پرویز یاحقی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد اول)
پرویز صدیقى پارسى (معروف به پرویز یاحقى) در سال 1315 شمسى در تهران خیابان صفىعلیشاه تولد یافت پدر، پرویز از مردان روشنفكر و تحصیل كردهى زمان خود بود و از آنجا كه بیشتر در مأموریتهاى ادارى به سر مىبرد فرزند كوچك و با استعدادش پرویز در خانهى استاد حسین یاحقى، دائى هنرمند خود به سر مىبرد.
پرویز كه از آغاز كودكى دل و جانش با نواهاى دلانگیز موسیقى آشنا شده و اعصاب ظریف و حساسش با ساز و نوا كوك شده بود هیجانى زائدالوصف براى فراگیرى موسیقى از خود نشان مىداد.
روح بزرگ و پر التهاب وى آرامش را از او صلب نموده درصدد دستیابى به سازى برآمد، شاید آسانترین سازى كه در ایام كودكى مىتوانست در اختیار او قرار بگیرد نىلبك كوچك و ظریفى بود كه تهیه آن براى او چندان دشوار نبود. او سعى داشت نغمات دلنشینى كه در فضاى خانه و در كلاس درس استاد به گوش مىرسید با ساز كوچك خود اجرا نماید.
استاد كه همشیرهزاده خود را چنین شیفته و دلباخته موسیقى مىدید و از دور و نزدیك متوجه حالات او بود در انتظار فرصت مناسبى بود كه مشكلات را از سر راه وى بردارد و رضایت پدر و مادر او را براى تقدیم هنرمندى بزرگ به عالم موسسیقى جلب نماید، این تصمیم استاد روزى به مرحله عمل درآمد كه پرویز در حالى كه بیش از هفت سال نداشت وارد كلاس موسیقى وى شده در غیاب استاد ویولن را برداشته و با نگاهى عاشقانه بدان مىنگریست، مخالفت مادر پرویز از دست زدن به ویولن استاد را به وساطت واداشته، با لحنى مشفقانه و بسیار ملایم كه در طبیعت آن استاد ارجمند بود همشیرهى خود را از تحكم به فرزند بازمىدارد و از همان روز مبادرت به تعلیم وى مىنماید علاقه و استعداد شگرف پرویز در فراگیرى «نت» و ملودیهاى گوناگون موسیقى باعث حیرت استاد شد. و مىدید كه دورههاى ردیف اول موسیقى را كه شاگردان دیگر دوران زیادى را صرف آموختن آن مىكنند به سرعت طى كرده و در حالى كه از نظر سن و قد و قامت از همه آنان كوچكتر است در فراگیرى دروس به آنها كمك مىكند.
دوره آموزش ردیفهاى پنجگانه دیگر استاد كه عبارت از پیشدرآمدها، چهار مضرابها، آهنگهاى ضربى و دستگاههاى موسیقى ایرانى بود و تا دورهى عالى به انجام مىرسید یكى پس از دیگرى طى شد در حالى كه پرویز بیش از 11 سال از سنین عمرش طى نشده بود.
منزل استاد یاحقى كه در آن زمان محل اجتماع و رفت و آمد موسیقیدانان بزرگى نظیر استادان: ابوالحسن صبا، مرتضى محجوبى، علىاكبر شهنازى، رضا محجوبى، حسین تهرانى، رضاقلى ظلى، مرتضى نىداود و غیره بود موقعیت خاصى براى دانشجویان موسیقى فراهم آورده بود.
پرویز از اوان كودكى و نوجوانى با یكایك این استادان از نزدیك آشنا شده با سبك و سیاق نوازندگى و خوانندگى آنها آشنا گردیده و مورد تشویق یكایك آنان قرار مىگرفت. از جمله استاد ابوالحسن صبا كه متوجه نبوغ و استعداد خارقالعاده وى شده از استاد او خواسته بود كه چندى هم در نزد وى كار كند. پرویز با اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت و مدت 2 سال نیز نزد استاد صبا به فراگیر ردیفهاى ایشان اشتغال داشت.
پرویز صدیقى كه در این هنگام فامیل یاحقى را زینتبخش نام خود كرده و الحق انتخاب بجا و شایستهاى هم بوده همراه با استاد خود پا به رادیو مىگذارد و به عنوان نوازندهى خردسال در برنامههاى رادیو قطعاتى اجرا مىكند.
پرویز همكارىاش را تا 18 سالگى با رادیو ادامه داد، در آن هنگام به دعوت داود پیرنیا آهنگى را بنام: «امید دل من كجایى» با صداى استاد غلامحسین بنان براى اجرا در برنامهى «گلها» ساخت كه اعضاى اركستر این برنامه ابوالحسن صبا، حسین یاحقى، مرتضى محجوبى، على تجویدى، حبیباللَّه بدیعى، میرنقیبى، زرینپنجه، حسین تهرانى، وزیرىتبار و پرویز یاحقى بودند. همانطور كه از اسامى اعضاى این اركستر پیداست آنها از نوابع موسیقى ملى ایران بودند و این موفقیتى بىنظیر براى جوان هجده سالهاى مثل پرویز یاحقى بود و همین امر موجب تشویق و دلگرمى او شده، نهال پربرگ و بار استعداد او هر روز از روز قبل شكوفاتر مىشد.
پرویز یاحقى رفتهرفته، آهنگساز و تكنوازى پر قریحه و خلاق شده بود كه در كار تكنوازى ویولن، تلفیقى از تكنیك قوى و لطافت و ظرافت خاص و بدیعى را ارائه مىداد به طورى كه نواختن ویولن را در حال و هواى موسیقى اصیل ایران به اوج كمال خود رساند.
شادروان جواد بدیعزاده، در یكى از یادداشتهاى خود دربارهى پرویز مىنویسد: «طبیعت هر چندین سال و یا چندین قرن یكبار به درست كردن آدمهایى خارقالعاده دست مىزند، پرویز یاحقى از آن آدمهایى است كه كمتر از دست طبیعت هم ساخته است تا نظیر او را با چنین استعداد عجیبهاى خلق كند. ساز وى بیشترین اثرها را در جان و مغز و دل من داشته و خوشبختانه پرویز یاحقى جزو آنهایى است كه به پابرجا ماندن موسیقى ایران و رونق آن كمكهاى دو چندان كرده و به خصوص با نهایت ظرافت و قدرتى كه بر روى این ساز فرنگى مىنوازد به آن دسته از متخصصین نشان داده كه بیرون بردن این ساز از موسیقى ایرانى تا چه اندازهاى از جلال و ظرافت و قدرت و زیبایى موسیقى ایرانى خواهد كاست».
پرویز یاحقى با بسیارى از شعرا و تصنیفسازان بنام مثل: رهى معیرى، تورج نگهبان، اسماعیل نواب صفا، معینى كرمانشاهى همكارى داشته، ولى دوستى دیرینهاى كه وى با بیژن ترقى از زمانهاى نوجوانى داشته بیش از نود درصد تصانیف آهنگهاى او را سروده و سالهاى سال با هم همكارى داشتهاند. بیژن ترقى دربارهى یاحقى مىگوید:
«پرویز یاحقى یا به قولى، كاروانسالار موسیقى ایران، یكى از خورشیدهاى درخشان هنر این سرزمین است كه از آغاز جوانى در رفیعترین قلههاى هنر اصیل موسیقى ایران درخشیدن گرفت. او با پنجههاى سحرآمیز و پراسرار خود كه از سرچشمهى فیاض و لایتناهى نبوغ و پشتوانههاى وراثت اصیل خانوادهى هنرمندش متأثر است، دلنشینترین نغمات آسمانى را به گوش دلباختگان عالم خاك رسانید. نواى دلنشین و پر رمز و راز او كه به سرگذشت زندگى ما انسانها مىماند، گاه به نغمهى پر زمزمهى جویباران مانند است كه صفا و خرمى از آن مىتراود و گاه به صداى بغض گریه عاشقى مىماند كه سوز و درد از آن مىبارد.
پرویز یاحقى در احیاى هنر موسیقى اصیل و سنتى ایران و زنده كردن گوشههاى پربار و غنى دستگاههاى آن و نمایاندن نقش ویولن در ساز سلو و تكنوازى كه داراى سبكى ابتكارى و بدیع است، سهم چشمگیر و بسیار مؤثرى را به خود تخصیص داده است. چرا كه در اجراى موسیقى ملى، از ویولن تنها در اركسترها و كارهاى دستهجمعى استفاده مىشد لیكن او توانست با استفاده از سیمهاى بم و مهجور ویولن، به قدرت تأثیر و وسعت هرچه بیشتر آن بیفزاید. دیگر از شاهكارهاى این هنرمند خلاق ساختن و اجراى چهار مضرابهاى مختلف در قطعات موسیقى ایرانى است، و چیرهدستى او در هنر آهنگسازى و تنظیم اركستر براى آهنگهاى ایرانى كه در طول بیست و پنج سال اخیر مؤثرترین و شیواترین ترانهها و قطعات آهنگین را از خود به یادگار گذارده، كه هیچگاه با گذشت زمان فراموش نخواهند شد».
پرویز یاحقى هنرمندى است حساس، زودرنج، مهجور و گوشهگیر و انزواطلب، صریح و بدون رودربایستى با همه؛ و مجموع همینهاست كه اگر كسى سالها با وى آشنا و دوست باشد، پرویز حرفش را رك و پوست كنده به او مىزند و این موجب بعضى قضاوتهاى عجولانه دربارهى وى شده و از طرفى چون خودش سالها خبرنگار بود و با مطبوعات همكارى داشت و خلاصه اهل قلم و مطالعه مىباشد، كمتر نوشتهاى را به خصوص در مورد موسیقى، آن هم موسیقى اصیل ایران از اشخاص قبول دارد، به همین جهت با هركسى به صحبت در این باب نمىنشیند و اصولاً نظر خاص خود را دارد و با تمام ذرات وجودش به موسیقى اصیل و سنتى ایران عشق مىورزد و معتقد است كه باید در حفظ و توسعهى این گنجینه گرانبها كه یادگار و میراث فرهنگ صوتى اجداد ما ایرانیان است همواره كوشا باشیم.
به بین تفاخر این شاهباز سدرهنشین
كه هفت طاق سپهرش بلند اورنگ است
ستیغ كوه و بلنداى قلههاى سترگ
قرارگاه چنین باز آهنین چنگ است
چو آفتاب گشوده است چشم در آفاق
طلایهدار سپاه و طلیعهى جنگ است
به زیر چتر قرقگاه چشم او ندود
پلنگ شرزه كه پاى فرار او لنگ است
نه كركس است كه دل خوش كند به مردارى
كه جیفه خوارى مردار خوارگان ننگ است
هنر عقاب فلك سیر تیزپروازى است
كه آشیان بلندش به بام فرهنگ است
در آسمان هنر آن زمان كه موسیقى
گشوده بال و فلك پر ز شور و آهنگ است
وراى قدرت شبدیز مىپرد «پرویز»
كه زیر شهپر او دشت آسمان تنگ است
فعالیت ها : : مشاهیر / هنر / موسيقي
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}