جلال تاج اصفهانی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد اول)
در سال 1282 شمسى (طبق شناسنامه) خداوند به شیخ اسماعیل واعظ اصفهانى كه به «تاجالواعظین» معروف بود؛ فرزندى عطا كرد كه نامش را «جلال» گذاشت. شیخ اسماعیل، پدر جلال علاوه بر منبر گرم و گیرایى كه داشت از حنجرهاى داودى و صدایى دلنشین نیز برخوردار بود و طبق مرسوم زمان بر اثر حشر و نشر با مردم اهل ذوق زمانش با گوشهها و ردیفهاى آوازى ایران نیز آشنایى پیدا كرده بود. جلال فرزند شیخ اسماعیل هم، صدا و حنجره را از پدرش به ارث برده بود، این موضوع را اهل خانواده همه مىدانستند ولى چون جلال به احترام پدر هرگز جلوى او دهان باز نكرده بود، پدر از صداى خوش فرزندش خبرى نداشت. عاقبت زمان مدرسه رفتن جلال رسید. پدر او را به مدرسه «علیه» سپرد. این مدرسه در بازارچه رحیمخان نزدیك مسجد رحیمخان واقع بود و با منزلشان فاصله چندانى نداشت. در مدرسه به خاطر صوت خوشى كه جلال داشت مكبرى و مؤذنى و قرائت كلاماللَّه مجید را به او واگذار كرده بودند. یك روز عصر وقتى كه جلال 9 ساله از مدرسه برمىگشت؛ با خود اندكاندك زمزمه مىكرد و این زمزمه تا نزدیك در منزل ادامه داشت. غافل از این كه پدر برخلاف معمول، امروز در منزل است و صداى او را شنیده. وقتى جلال پایش را از هشتى به داخل حیاط گذاشت؛ پدرش او را صدا كرد: رنگ از روى جلال پرید و به لكنت افتاد. در این هنگام پدر با چهرهاى گشاده و ملاطفتآمیز به فرزند گفت: «جان پدر! تو صدایت خوب است و قشنگ آوازه مىخوانى، من صدایت را شنیدم؛ حالا هم كمى براى من بخوان». وقتى جلال با صداى لرزان اندكى براى پدرش خواند، پدر دستى به سرش كشید و بوسهاى از مهر بر پیشانیش زد و گفت: «براى آواز خواندن تنها صداى خوب كافى نیست تو باید تعلیم هم ببینى...!».
آن روزها به جلال چون فرزند شیخ اسماعیل تاجالواعظین بود «تاجزاده» مىگفتند. جلال تاجزاده از 9 سالگى تعلیم آواز را شروع كرد. ابتدا پیش پدرش با مقدمات و اصول ردیفها آشنا شد و سپس پدر او را به مرحوم «آسید عبدالرحیم اصفهانى» استاد مسلم آواز آن زمان سپرد و تاج مدتى نزد این استاد گوشهها را یاد گرفت. پس از مرحوم آسید عبدالرحیم؛ پدر تاج براى این كه او را با گوشههاى سازى در ردیفها نیز آشنا كند، تاج را به خدمت شادروان «نایب اسداللَّه» نىزن معروف برد. تاج زمانى نسبتاً طولانى در خدمت نایب اسداللَّه نكتهها و ظرایف آواز ایرانى را فراگرفت. آخرین استادى كه تاج بنا به توصیه پدر براى گوشهها و ردیفها به خدمتش رفت مرحوم شادروان میرزا حسین ساعتساز معروف به «خضوعى» بود و تاج پس از اتمام فراگیرى نزد این استاد، دیگر در آواز سرآمد شده بود و اندكاندك در محافل مىخواند و اینجا و آنجا همه از صوت خوش و تسلط او بر آواز سخن مىگفتند. تاج در نوجوانى با مرحوم حسینخان اسماعیلزاده استاد معروف و مسلم كمانچه آشنا مىشود و اولین بارى كه قرار بوده به همراه ساز حسینخان آواز بخواند حسینخان ساز را كوك مىكند و هنوز جمله اول را نزده، تاج با عجله درآمد آواز مىكند. مرحوم حسینخان اسماعیلزاده با لبخندى مىگوید: «پسرم در خواندن اینقدر عجله نكن، صبر داشته باشد تا من درآمد بكنم، بعد كمى بیشتر صبر كن تا چهار مضرابى هم بزنم، وقتى كه مجلس سرحال آمد و خودت هم كاملاً سر ذوق آمدى آن وقت شروع كن به خواندن، آن وقت هم با حوصله و طمأنینه بخوان تا مردم فرصت شنیدن و لذت بردن از ریزهكاریهاى آوازت را داشته باشند».
تاج همیشه از آواز مرحوم آسید عبدالرحیم اصفهانى و مرحوم میرزا حسین ساعتساز (خضوعى) با تجلیل و گرامىداشت فراوان یاد مىكرد و به خصوص مىگفت: «صوت داود نبى در حنجره و صداى استادم مرحوم آسید رحیم تجلى مىكرد و ممكن نیست كسى دیگر بتواند مانند او به این خوبى بخواند». جز این دو نفر تاج با سعهى صدر و مناعتى كه داشت و اصولاً هر خوانندهاى را تشویق مىكرد، از خوانندگان همزمانش نیز از جمله به این استادان ارادت داشت و از آنان و آوازشان به نیكى یاد مىكرد. (این اسامى را تاج در گفتگویى كه با من در اردیبهشت ماه 1358 داشت بر زبان آورد و من تا آنجا كه حافظهام یارى مىكند به ذكر آنها مىپردازم): آسید حسین طاهرزاده اصفهانى، سیداسماعیل خان قراب، قربانخان شاهى، تجلى، حاج محمدعلى، حبیب شاطر حاجى، شهاب (معروف به شهاب چشم دریده كه شاگرد حبیب شاطر حاجى بود و گوشه شهابى در دستگاه بیات زند یا ترك به او منسوب است). بىتردید بسیارى از استادان مسلم موسیقى و نوازندگان چیرهدست سازهاى ایرانى با شادروان تاج ساز نواختهاند ولى تا آنجا كه حافظه من با استعانت از ذهنیات استاد حسن كسایى نوازنده چیرهدست و نابغهى نى یارى مىكند. نام این هنرمندان را مىتوان در ردیف نام كسانى كه با تاج همنوازى داشتهاند ثبت كرد:
مرحوم نایب اسداللَّه نىزن معروف (این استاد در زمانى كه تاج نزدش تلمذ مىكرده به عنوان آموزش همراه آواز تاج نى هم مىزده است)، مرحوم شكرى ادیبالسلطنه استاد (تار)، مرحوم استاد ابوالحسن صبا، (سهتار، سنتور و ویولن)، مرحوم مرتضى محجوبى (پیانو) مرحوم رضا محجوم (ویولن)، مرحوم حسین یاحقى (ویولن)، مرحوم ارسلانخان درگاهى (تار و سهتار)، مرحوم اكبرخان نوروزى (تار)، مرحوم غلامرضا خان سارنگ (كمانچه)، مرحوم شعبان خان اصفهانى (كمانچه)، مرحوم غلامرضا خان سارنگ (كمانچه)، مرحوم شعبان خان اصفهانى (كمانچه)، مرحوم علىاكبر خان شهنازى (تار)، مرحوم حسینخان شهناز (تار) استاد حسن كسایى (خداوندگارنى و جانشین به حق نایب اسداللَّه)، استاد جلیل شهناز (نوازنده چیرهدست تار)، استاد على تجویدى و...
تاج برخلاف این كه استادان انگشت شمارى داشت؛ شاگردانش فراوان بودند. او در تعلیم با لطف پدرانهاى كه داشت با اصرار هركسى را كه حتى دو دانگ صدایى داشت تشویق به خواندن مىكرد و اغلب خودش نیز محض ترغیب شاگردان جوان و تازهكار بىهیچ ناز و افادهاى چند بیتى مناسب زمزمه مىكرد. تاج با خضوع و خشوع فراوان تعلیم مىداد و با روحیهاى كه داشت اكثراً از شاگردانش به عنوان «شاگرد» نام نمىبرد و از آنها به نام دوست و رفیق یاد مىكرد. شاگردان تاج فراوانند و من بیشتر آنها را ندیده و نمىشناسم ولى در آن میان فقط با دو نفر آنها آشنایى پیدا كردهام، یكى آقاى مرتضى شریف (قاضى دادگسترى) از شاگردان قدیمى تاج كه شیوه تاج را خوب دریافت كرده و به كار مىگیرد، حنجرهى توانایى دارد و پخته مىخواند و شعر را بجا به كار آواز مىگیرد. یكى هم كه بیش از همه و تا آخرین روزهاى زندگى، با تاج و در خدمت او بود؛ آقاى اصغر شاهزیدى خواننده جوان اصفهان است كه خود به تعلیم آواز هنرجویان مشغول است و در یكى از آزمونهاى باربد نیز رتبه اول شده است، عدهى زیادى هم غیر مستقیم شاگرد تاج بودهاند، این عده از راه صفحات و نوارهاى تاج با سبك آواز او آشنا و روش او را در آواز تعقیب كردهاند كه از این میان مىتوان به نام خواننده خوشصداى معاصر آقاى حسین خواجه امیرى (معروف به ایرج) اشاره كرد. خود من (محمدرضا شجریان) نیز مقدارى روش جملهبندى و تركیببندى در تحریر را از سبك آوازخوانى تاج به كار گرفتهام. بارها و بارها در محضرش بودهام. هم از آوازش و هم از ارشادهایش فیض فراوان بردهام.
آخرین بارى كه در محضر این هنرمند بزرگوار بودم، چهاردهم آبان 1360 درست یك ماه قبل از درگذشتش بود. در آن روز ایشان به اتفاق استاد حسن كسایى و آقاى محمد موسوى (نوازنده نى و شاگرد استاد كسایى)، آقاى پرویز مشكاتیان (نوازنده سنتور)، آقاى ناصر فرهنگمهر، آقاى منوچهر غیورى (شاگرد وفادار استاد كسایى)، شاطر رمضان و چند تن دیگر از هنردوستان تهرانى و اصفهانى كلبهى محقر مرا به قدوم شریف خود آراسته بودند. در آن روز استاد كسایى براى شادروان تاج كه خیلى افسرده به نظر مىرسید با نى، دشتى درآمد كرد و تاج یا غزلى از سعدى به این مطلع:
تاجم نمىفرستى تیغم به سر مزن
مرهم نمىگذارى زخمم دگر مزن
آوازى با نهایت قدرت و تأثیر خواند كه در حقیقت عقدهگشایى دلآزردگىهایش بود. پس از فرود آواز ایشان تكلیف كردند كه چیزى بخوانم من هم اطاعت امر استاد كرده چند بیتى خواندم كه طبق معمول مورد ستایش و لطف پدرانه ایشان قرار گرفتم. شادروان تاج مردى بود سلیمالنفس و با مناعت طبع، هرگز در طول مدت زندگیش به خاطر مال دنیا و مسائل مادى به كسى كرنش نكرد و به این خاطر مدح كسى را نگفت. او از همه تعریف و تمجید مىكرد و همه را با نام خیر یاد مىكرد، شاید كسى به خاطر نداشته باشد كه او حتى یكبار از كسى گلایهاى بكند و یا از كسى بد بگوید. او حتى اگر از كسى رنجشى مىدید و خاطرش آزرده مىشد، این رنج و آزردگى را با سكوت بزرگوارانهاى تحمل مىكرد. تاج از استادانش با احترام فراوان یاد مىكرد. با دوستانش با مهربانى و عطوفت رفتار مىكرد و حتى تا آخرین روزهاى عمرش به اغلب دوستانش سركشى و احوالپرسى مىكرد. او با شاگردانش نیز عطوف و مهربان بود و مانند پدرى خود را موظف به غمخوارى آنان مىدانست. شادروان تاج در زندگى یك همسر اختیار كرد و همیشه از او به عنوان یك كدبانوى خانهدار مهربان و دلسوز كه موجب و موجد گرمى كانون خانوادگى اوست نام مىبرد. خداوند به تاج از این همسر شش فرزند عطا كرد؛ چهار دختر به نامهاى: تاجى، پروین، هما، پروانه و دو پسر به نامهاى: همایون و جمشید.
(1360 -1282 ش)، خواننده. در هفت سالگى از آموزشهاى پدرش در موسیقى استفاده كرد و آواز را نزد سید عبدالرحیم اصفهانى، نایب اسدالله، میرزا حسین ساعتساز، حاج عندلیب و میرزا حبیب شاطر حاجى فراگرفت و در نوزده سالگى خوب مىخواند. چند سالى طلبه بود و چون به ادبیات فارسى و مقدمات عربى آشنایى داشت اشعار را مناسب مىخواند. وى در خانهى وحید دستگردى با استاد علىاكبر شهنازى آشنایى یافت و با او كنسرتهایى اجرا كرد كه چند صفحهى گرامافون از آنها ضبط شد. وى در آواز داراى سبك خاصى بود و در كنسرت روزنامه «ناهید»، در باغ سهمالدوله با اركستر مرتضى محجویى آواز خواند. او در اصفهان درگذشت. جلال شاگردان بسیارى داشته است كه مرتضى شریف و حسین خواجه امیرى، معروف به ایرج از آناناند.[1]
مدرس آواز ایرانى، موسیقیدان.
تولد: 1282، اصفهان.
درگذشت: 13 آذر 1360، اصفهان.
جلال تاجاصفهانى، فرزند شیخ اسماعیل واعظ اصفهان معروف به «تاجالواعظین» تحصیلات ابتدایى را در مدرسهى علیه پشت سرگذاشت. در همان كودكى چون همانند پدرش از صداى خوشى برخوردار بود، مشهور به «تاجزاده» شد. از نه سالگى تعلیم آواز را شروع كرد. ابتدا پیش پدرش با مقدمات و اصول ردیفها آشنا شد و سپس پدر او را نزد سید عبدالرحیم اصفهانى برد و تاج مدتى از این استاد گوشهها را یاد گرفت. پس از سید عبدالرحیم، پدر براى این كه او را با گوشههاىسازى در ردیفها آشنا كند، تاج را به خدمت نایب اسدالله نىزن برد. تاج مدت طولانى در خدمت نایب اسدالله نكتهها و ظرایف آواز ایرانى را فراگرفت. استادان دیگرى كه تاج اصفهانى براى تكمیل گوشهها و ردیفها به خدمت آنها رفت میرزا حسین ساعتساز معروف به «خضوعى» و حبیب شاطر حاجى و عندلیب بودند. تاج پس از این دیگر در آواز سرآمد شد.
كسانى كه با تاج همآواز بودهاند عبارتند از: سید حسین طاهرزادهى اصفهانى، سید اسماعیلخان قراب، قربانخواهى شاهى، اصغر تجلى، محمدعلى، حبیب شاطر حاجى، سید صادق شهاب. كسانى كه با تاج ساز نواختهاند عبارتند از حسین اسماعیلزاده (كمانچه)، نایب اسدالله نىزن (نى)، شكرى ادیبالسلطنه (تار)، ابوالحسن صبا (سهتار، سنتور و ویولن)، مرتضى محجوبى (پیانو)، رضا محجوبى (ویولن)، حسین یاحقى (ویولن)، ارسلان درگاهى (تار و سهتار)، اكبرخان نوروزى (تار)، غلامرضاخان سارنگ (كمانچه)، شعبانخان شهناز، رضاخان باشى (تار)، سلیمانخان اصفهانى (كمانچه)، علىخان شهناز (تار)، جلیل شهناز (تار)، على تجویدى.
با تأسیس رادیو، تاج به رادیو رفت. هر هفته در برنامهى رادیو اصفهان غزلهاى سعدى و حافظ و نیز حاج آقا حسام دولتآبادى را كه از میان شعرا بیش از همه مىپسندید، مىخواند. این همكارى تا مدتها ادامه داشت.
آرامگاه تاج در تخت فولاد اصفهان در تكیه سید العراقین قرار دارد.
فعالیت ها : : مشاهیر / هنر / موسيقي
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}