محمدعلی شوشتری جزایری
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
فرزند آیتالله سیدحسن شوشترى از علماى معروف تهران كه مردى محترم و مورد عنایت دولت و حكومت بود، در روز عاشوراى 1311 ه.ق مطابق با دهم مردادماه 1272 در گرگان از بطن خواهرزاده آسید حسن سلطانالواعظین گرگانى متولد شد. وقتى به سن رشد رسید تحصیلات مقدماتى را فراگرفت و در حوزه علمیه استرآباد تحصیلات خود را ادامه داد و دوره سطح را به اتمام رسانید و چندى هم درس خارج گرفت. در جوانى در گرگان متولى موقوفات خانواده مادرش شد و در این رهگذر در بین مردم استرآباد اسم و رسم و شهرتى پیدا كرد و با نظامیان پادگان آن شهر دوستى یافت و خود را كاندیداى نمایندگى مجلس نمود. شوشترى در آن ایام در كسوت روحانیت بود.
در سال 1302 ش انتخابات دوره پنجم مجلس شوراى ملى تحت نظارت نظامیان آغاز شد و سید محمدعلى شوشترى روحانى جوان سىساله با كمك و مساعدت سرهنگ حكیمى فرمانده پادگان استرآباد به نمایندگى مجلس انتخاب شد. وكیل تازه استرآباد جوانى حراف و قدرى هم وقیح بود.
سید محمدعلى شوشترى در مجلس پنجم در زمره طرفداران پروپاقرص سردارسپه شد و سرانجام به خلع قاجاریه و پادشاهى سردارسپه راى داد ولى سردارسپه او را براى اداره نمایندگى مجلس مناسب ندید و لذا در ادوار بعد اجازه وكالت به او نداد و سرانجام او را به نمایندگى خود به آستان قدس رضوى فرستاد مشروط بر اینكه لباس روحانیت را به كت و شلوار و كراوات تبدیل كند. شوشترى فورا امر شاه را اجرا كرد و به جاى لباس روحانیت، كت و شلوار و كراوات پوشید ولى مانند حاجآقا رضا رفیع، ریش خود را حفظ كرد، فقط قدرى آن را كوتاه نمود.
سید محمدعلى شوشترى در 1306 به این ماموریت جدید به مشهد رفت و بعد از اسدى نفر دوم آستان قدس رضوى شد و با اسدى روابط دوستانهاى برقرار نمود. وقتى قرار شد كه هزارمین سال تولد فردوسى در شهر مشهد با شركت مستشرقین برگزار شود، رضاشاه تصمیم گرفت در نوسازى و شهرسازى مشهد عجله شود. از اینرو از اسدى خواست تا كسى را كه قابلیت فعالیت داشته باشد براى شهردارى مشهد معرفى كند. بزرگترین مشكل آن روز مشهد، جمعآورى قبول داخل شهر بود كه روحانیون به شدت با آن مخالفت بودند. اسدى به توجه به اخلاق و خصوصیات سید محمدعلى شوشترى و كارهائى كه باید انجام شود، هیچكس را بهتر از شوشترى ندید زیرا روحانىزاده بود و خود نیز سالها در كسوت روحانیت بود و به خوبى مىتوانست پاسخگوى روحانیون باشد. لاجرم شوشترى را براى شهردارى مشهد معرفى كرد. رضاشاه این انتصاب را مورد قبول قرار داد و وزارت كشور حكم شهردارى سید محمد على شوشترى را براى مشهد صادر كرد و او مشغول كار شد و تمام برنامههاى شاه را به مرحله اجرا درآورد. در توسعه معابر خیابان جدیدالاحداث از جائى مىگذشت كه به قبرستان محل برمىخورد. از یك سو اهل علم و علماء و متنفذین محلى با خراب كردن این منطقه كه قبرستانشان بود مخالف بودند، از سوى دیگر، عامه مردم به طور كلى خراب كردن قبرستانها و نبش قبر را روا نمىدانستند و كسى جرات نمىكرد این كار را بكند ولى شوشترى به مناسبت پرروئى و وقاحت این كار را كرد یعنى قبرستان را خراب كرد و معابر را توسعه داد و خیابان از آنجا عبور كرد و با قدرت رضاشاهى اشكالى هم پیش نیامد. شوشترى در سمت شهردارى مشهد زحمات زیادى متحمل شد و در عمران و آبادى و توسعه شهر مشهد گامهاى موثرى برداشت. پس از اعدام محمد ولى اسدى، سید محمدعلى شوشترى به تهران آمد و داخل وزارت كشور شد و چندى مشاور و زمانى بازرس عالى و بازرس مخصوص وزیر بود ولى كار اجرائى مهمى به وى ارجاع نگردید.
بعد از شهریور 1320 در كابینهى على سهیلى كه سیدمحمد تدین وزارت خواروبار را متصدى گردید، به حكم سابقه دوستى و رفاقت و همكارى در مجلس پنجم او را به وزارت خواروبار منتقل كرد و ریاست اداره نان تهران را در اختیار او قرار داد. شوشترى یكى از منسوبان خود را در راس اداره نان تهران قرار داد و خود آن را سرپرستى مىنمود.
سید محمدعلى شوشترى از سال 1322 كه انتخابات دوره چهاردهم آغاز شد، فعالیت شدیدى براى نمایندگى مجلس از گرگان مبذول داشت. با بزرگانى چون سید ضیاءالدین طباطبائى و سپهبد رزمآرا دوستى و نزدیكى پیدا كرد و از قدرت و نفوذ آنها براى رفتن به مجلس استفاده نمود. در دورهى چهاردهم و پانزدهم تلاش شوشترى براى رفتن به مجلس بىنتیجه ماند ولى در انتخابات دورهى شانزدهم باكمك و مساعدت سپهبد رزمآرا، از گرگان انتخاب گردید و به مجلس رفت و وارد هیچیك از فراكسیونهاى مجلس نشد و به صورت منفرد تندرو عمل مىكرد. وى با وجودى كه بركشیده سپهبد رزمآرا بود، به دولت وى راى عدم اعتماد داد. پس از قتل رزمآرا كه مصادف با تصویب قانون ملى شدن نفت بود، علاء زمامدار شد ولى در مقابل سیل مشكلات تاب مقاومت نیاورد و از كار كنارهگیرى كرد. پس از كنارهگیرى علاء در یك جلسهى محرمانه، مجلس دكتر محمد مصدق را به نخستوزیرى برگزید و مصدق با دو برنامه، یكى اجراى ملى شدن نفت و خلع ید و دیگر اصلاح قانون انتخابات، كار خود را آغاز كرد.
سید محمدعلى شوشترى اولین و تنها كسى بود كه با كابینهى مصدق مخالفت كرد و راى مخالف داد. مخالفت شوشترى با دكتر مصدق ابعاد گستردهاى پیدا كرد و توجه مردم را به سوى شوشترى جلب كرد زیرا مصدق در آن ایام تنها شخصیت سیاسى بود كه مورد توجه اكثریت مردم بود. مخالفت شوشترى با مصدق موجب گردید حملات روزنامههاى طرفدار مصدق متوجه او شود. ولى شوشترى تنها در مجلس مخالف مصدق نبود و عدهاى از نمایندگان هم تدریجا در زمره مخالفین درآمدند و در حقیقت اقلیتى به وجود آمد كه به عنوان اقلیت دوره شانزدهم معروف شد. ریاست و لیدرى این اقلیت را جمال امامى به عهده گرفت و حملات روزنامههاى موافق مصدق متوجه این اقلیت گردید و بیش از هر كسى شوشترى تهدید مىشد و او ناگزیر در مجلس متحصن شد، به عنوان اینكه امنیت ندارد. سرانجام كار به جائى رسید كه اقلیت مجلس شانزدهم به این تحصن پیوستند و سپس عدهاى از روزنامهنویسها هم كه مخالف مصدق بودند در تحصن اقلیت شركت كردند. مخالفت شدیدى با دولت دكتر مصدق در دوره شانزدهم مجلس درگرفت كه تا پایان دوره ادامه یافت. پس از اتمام دوره مجلس، مخالفین از تحصن خارج شدند.
سید محمدعلى شوشترى بعد از كودتاى 28 مرداد 1332 به زاهدى نزدیك شد و در انتخابات دوره هیجدهم براى سومین دوره از گرگان به وكالت انتخاب گردید. پس از پایان دورهى هیجدهم، شوشترى وكیل نشد تا اینكه در سال 1341 در سن 71 سالگى در تهران درگذشت.
شوشترى چون همیشه در مجلس نطقهاى خود را با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع مىكرد، در بین مردم به «سید بسمالله» اشتهار یافته بود.
فعالیت ها : : مشاهیر / سیاست
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}