ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
ملقب به معاضدالسلطنه، فرزند میرزا محمدباقرخان نائینى ملاك، متولد 1248. در كودكى و جوانى تحصیلات جدید و قدیم را توأماً فراگرفت و با كمك میرزا نصراللَّه خان مشیرالدوله به وزارت خارجه داخل شد. مشاغلى را طى نمود تا سركنسول ایران در بادكوبه شد و در همان سمت متمول گردید. در ابتداى مشروطه با آزادیخواهان همداستان شد و براى مشروطیت جد و جهد زیادى نمود. در دوره‏ى اول به نمایندگى برگزیده شد و جزء وكلاى پر سروصدا و مصلح بود. بعد از به توپ بستن مجلس، به اروپا رفت و ایرانیان مقیم خارج را علیه حكومت محمدعلى میرزا تحریك مى‏كرد و كلیه هزینه‏هاى مخالفین محمدعلى شاه توسط او تأمین مى‏شد. بعد از خلع محمدعلى میرزا و استقرار حكومت مشروطه به ایران آمد و از گیلان به وكالت رسید، ولى قبل از اتمام دوره‏ى وكالت به كابینه دعوت شد و صمصام‏السلطنه بختیارى او را وزیر پست و تلگراف كرد. در سه ترمیم كابینه همان شغل را داشت. پس از سقوط كابینه به حكومت یزد منصوب شد و چند سالى در آن سمت بود تا در 1302 در دو كابینه‏ى سردارسپه، پست وزارت دادگسترى را عهده‏دار شد. در دوره‏ى پنجم مجدداً به وكالت رسید و در دوره‏ى هشتم هم وكیل مجلس بود. در 1303 والى كرمان و بلوچستان شد. یك سال در آن سمت بود كه تغییر یافت. مجدداً در 1314 به والیگرى كرمان رفت و این دفعه دو سال در كرمان اقامت نمود. از كرمان والى ایالت فارس شد. در 1318 به صورت ناگهانى در شیراز درگذشت. به همین علت عده‏اى شایع كرده بودند كه وى را كشته‏اند، ولى آنچه مسلم است، معاضدالسلطنه از بیمارى قلبى درگذشته است. خدمات معاضدالسلطنه براى استقرار مشروطیت ایران بسیار ارزنده و قابل ستایش است. وى معلوماتى نداشت، ولى مردى ساده و عفیف و صحیح‏العمل بود. در جوانى با دختر مبشرالسلطنه نبوى ازدواج كرد. دو پسر و چهار دختر از او باقى ماند. حسین نواب و پیرنظر از جمله دامادهاى او بودند. (1318 -1248 ش)، روزنامه‏نگار. ملقب به معاضد السلطنه. وى پس از گذراندن تحصیلات، در سنین جوانى به سمت كنسول ایران در بادكوبه معین شد. در هنگام آغاز نهضت مشروطیت از روسیه به تهران آمد و به مشروطه‏طلبان پیوست و عضو كمیته‏ى انقلاب شد. هنگام تشكیل اولین دوره‏ى مجلس نماینده شد و پس از مدتى به پاریس رفت. چون براى انتشار افكار آزادى خواهانه‏ى خود در پاریس رفت. چون براى انتشار افكار آزادى خواهانه‏ى خود ر پاریس توفیق نیافت، به سویس رفت و در آنجا چند شماره از روزنامه‏ى «صور اسرافیل» را منتشر كرد. وى مدتى نیز به همراه على‏اكبر دهخدا به استانبول رفت و در آنجا به فعالیت پرداخت و به سمت ریاست انجمن سعادت برگزیده شد. بعد از فتح تهران توسط مشروطه‏خواهان، به ایران آمد و از طرف مردم گیلان به نمایندگى مجلس انتخاب شد. مشاغل وى تا زمان مرگ از این قرار است: وزیر پست و تلگراف در كابینه‏ى صمصمام‏السلطنه، حكومت یزد، وزیر عدلیه در كابینه‏ى سردار سپه، نمایندگى مجلس در دوره‏هاى پنجم، هشتم و نهم از طرف مردم نایین و والى كرمان و فارس. اثر وى: انتشار چند شماره از روزنامه‏ى «صور اسرافیل».[1]