ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
فرزند آیت‏الله سیدحسن شوشترى از علماى معروف تهران كه مردى محترم و مورد عنایت دولت و حكومت بود، در روز عاشوراى 1311 ه.ق مطابق با دهم مردادماه 1272 در گرگان از بطن خواهرزاده آسید حسن سلطان‏الواعظین گرگانى متولد شد. وقتى به سن رشد رسید تحصیلات مقدماتى را فراگرفت و در حوزه علمیه استرآباد تحصیلات خود را ادامه داد و دوره سطح را به اتمام رسانید و چندى هم درس خارج گرفت. در جوانى در گرگان متولى موقوفات خانواده مادرش شد و در این رهگذر در بین مردم استرآباد اسم و رسم و شهرتى پیدا كرد و با نظامیان پادگان آن شهر دوستى یافت و خود را كاندیداى نمایندگى مجلس نمود. شوشترى در آن ایام در كسوت روحانیت بود. در سال 1302 ش انتخابات دوره پنجم مجلس شوراى ملى تحت نظارت نظامیان آغاز شد و سید محمدعلى شوشترى روحانى جوان سى‏ساله با كمك و مساعدت سرهنگ حكیمى فرمانده پادگان استرآباد به نمایندگى مجلس انتخاب شد. وكیل تازه استرآباد جوانى حراف و قدرى هم وقیح بود. سید محمدعلى شوشترى در مجلس پنجم در زمره طرفداران پروپاقرص سردارسپه شد و سرانجام به خلع قاجاریه و پادشاهى سردارسپه راى داد ولى سردارسپه او را براى اداره نمایندگى مجلس مناسب ندید و لذا در ادوار بعد اجازه وكالت به او نداد و سرانجام او را به نمایندگى خود به آستان قدس رضوى فرستاد مشروط بر اینكه لباس روحانیت را به كت و شلوار و كراوات تبدیل كند. شوشترى فورا امر شاه را اجرا كرد و به جاى لباس روحانیت، كت و شلوار و كراوات پوشید ولى مانند حاج‏آقا رضا رفیع، ریش خود را حفظ كرد، فقط قدرى آن را كوتاه نمود. سید محمدعلى شوشترى در 1306 به این ماموریت جدید به مشهد رفت و بعد از اسدى نفر دوم آستان قدس رضوى شد و با اسدى روابط دوستانه‏اى برقرار نمود. وقتى قرار شد كه هزارمین سال تولد فردوسى در شهر مشهد با شركت مستشرقین برگزار شود، رضاشاه تصمیم گرفت در نوسازى و شهرسازى مشهد عجله شود. از اینرو از اسدى خواست تا كسى را كه قابلیت فعالیت داشته باشد براى شهردارى مشهد معرفى كند. بزرگترین مشكل آن روز مشهد، جمع‏آورى قبول داخل شهر بود كه روحانیون به شدت با آن مخالفت بودند. اسدى به توجه به اخلاق و خصوصیات سید محمدعلى شوشترى و كارهائى كه باید انجام شود، هیچكس را بهتر از شوشترى ندید زیرا روحانى‏زاده بود و خود نیز سالها در كسوت روحانیت بود و به خوبى مى‏توانست پاسخ‏گوى روحانیون باشد. لاجرم شوشترى را براى شهردارى مشهد معرفى كرد. رضاشاه این انتصاب را مورد قبول قرار داد و وزارت كشور حكم شهردارى سید محمد على شوشترى را براى مشهد صادر كرد و او مشغول كار شد و تمام برنامه‏هاى شاه را به مرحله اجرا درآورد. در توسعه معابر خیابان جدیدالاحداث از جائى مى‏گذشت كه به قبرستان محل برمى‏خورد. از یك سو اهل علم و علماء و متنفذین محلى با خراب كردن این منطقه كه قبرستانشان بود مخالف بودند، از سوى دیگر، عامه مردم به طور كلى خراب كردن قبرستانها و نبش قبر را روا نمى‏دانستند و كسى جرات نمى‏كرد این كار را بكند ولى شوشترى به مناسبت پرروئى و وقاحت این كار را كرد یعنى قبرستان را خراب كرد و معابر را توسعه داد و خیابان از آنجا عبور كرد و با قدرت رضاشاهى اشكالى هم پیش نیامد. شوشترى در سمت شهردارى مشهد زحمات زیادى متحمل شد و در عمران و آبادى و توسعه شهر مشهد گام‏هاى موثرى برداشت. پس از اعدام محمد ولى اسدى، سید محمدعلى شوشترى به تهران آمد و داخل وزارت كشور شد و چندى مشاور و زمانى بازرس عالى و بازرس مخصوص وزیر بود ولى كار اجرائى مهمى به وى ارجاع نگردید. بعد از شهریور 1320 در كابینه‏ى على سهیلى كه سیدمحمد تدین وزارت خواروبار را متصدى گردید، به حكم سابقه دوستى و رفاقت و همكارى در مجلس پنجم او را به وزارت خواروبار منتقل كرد و ریاست اداره نان تهران را در اختیار او قرار داد. شوشترى یكى از منسوبان خود را در راس اداره نان تهران قرار داد و خود آن را سرپرستى مى‏نمود. سید محمدعلى شوشترى از سال 1322 كه انتخابات دوره چهاردهم آغاز شد، فعالیت شدیدى براى نمایندگى مجلس از گرگان مبذول داشت. با بزرگانى چون سید ضیاءالدین طباطبائى و سپهبد رزم‏آرا دوستى و نزدیكى پیدا كرد و از قدرت و نفوذ آنها براى رفتن به مجلس استفاده نمود. در دوره‏ى چهاردهم و پانزدهم تلاش شوشترى براى رفتن به مجلس بى‏نتیجه ماند ولى در انتخابات دوره‏ى شانزدهم باكمك و مساعدت سپهبد رزم‏آرا، از گرگان انتخاب گردید و به مجلس رفت و وارد هیچ‏یك از فراكسیونهاى مجلس نشد و به صورت منفرد تندرو عمل مى‏كرد. وى با وجودى كه بركشیده سپهبد رزم‏آرا بود، به دولت وى راى عدم اعتماد داد. پس از قتل رزم‏آرا كه مصادف با تصویب قانون ملى شدن نفت بود، علاء زمامدار شد ولى در مقابل سیل مشكلات تاب مقاومت نیاورد و از كار كناره‏گیرى كرد. پس از كناره‏گیرى علاء در یك جلسه‏ى محرمانه، مجلس دكتر محمد مصدق را به نخست‏وزیرى برگزید و مصدق با دو برنامه، یكى اجراى ملى شدن نفت و خلع ید و دیگر اصلاح قانون انتخابات، كار خود را آغاز كرد. سید محمدعلى شوشترى اولین و تنها كسى بود كه با كابینه‏ى مصدق مخالفت كرد و راى مخالف داد. مخالفت شوشترى با دكتر مصدق ابعاد گسترده‏اى پیدا كرد و توجه مردم را به سوى شوشترى جلب كرد زیرا مصدق در آن ایام تنها شخصیت سیاسى بود كه مورد توجه اكثریت مردم بود. مخالفت شوشترى با مصدق موجب گردید حملات روزنامه‏هاى طرفدار مصدق متوجه او شود. ولى شوشترى تنها در مجلس مخالف مصدق نبود و عده‏اى از نمایندگان هم تدریجا در زمره مخالفین درآمدند و در حقیقت اقلیتى به وجود آمد كه به عنوان اقلیت دوره شانزدهم معروف شد. ریاست و لیدرى این اقلیت را جمال امامى به عهده گرفت و حملات روزنامه‏هاى موافق مصدق متوجه این اقلیت گردید و بیش از هر كسى شوشترى تهدید مى‏شد و او ناگزیر در مجلس متحصن شد، به عنوان اینكه امنیت ندارد. سرانجام كار به جائى رسید كه اقلیت مجلس شانزدهم به این تحصن پیوستند و سپس عده‏اى از روزنامه‏نویس‏ها هم كه مخالف مصدق بودند در تحصن اقلیت شركت كردند. مخالفت شدیدى با دولت دكتر مصدق در دوره شانزدهم مجلس درگرفت كه تا پایان دوره ادامه یافت. پس از اتمام دوره مجلس، مخالفین از تحصن خارج شدند. سید محمدعلى شوشترى بعد از كودتاى 28 مرداد 1332 به زاهدى نزدیك شد و در انتخابات دوره هیجدهم براى سومین دوره از گرگان به وكالت انتخاب گردید. پس از پایان دوره‏ى هیجدهم، شوشترى وكیل نشد تا اینكه در سال 1341 در سن 71 سالگى در تهران درگذشت. شوشترى چون همیشه در مجلس نطقهاى خود را با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع مى‏كرد، در بین مردم به «سید بسم‏الله» اشتهار یافته بود.
فعالیت ها : : مشاهیر / سیاست