فضل الله زاهدی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
معروف به «بصیر دیوان»، متولد 1272 در همدان است. پدرش حردهمالك و پیشكار و جلودار امیر افخم قرهگزلو بود. زاهدى در دوران كودكى و نوجوانى تحصیلات مختصرى در حد خواندن و نوشتن نمود. با ارتباطى كه خانوادهى وى با سرهنگ رضاخان (رضاشاه) فرمانده آتریاد همدان داشتند، او را به قزاقخانه بردند و دورهى آموزشگاه افسرى را طى كرد و در 1293 ستوان سوم شد و در تیپ همدان مشعول كار گردید. چند مخاصمه داخلى از قبیل جنگ با خالوقربان و احساناللهخان موجب شد او از خود رشادت نشان دهد و مورد توجه واقع شود و در نتیجه درجات نظامى را سریعا دریافت كرد و در سال 1300 سرتیپ شد. در 1301 در سركوبى سمیتقوى كرد فرمانده یك ستون بود. در این برخورد سمیتقو شكست خورد و مقر او كه قلعهى چهریق بود، به دست قواى دولتى افتاد. به اقتضاى زمان و اوضاع و احوال آن روز كه مقدمات قدرتنمائى رضاخان بود، تبلیغات دامنهدارى شروع شد و بازار تهران به مناسبت این فتح چراغانى نمود و سیل تبریك براى رضاخان سردارسپه سرازیر شد. قهرمان این فتح، سرتیپ فضلاللهخان به دریافت عالىترین نشان ارتشى آن روز كه ذوالفقار نام داشت، مفتخر شد و نام وى و آوازهى شهرتش در همه جا پیچید. در 1303 كه رضاخان سردارسپه نخستوزیر و فرمانده كل قوا براى خاتمه دادن به كار خزعل به خوزستان رفت، زاهدى فرمانده تیپ فارس نیز همراه او بود. وى به فرماندهى قواى خوزستان منصوب شد و در یك مهمانى خصوصى كه در كشتى انعقاد یافته بود، خزعل و تنى چند از پسران و نزدیكان او را دستگیر و به تهران فرستاد، البته در كمال نامردى. بعد به فرماندهى تیپ مستقل شمال برگزیده شد. از شمال مجددا مامور فارس گردید. در آنجا به خوشگذرانى و شب زندهدارى مشغول شد به طورى كه ایالت، شهر را در محاصره قرار دادند و بیم حوادث زیادى مىرفت. از تهران حبیباللهخان شیبانى به شیراز رفت و زاهدى منعزلا با خلع درجه به تهران احضار گردید. پس از چندى به ریاست اداره كل امنیه مملكتى منصوب گردید و از آنجا به شهربانى منتقل شد و رئیس نظمیه مملكتى شد. هنگامى كه رئیس نظمیه بود، سید فرهاد نامى یكى از زندانیان از محبس فرار مىكند. رضاشاه كه در این گونه موارد گذشتى از خود نشان نمىداد، سرتیپ فضلاللهخان رئیس شهربانى را احضار و ضمن بازخواست به اتاقدار خود دستور مىدهد كه پاگونهاى او را بكند. چند دقیقه بعد او را به زندان شهربانى انتقال مىدهند. پس از استخلاص از زندان به ریاست باشگاه افسران كه در حال ساختمان بود، برگزیده مىشود و تا شهریور 1320 در آن سمت باقى بود. در مهرماه 1320 زاهدى براى بار دوم به ریاست ژاندارمرى كل كشور رسید ولى بیش از سه ماه در آن سمت نبود. از آنجا به فرماندهى لشكر اصفهان با درجه سرلشكرى منصوب گردید. در 1322 متفقین عدهى زیادى از رجال و افسران عالى رتبهى ارتش را به جرم همكارى با آلمانها بازداشت كردند. زاهدى در زمرهى بازداشتىها بود. نهایت انگلیسها او را از ایران خارج نمودند و به فلسطین بردند و مجموعا دو سال زندان بود و پس از استخلاص به تهران آمد و به فرماندهى سپاه چنوب منصوب شد و بعد به ریاست ادارهى بازرسى رسید. وقتى رزمآرا رئیس ستاد به قدرت رسید، زاهدى را بازنشسته كرد. در 1328 زاهدى توسط دكتر اقبال از بازنشستگى خارج و به ریاست شهربانى منصوب گردید. در حقیقت او را ظاهرا قدرتى در مقام سپهبد رزمآرا قرار دادند. انتخابات دورهى شانزدهم در این موقع انجام گرفت. زاهدى به جبهه ملى كمك كرد و در نتیجه دكتر مصدق و چند نفر از افراد جبهه ملى از تهران به وكالت مجلس رسیدند و زاهدى هم سناتور انتصابى همدان شد.
در 1330 در كابینهى حسین علاء به وزارت كشور معرفى شد. دكتر محمد مصدق نیز در معرفى اولین هیئت وزیران خود، زاهدى را در وزارت كشور تثبیت نمود. در مرداد 1330 از عضویت كابینهى مصدقالسلطنه كنار رفت و خود تدریجا داعیهى نخستوزیرى پیدا كرد و از 1331 در مقام مبارزه با دولت برآمد.
به دنبال ربوده شدن و قتل سرتیپ افشار طوس رئیس شهربانى مصدق، سپهبد زاهدى رسما تحت تعقیب قرار گرفت و از طرف بازپرس نظامى احضار شد ولى او به مجلس رفت و در آنجا متحصن گردید. آیتالله كاشانى در دوران تحصن از او در مجلس دیدار كرد و مدتى با هم پیرامون سقوط دولت مذاكره كردند و سرانجام زاهدى با كمك و مساعدت دكتر عبدالله معظمى رئیس مجلس، از تحصن خارج شد و به طور اختفاء مىزیست. فرماندارى نظامى تهران براى دستگیرى او متوسل به مردم شد و از طرف دولت اعلام شد هر كس او را بگیرد و تحویل بدهد، یكصد هزار ریال جایزه به او تعلق خواهد گرفت. سرانجام در 25 مردادماه 1332 زاهدى فرمان ریاست دولت را از شاه گرفت و با كودتاى آمریكائىها روز 28 مرداد بر اوضاع مسلط گردید و درجهى سپهبدى دریافت كرد و نشان درجه اول تاج گرفت. وزیران خود را تعیین نمود و از شاه دعوت كرد كه به ایران مراجعت نماید. از اقدامات زاهدى یكى دستگیرى و محاكمهى مصدق و همكاران او بود. كشف شبكهى نظامى حزب توده و جمعآورى اسلحه و وسایل نشر و كتاب و روزنامه از وقایع دیگر دوران زاهدى است. در همین دولت مجددا روابط سیاسى بین ایران و انگلیس دائر شد. تاسیس صندوق مشترك ایران و آمریكا براى ادامه عملیات عمرانى، عقد قرارداد استخراج نفت جنوب با كنسرسیوم بینالمللى و به كار افتادن مجدد پالایشگاه آبادان از كارهاى دولت زاهدى است.
سپهبد زاهدى تا فروردین 1334 در مصدر قدرت قرار داشت. همهى كارها مطابق میل و سلیقهى او انجام مىگرفت. شاه تحقیقا عنصر تشریفاتى بود. فساد و سوءاستفاده و تصفیه حسابهاى گذشته در دورهى او رواج كامل پیدا كرد. انتخابات دورهى هیجدهم را در محیط اختناق و خفقان انجام داد ولى شاه طبق دستور آمریكا مىبایستى حكومت را خود به دست بگیرد، عذر زاهدى را خواست و از او استعفا گرفتند و مبالغ قابل ملاحظهاى پول به او پرداخت شد و سمت جدیدى تحت عنوان سفیر سیار دول اروپائى كه مقر آن در ژنو بود، براى او درست كردند و او را محترمانه از ایران اخراج ساختند و حق ورود به ایران نداشت. در عوض، شاه دختر خود را كه از همسر مصریش فوزیه بود، به اردشیر زاهدى داد و به او مقام آجودانى و سفارت بخشید و از معاملات مشروع و نامشروع میلیونها تومان به جیب او سرازیر كرد.
فضلالله زاهدى هیچگونه تحصیلات نظامى داخلى و خارجى نداشت. سواد او در حد متعارف بود. در اثر مسافرتهاى خود به اروپا، زبان فرانسه را در حد رفع احتیاج مىدانست، بسیار دیكتاتور و عیاش بود. در مدت هفت سال از ستوانى به سرتیپى رسید، در عوض بیست سال در درجهى سرتیپى باقى ماند. رضاشاه همیشه مىگفت: اى كاش دستم بریده مىشد و حكم سرتیپى او را امضاء نمىكردم.
زاهدى در جوانى دختر موتمنالملك پیرنیا را به زنى گرفت و از او دو فرزند پیدا كرد. اردشیر و هما. ولى این ازدواج دوام زیادى ننمود و بین آن دو متاركه انجام گرفت. همسر دوم زاهدى از خانوادهى اتحادیه بود. زاهدى در 1343 در 72 سالگى درگذشت و او را در امامزاده عبدالله مدفون ساختند.
فعالیت ها : : مشاهیر / سیاست
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}