصطفى رحمهاللَّه. در مبازرات ایران از سال 1341 شمسى یكى از افراد فعال و پركار و متحرك روحانیون یود و در به حركت درآوردن نیروهاى اصیل و فعالیت و كوششهاى طاقتفرسائى داشت.
در سال 1342 شمسى بعد از دستگیرى والد بزرگوارش در اثر هجوم وحشیانه جلادان شاه یكى از فرزندانش را از دست داد و نیز در حمله دیگرى كه دژخیمان دربار در سیزدهم آبانماه 1343 به منزل ایشان نمودند فرزند خردسال دیگرش كشته شد.
آن مرحوم بارها مىفرمود كه در راه آزادى كشتههاى بسیار خواهیم داد و بالاخره پیروزى ثمره پایدارى است.
مزار آن شهید مجاهد
چون آن فقید دانشمند به مرگ غیر مترقبه ناگهانى مشكوكى از دنیا رفت و جنازهاش با یك دنیا تاثر از نجف براى تغسیل و تجدید عهد با جدش حضرت ابىعبداللَّه الحسین علیهالسلام حمل به كربلا و پس از غسل با آب فرات و طواف در حرمین شریفین حضرت حسین و حضرت عباس علیهماالسلام با بیش از هفتاد اتوبوس تشیع و به نجف اشرف برگردانیده و با تجلیل كم سابقهاى از عموم طبقات و تعطیل بازار كلیه دكاكین نجف در معیت حضرت آیتاللَّه العظمى خوئى مدظله و تمام مراجع و آیات عظام نجف جز والد ماجدش كه اندكى تشیع نمودند (به اندازه تشیعهایى كه از دیگران مىكرد) به حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) آورده و پس از نماز خواندن آیتاللَّه خوئى و طواف حرم مطهر در میان انبوه اشك و ناله در ایوان مطهر در مقبره علامه مرحوم آیتاللَّه العظمى حاج شیخ محمدحسین غروى اصفهانى (كمپانى) در جنب مقبره علامه حلى به خاك رفت عاش سعیدا و مات سعیدا حشرهاللَّه مع السعداء والصالحین
فعالیت ها : : مشاهیر / عالمان و دانشمندان / فقه-اصول فقه
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}