عبدالحسین تیمورتاش
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
ملقب به «معززالملك، سردار معظم خراسانى»، فرزند كریمداد خان امیر منظم، در حدود 1260 ش در بجنورد متولد شد. بعد از انجام تحصیلات مقدماتى و یاد گرفتن سوارى و تیراندازى، در 16 سالگى به عشقآباد اعزام شد و مدت یك سال به آموزش زبان روسى پرداخت. بعد به اتفاق پدرش عازم پطرزبورگ شدند. در آن تاریخ میرزا رضاخان ارفعالدوله، وزیرمختار ایران در روسیه بود و موجباتى فراهم كرد كه وى را در مدرسهى نظام نیكلا كه مخصوص شاهزادگان و فرزندان اعیان و اشراف بود بپذیرند. عبدالحسین خان قریب شش سال در مدرسهى نظام در رستهى سوار تعلیم دید و در 1323 با درجهى ممتاز از آن مدرسه فارغالتحصیل گردید و به ایران بازگشت. ابتدا به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد و شغلش مترجم زبان روسى و فرانسه بود. پس از جلوس محمدعلى میرزا به تخت سلطنت، عضو هیئتى بود كه مىبایستى پادشاهى محمدعلى شاه را به چند كشور اروپائى اعلام نمایند. ریاست هیئت با میرزا محمودخان علاءالملك بود. پس از مراجعت، چندى در وزارت امور خارجه گذرانید ولى محیط آنجا را مطابق میل و سلیقهى خود ندید و از كار كنارهگیرى نمود و به بجنورد رفت. پدرش كه در آن ایام حاكم بجنورد بود، فرزندش را نایبالحكومهى بلوك جوین كرد و قریب دو سال حكومت جوین كه بالغ بر هشتاد پارچه آبادى بود، توسط عبدالحسین خان اداره مىشد. پس از فتح تهران و خلع محمدعلى شاه، انتخابات دورهى دوم مجلس شوراى ملى در سرتاسر كشور آغاز شد. عبدالحسین خان كه ملقب به معززالملك شده بود، كاندیداى نمایندگى خراسان شد و سرانجام به نمایندگى مجلس انتخاب گردید. در مجلس دوم با اعتبارنامهى او مخالفت شد و عدهاى سن او را مقتضى وكالت ندانستند، ولى معززالملك با تهیهى استشهاد محلى، این موضوع را حل كرده و اعتبارنامهاش به تصویب رسید. در انتخابات هیئت رئیسهى مجلس، معززالملك به سمت منشى انتخاب شد و در اواسط مجلس كه ذكاءالملك به ریاست انتخاب شد، او نایبرئیس مجلس شد ولى پس از سه ماه از سمت نیابت استعفا داد. معززالملك در مجلس دوم با ایراد چندین سخنرانى، در زمرهى وكلاى متنفذ قرار گرفت. دفاع جانانهى وى از قوامالسلطنه وزیر جنگ در مورد خلع سلاح مجاهدین هنوز از خطابههاى معروف مجلسین در عصر مشروطیت است. در این مجلس به هنگام اعلام اولتیماتوم روس به ایران، معززالملك نقش مهمى ایفا نمود.
در فترت مجلس دوم و سوم، وى از طرف میرزا حسین خان نیرالدوله والى خراسان به فرماندهى قشون تعیین شد و براى وى لقب سردار معظم گرفته شد. در انتخابات دورهى سوم هم به وكالت رسید. پس از تعطیل قهرى مجلس سوم، مدتها بیكار ماند تا در دورهى رئیسالوزرائى وثوقالدوله، به حكمرانى گیلان برگزیده شد و قریب یك سال در آنجا اقامت داشت. روى هم رفته بیلان كار وى رضایتبخش نبود و نام نیكى از خود باقى نگذاشت. در كودتاى 1299 به دستور سید ضیاءالدین بازداشت شد و چندى در زندان تهران و چندى در تبعید قم بسر برد تا اینكه قوامالسلطنه زمام امور را به دست گرفت و مجلس دورهى چهارم را كه سردار معظم نمایندهى آن بود در تیر ماه 1300 افتتاح كرد. مدرس و تیمورتاش كه عضو برجستهى مجلس چهارم بودند و با یكدیگر همكارى نزدیك داشتند، ابتدا در مجلس به قلع و قمع طرفداران سید ضیاءالدین پرداختند. در نتیجه اعتبارنامههاى سلطان محمد عامرى، عدلالملك دادگر و معتصمالسلطنه فرخ را مردود نمودند. در انتخابات هیئت رئیسه مجلس چهارم، مدرس و سردار معظم نواب رئیس مجلس شدند.
در بهمن ماه 1300 كابینه قوامالسلطنه در اثر برخورد شدید سلیمان محسن با دكتر مصدقالسلطنه وزیر مالیه، دچار بحران گردید و با وجودى كه از اكثریت كافى برخوردار بود، مستعفى شد. سردار معظم براى جانشینى قوام سراغ مشیرالدوله رفت و او را آماده براى قبول مسئولیت دید. به سراغ دوستان پارلمانى خود از جمله مدرس رفته و زمینه را براى رئیسالوزرائى او آماده نمود. نمایندگان در یك جلسهى خصوصى، ابراز تمایل به مشیرالدوله نمودند و فرمان رئیسالوزرائى او صادر شد.
مشیرالدوله در كابینهى خود پست وزارت عدلیه را براى سردار معظم در نظر گرفت و او را به شاه و مجلس معرفى كرد. یك هفته بعد از معرفى وزیران، وزیر عدلیه مادهى واحدهاى به مجلس تقدیم نمود كه به موجب آن به وزیر عدلیه اختیار داده مىشد عدلیه را منحل و عدلیهى جدیدى بنیان گذارد. شیخالاسلام وكیل اصفهان با وزارت عدلیهى سردار معظم و اختیارات وى به شدت مخالفت نمود ولى دفاع مشیرالدوله و سردار معظم موجب گردید لایحهى اختیارات وزیر عدلیه به تصویب برسد. در همان روز سردار معظم، محاكم تهران و شهرستانها را منحل گردانید و عدهى زیادى از قضات را بركنار كرد و مشغول مطالعه پیرامون یك عدلیه مدرن اروپاپسند شد. طبق معمول این بار هم رئیسالوزرائى مشیرالدوله از چهار ماه تجاوز نكرد و استعفا داد. تنها حاصل نخستوزیرى او، منحل كردن عدلیه بود. تیمورتاش قصد داشت مجدداً به مجلس بازگردد ولى قوامالسلطنه جانشین مشیرالدوله، طى ملاقاتى از وى خواست تا شغل اجرائى بپذیرد. سردار معظم میل به والیگرى خراسان داشت ولى قوام به جهاتى او را از این فكر منصرف نمود و در عوض او را والى كرمان و بلوچستان كرد. این مأموریت نزدیك به دو سال طول كشید. در همان مدت سردار معظم به نمایندگى دوره پنجم از نیشابور انتخاب شد؛ ولى طبق دستور رئیس دولت مقرر شد تا افتتاح مجلس در كرمان باقى بماند.
در اواخر 1302 مجلس افتتاح شد و سردار معظم خود را به تهران رسانید و هنگام طرح اعتبارنامهى او، ناصرالاسلام ندامانى وكیل رشت، با اعتبارنامهاش به مناسبت اقداماتى كه در حكومت گیلان كرده بود، مخالفت كرد. سردار معظم در مقام مدافعه برآمد و سرانجام اعتبارنامهى او به تصویب رسید.
مجلس پنجم از نخستین روزهاى افتتاح، پس از مخالفت با جمهوریت در فكر پادشاهى رضاخان بود و تیمورتاش در مجلس در صف مقدم طرفداران سردارسپه قرار داشت. در شهریور 1303 سردار معظم به عضویت كابینهى سردارسپه منصوب شد و وزارت فوائد عامه و تجارت و فلاحت را به او دادند. در تمام بازىهاى سیاسى كه در 1303 و 1304 براى خلع احمدشاه صورت گرفت، سردار معظم مدخلیت داشت، مخصوصاً در واگذارى فرماندهى كل قوا به سردارسپه، تلاش سردار معظم نزد مدرس مؤثر بود. در روزهاى 9 آبان 1304 و 22 آذر همان سال، تكلیف روشن شد و بالاخره سردارسپه رضاخان با نام رضاشاه پهلوى، به تخت سلطنت رسید و سردار معظم نیز كه با نام خانوادگى تیمورتاش فعال مایشاء بود، پست حساس و مهم وزارت دربار را گرفت و مشغول تهیهى مقدمات تاجگذارى شد. در اردیبهشت 1305 با مساعى شبانهروزى او، تاجگذارى انجام گرفت و ذكاءالملك فروغى از ریاست دولت كنارهگیرى كرد و حسن مستوفى رئیسالوزراء شد.
در آن ایام روابط تجارتى ایران و شوروى در نهایت تیرگى بود و اصولاً شوروى اجازهى ورود كالاهاى تجار ایرانى را به كشورشان تحریم كرده بود و حتى تجار قفقازیه نیز مجاز نبودند بهاى كالاهاى تحویلى را به ایرانیان بدهند. در اثر چنین تصمیمى، عدهى زیادى از تجار گیلانى و آذربایجانى ورشكست شده بودند و در بازار ایران نیز اثرات بسیار نامطلوبى به جاى گذارده بود. علت این تصمیم شوروىها، از این لحاظ بود كه دولت فروغى اولین قرارداد تجارتى و ودادیه را با تركیه منعقد نموده بود، در حالى كه شوروىها با توجه به قرارداد 1921 چنین انتظارى نداشتند. رضاشاه كه در نخستین ماههاى پادشاهى خود دچار چنین مشكلى شده بود، تیمورتاش وزیر دربار را با اختیارات كامل براى حل و فصل امور تجارى بین دو كشور به مسكو فرستاد. این مأموریت قریب شش ماه به طول انجامید و روابط تجارى دو كشور به حال عادى برگشت. تیمورتاش پس از بازگشت از شوروى، وضع كابینهى مستوفى را متزلزل دید. مجلسیان بناى ناسازگارى را آغاز نموده، او را استیضاح كرده بودند و مستوفى نیز از كار كنارهگیرى نموده بود. تلاش تیمورتاش براى التیام روابط مجلس و دولت به ثمر نشست و مستوفى تثبیت شد و قرار شد عدهاى از وكلاى مجلس وارد كابینه شوند، در نتیجه سید محمد تدین رئیس مجلس، علىاكبر داور نصرتالدوله فیروز و عمادالسلطنه فاطمى در رأس وزارتخانههاى حساس قرار گرفتند و داور دست به اصلاح دادگسترى زد. در خرداد ماه 1306، مستوفى از كار كنار رفت. تلاش تیمورتاش به جائى نرسید و سرانجام قرار شد در جلسهى خصوصى مجلس اظهار تمایل نمایندگان نسبت به نخستوزیر آینده جلب شود. در جلسهى خصوصى مجلس، نمایندگان با اكثریت قریب به اتفاق، ابراز تمایل به نخستوزیرى تیمورتاش نمودند.
تیمورتاش نتیجهى رأى نمایندگان را به اطلاع رضاشاه رسانید. رضاشاه پس از مختصر مكثى، اظهار كرد «تیمور تو را نخستوزیر نمىكنم ولى اختیار انتخاب نخستوزیر را به تو مىدهم، چون تو دست راست من هستى و رابط منى با دولت، برو هر كه را مىخواهى پیشنهاد كن، مىپذیرم». تیمورتاش مطالعات خود را انجام داد و حاج مخبرالسلطنه را براى رئیسالوزرائى پیشنهاد كرد. مخبرالسلطنه رئیسالوزراى مطلوب تیمورتاش بود.
فرمان نخستوزیرى مخبرالسلطنه صادر شد. ظاهراً به سمت رئیس دولت معرفى شد ولى در حقیقت رئیس دفتر تیمورتاش بود و تمام امور كشور با صلاحدید و موافقت وزیر دربار انجام مىگرفت.
تیمورتاش تا 1310 بعد از شاه، شخص اول كشور بود. در جلسات هیئت وزیران شركت مىكرد، تعیین سفرا، وزراى مختار، مقامات حساس و استانداران تمام از طرف او انجام مىگرفت. تیمورتاش نمایندگان را نیز تحت سلطهى خود قرار داده بود و با تشكیل جلسات منظمى اصول عقاید خود را در تصویب قوانین و رویهى مجلس به آنها تفهیم مىكرد. وزیر دربار همه ساله یك سفر دو ماهه به اروپا داشت و در این سفرها با سلاطین و رؤساى جمهور و مقامات بلندپایهى كشورهاى اروپائى مذاكره مىكرد. تیمورتاش در شهریور 1310 در معیت ولیعهد كه براى ادامهى تحصیل عازم اروپا بود، همسفر شد و ضمن انجام وظایف مربوط به تحصیل ولیعهد، به انگلستان رفت و مذاكرات خود را با كدمن رئیس شركت نفت ایران و انگلیس و سایر مدیران و مقامات سیاسى انگلستان آغاز نمود. رضاشاه از روز اول سلطنت خود در صدد بود سهم ایران را از نفت افزایش دهد. مذاكرات تیمورتاش در این سفر با تلخى به نتیجه نرسید و قرار شد كدمن در رأس هیئتى به ایران آمده، در تهران مذاكرات را ادامه دهد. پس از شكست مذاكرات در لندن، امناى دولت انگلیس و شركت نفت به این نتیجه رسیدند كه تمام فشار دولت ایران براى ازدیاد سهم نفت از جانب تیمورتاش است و اوست كه باید در این مورد تصمیم بگیرد و شاه و دولت تحت نفوذ او قرار دارند. لذا در مقام نابودى او برآمدند. ابتدا جراید انگلستان و بعد جراید سایر كشورها كه زیر نفوذ سیاست انگلیس بودند، مطالبى دربارهى ایران منتشر كردند، ظاهراً از پیشرفتهاى ایران تجلیل نموده، اظهار تأسف نمودند كه چون شاه مسن و ولیعهد كودك است سرنوشت ایران پس از مرگ شاه چه خواهد شد، ولى در اواخر مقاله اظهار مسرت نمودند كه تیمورتاش این خلأ را پر خواهد كرد و مملكت را اداره مىنماید. تلویحاً در این مقالات، این مسئله مطرح شده بود كه تیمورتاش جانشین رضاشاه خواهد شد. تیمورتاش در 1310 از طریق شوروى به ایران بازگشت و در مسكو مذاكراتى با روسها پیرامون نفت انجام داد و چند ملاقات محرمانه با ورشیلف وزیر جنگ شوروى، به عمل آورد و به ایران بازگشت و نتیجهى مذاكرات خود را به شاه گزارش داد. انگلیسها در غیبت تیمورتاش، با واسطههاى متعدد، اسنادى كه همان روزنامهها بودند در اختیار سرلشكر آیرم رئیس شهربانى قرار دادند و سفر او را در مسكو و ملاقاتهاى محرمانهاش را با پیرایههایى گزارش دادند و سرانجام تمام این شیطنتها را آیرم به اطلاع شاه رسانید و بالاخره شاه در كمین انتقام از تیمورتاش، خود را مهیا كرد.
تیمورتاش پس از مراجعت از اروپا، احساس كرد شاه آن توجه سابق را به كارهاى او ندارد و غالباً در جلسات هیئت دولت با او به درشتى سخن مىگوید. در همین ایام موضوع اختلاس رئیس آلمانى بانك ملى آفتابى شد و حسینقلى نواب رئیس هیئت نظارت، گزارش آن را به شاه داد. انگشت تیمورتاش در تمام خلافهاى رئیس بانك هویدا بود.
تیمورتاش در تابستان 1311 اوضاع را مساعد ندید، لذا تقاضاى مرخصى و استراحت در كنار دریا نمود. شاه چهل روز به او مرخصى داد. وى روانهى بندر چمخاله شد و قریب دو هفته با همراهان در آنجا بسر برد. رئیس دفتر شاه ضمن تلگرافى او را به تهران احضار كرد و شاه پس از تفقد به او، خواستار ادامهى كارش در دربار شد. در پائیز 1311 رضاشاه دستور بركنارى وكیلالملك دیبا رئیس حسابدارى دربار و دوست نزدیك تیمورتاش را داد و پروندهاى برایش در دادگسترى علم شد. در همین ایام، شاه پروندهى نفت را سوزاند و هیئت دولت مكلف شد قرارداد نفت را لغو كند. پس از چند روز، تیمورتاش از وزارت دربار معزول شد و تحت نظر شهربانى قرار گرفت و بالاخره دو پرونده براى او تدارك دیدند. در دیوان كیفر كاركنان دولت محاكمه شد و حاصل كار پنج سال زندان و مبلغى سنگین جریمه و غرامت بود. در زندان قصر چند ماهى در منتهاى ذلت و بدبختى روزشمارى كرد تا روز نهم مهرماه 1312 او را تلف كردند.
تیمورتاش مردى باهوش، پركار، خطیب، نویسنده و كتابخوان بود. قدرت تصمیمگیرى او زیاد بود و از بذل و بخشش و كمك به مستمندان خوددارى نمىكرد. به علماء و دانشمندان احترام مىگذاشت و زبانهاى روسى، فرانسه و انگلیسى را كاملاً فراگرفته بود و به شعر و ادبیات دلبستگى خاصى داشت. بسیارى از اشعار قدما را به حافظه سپرده بود و در محاورات، عنداللزوم شاهد مثال مىآورد. پركار، خستگىناپذیر و بىرحم بود. زن و مشروب در زندگى او نقش اول را بازى مىكردند. در زمان قدرت، به تمام مقامات بىاعتنا بود. حتى در مجامع عمومى مخبرالسلطنه را احضار و با وى تندى مىكرد. ریخت و پاش او از بودجهى دربار خارج از اندازه بود. معالوصف قسمت اعظم املاك موروثى را فروخت و صرف ولخرجىهاى جبلى خود نمود. اشتباهات و گناه او در آن حد نبود كه از وى به آن صورت هتك حیثیت شود و به آن وضع فجیع معدوم گردد.
تیمورتاش در جوانى با خانم سرورالسلطنه دختر خازنالملك كه نوهى دخترى حسین میرزا نیرالدوله والى خراسان بود، ازدواج كرد و صاحب چهار فرزند شد كه عبارت بودند از: ایران، منوچهر، هوشنگ و مهرپور. در زمان قدرت تیمورتاش، ایران به حبالهى نكاح حسینقلى قره گوزلو فرزند ناصرالملك درآمد ولى پس از سقوط تیمورتاش این ازدواج به جدائى انجامید. ایران زنى فاضل، ادیب و مبارز بود. بعد از شهریور 1320 روزنامهى رستاخیز ایران را انتشار داد كه وابسته به حزب توده بود. دشمنان پدرش را سخت مورد انتقاد قرار داد و تقاضاى مكرر محمدرضا شاه را براى ملاقات و مذاكره رد كرد.
ایران در نیمههاى 1370 درگذشت. مهرپور بعد از شهریور 1320 در یك تصادف اتومبیل كشته شد. هوشنگ و منوچهر نیز در 1365 و 1369 از دنیا رفتند.
تیمورتاش در 1300 همسر دیگرى انتخاب كرد كه تاتیانا نام داشت و قفقازى بود و همسر اولش اسكندر تومانیانس بود. صاحب دو دختر شد كه هر دو در قید حیاتند و در آمریكا زندگى مىكنند.
عبدالحسین (خان) سردار معظم بجنوردى خراسانى، وزیر دربار و از مقربان رضا شاه پهلوى (ف. تهران 1312 ه.ش.) وى در اواخر عمر مغضوب شاه و محبوس گردید و او را محاكمه و محكوم كردند و پس از اندكى مرگ او را اعلام داشتند. وى از فضل و ادب بهره داشت و بسیار فعال و مدبر بود.
فعالیت ها : : مشاهیر / سیاست
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}