ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر
محقق. تولد: 1317 ق.، در محله‏ى آفخرا، رشت. درگذشت: 16 بهمن 1366. ابراهیم فخرایى، فرزند رضا بازرگان كه نام خانوادگى قبلى‏اش رضازاده بود، در پنج سالگى به مكتبخانه شیخ محمد مجدالكتاب به نام «مجلس تعلیم مشق عمومى» در رشت رفت. پس از اتمام این مكتب، در مدرسه‏ى اتفاق مشغول به تحصیل حساب و سیاق و مشق خط و قرآن و عربى و روسى و انگلیسى شد. در شانزده سالگى از رشت به همراهى یكى از بستگانش از طریق بادكوبه و استانبول عازم بیروت شد. با شروع جنگ جهانى اول، پیش از آن كه به بیروت برسد، عازم شام گردید. در مدت هفده ماهى كه در شام بود، در مدرسه‏اى كه متعلق به كاتولیك‏هاى یونانى بود، به تحصیل مشغول شد. زبان عربى را در دمشق فراگرفت. از راه حلب و بغداد و پس از زیارت عتبات عالیات به ایران بازگشت. در تهران در مدرسه سیروس مدت یك سال درس خواند. پس از سفرى به رشت، در دارالفنون به تحصیل ادامه داد. مقدارى از دروس طى را نزد دكتر مؤدب‏الدوله نفیسى فراگرفت. در بازگشت به رشت، با كمك برادرش، به خدمت میرزا كوچك‏خان جنگلى رفت. در آنجا مسئولیت تحریرات شخصى میرزا شد. مدتى نیز به عنوان امین مالیه به ضیاء فرستاده شد. سپس به كسما اعزام شد. و در آنجا مسئول اداره‏ى فرهنگ نهضت جنگل بود. در دوران مسئولیتش، چندین مدرسه در صومعه‏سرا، فومن، ماسوله و شفت ساخت. شرح دورانى كه وى با میرزا كوچك‏خان بوده است در كتابى درباره‏ى زندگینامه‏ى سردار جنگل به قلم خود وى آمده است. پس از نهضت جنگل مدتى در اسارت بود. با اعلان عفو عمومى، به انزلى رفت و در آنجا مدیر مدرسه شش كلاسه‏اى شد. اما با توجه به این كه میزان حقوق خود و معلمینش پایین بود، دست به اعتصاب زدند، ملاقات با حسن ناصر، پیشكار دارایى گیلان فایده‏اى نداشت، و سرانجام باعث اخراج آنها شد. با این اتفاق، به رشت بازگشت، و در آنجا در سال 1302 امتیاز روزنامه‏اى به نام «پیام» را گرفت كه پیش از انتشار روزنامه، با انتشار بیانیه‏اى به نام «طلیعه» روزنامه توقیف شد و درنیامد. سپس به همكارى با فردى به نامه محمود طلوع پرداخت و روزنامه‏ى «طلوع» را منتشر مى‏كرد. مدتى به این ترتیب گذشت، تا به سبب نوشتن مقاله‏اى علیه سرتیپ محمدحسین‏خان آیرم كه نماینده‏ى تیپ مستقل در شمال بود، به زندان افتاد. با عوض شدن رییس معارف گیلان، و بر سر كار آمدن تقى طایر، دوباره به فرهنگ بازگشت و شروع به تدریس در دبیرستان و كلاس ششم دبیرستان نمود. در این دوران براى روزنامه و مجله‏هاى «فكر جوان»، «صورت»، «فرهنگ» و «پرورش» مقاله مى‏نوشت. ضمنا در هفتم دى 1304 امیتاز روزنامه‏ى «رشت» را از شوراى عالى معارف رشت گرفت ولى هرگز موفق به انتشار آن نشد. در سال 1306 مجله‏اى به نام «فروغ» دایر كرد كه به مدت یك سال و دوازده شماره منتشر شد. در سال 1307، تعدادى جزوه‏ى درسى براى دانش‏آموزان مدارس رشت به نام‏هاى گنجینه‏ى ادب، اخلاق، تاریخ و تعلیمات مدنى نوشت و انتشار داد. در همین سال به سبب شركت در یك اعتصاب، از فرهنگ خارج شد و پس از مدتى نیز از شهر رشت نیز نفى بلد شد. به تهران آمد و پس از مدتى، مدیریت مدرسه‏ى منوچهرى را به عهده گرفت. با شركت در یك دوره‏ى قضایى، وكیل گردید و به رشت بازگشت. اما پس از مدتى حكم امانت محدود صلح قزوین را به وى دادند و مجددا از شهر رشت تبعید شد. از این زمان یعنى سال 1313 تا سال 1333 كه بازنشسته شد، یا به عنوان رییس دادگسترى یا به عنوان بازرس و سمتهاى دیگر در شهرهاى مختلف خدمت كرد. در سال 1334، روزنامه‏ى «فروغ» را به جاى مجله‏ى «فروغ» منتشر كرد كه فقط براى مدت یك سال دوام آورد. مدتى نیز به همراه دیگران حزب جنگل را در رشت تأسیس كرد كه مدتى دبیر این حزب بود. در دوران بازنشستگى به مطالعه و جمع‏آورى یادداشت‏هایش پرداخت و آثارى را منتشر كرد. از آن جمله است: گیلان در جنبش مشروطه (1352)؛ گیلان در قلمرو شعر و ادب (1356)؛ گیلان در گذرگاه زمان (1354)؛ از هر چمن گلى؛ مشاهیر گیلان؛ سردار جنگل (1344)؛ نمادى از یك زیست. وى همچنین یك دوره تاریخ ایران براى سال سوم مدارس ابتدایى (كتاب درسى) در سال 1307 منتشر كرد. ضمنا كتاب ضرب‏المثل‏هاى گیلكى چاپ نشده است.