حسینقلی مافی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)
معروف به نظامالسلطنه، كه در 1240 ه.ق متولد شد. پدرش شریف خان رئیس ایل مافى در قزوین بود و به نوشته روزنامه شرافت شریفخان و اسلافشان همه از اهل شمشیر و بر طوایف و ایلات و عشایر قزوین و كرمانشاهان همیشه ریاست داشتند.
حسینقلىخان پس از فوت پدر كه در عنفوان جوانى بود، ریاست ایل را به برادر خود واگذار نمود و خود به كسب دانش و تحصیل پرداخت. ادبیات فارسى و منطق و معانى بیان و سایر علوم متداوله از جمله تفسیر و عروض و قوانین شرع و قواعد اصول را به حد كامل آموخت و آنگاه در حسن خط كوشش زیادى نمود تا اینكه خط نستعلیق خود را به درجه اساتید روز رسانید و گهگاه نیز بر سبیل تمنیات شعر مىسرود. سبك نظامالسلطنه در سرودن اشعار سبك تركستانى است. در 1284 ه.ق سلطان مراد میرزا حسامالسلطنه او را به خدمت دعوت نمود و در همان هنگام والى فارس شد و حسینقلى خان را نیز به این مأموریت برد و حكومت بوشهر را به او واگذار كرد. در 1288 ه.ق كه مؤیدالدوله فرزند حسامالسلطنه حاكم اصفهان گردید حسینقلىخان سمت وزارت و پیشكارى او را یافت و در این مأموریت در اثر حسن خدمت به دریافت گل كمر الماس و نشان سرتیپى مفتخر شد.
در 1291 ملقب به سعدالملك شد و به حكومت یزد رفت. دو سال بعد به استدعاى مرحوم میرزا یحیىخان مشیرالدوله حكومت بوشهر و دشتستان به او واگذار شد. سعدالملك در این مأموریت توانست مالیات و حقوق عقب افتادهى دولت را وصول نماید. چون اقدامات او مورد توجه قرار گرفت ناصرالدین شاه به میرزا ابراهیمخان امینالسلطان (آقا ابراهیم پدر میرزا على اصغرخان امینالسلطان) تكلیف كرد كه شغل مهمترى به او ارجاع نماید. امینالسلطان نیز ریاست اداره (ضبط غلات دیوانى ممالك محروسه) را به او ارجاع نمود. در 1299 حكومت و گمرگ بنادر فارس را عهدهدار شد و براى اولین بار مبادرت به احداث اسكله در بندرعباس نمود و همچنین یكباب مدرسه به سبك مدارس اروپائى در آن جا تأسیس كرد.
در 1302 به حكمرانى خمسه و طوایف افشار منصوب و سه سال در آن سامان اشتغال داشت. حسینقلى خان در این مأموریت ملقب به جناب و دریافت عصا و جبه مرصع مفتخر شد.
در 1305 ه.ق حكومت خوزستان و چهارمحال و بختیارى با عنوان نظامالسلطنه به او داده شد. نظامالسلطنه لدى الورود دستور داد پرچم ایران را در تمام شهرهاى خوزستان به اهتزاز درآورند. او در این مأموریت اقدامات بسیار مهمى براى خوزستان به عمل آورد. توسعه جنگلها و ساختن عمارات و پایگاههاى نظامى و عمران و آبادى شهر اهواز تمام از مساعى او مىباشد. كسروى در تاریخ پانصد ساله خوزستان ضمن تجلیل از مرحوم نظامالسلطنه كلیه اقدامات او را ذكر مىكند. نظامالسلطنه در این سمت درجه امیر تومانى و چندین نشان دریافت كرد و پس از سه سال از حكومت خوزستان مستعفى گردید و حكومت بنادر و فارس مجددا به عهده او گذاشته شد.
در 1310 به ایالت فارس منصوب شد و آشوب و ناامنى بزرگى كه در آن جا بوجود آمده بود به دست وى فرو نشست و قحطى بزرگى كه دامن فارس را گرفته بود با تدبیر والى حل شد و نظام در این مأموریت چهل و پنج هزار تومان از درآمد شخصى خود را صرف تهیه غلات براى مردم گرسنه نمود. اعتمادالسلطنه در یادداشتهاى روزانهى خود درباره انتخاب نظامالسلطنه به ایالت فارس چنین نوشته است: «نصرهالدین میرزا سالارالسلطنه پسر شاه رسما حاكم فارس است با پیشكارى و وزارت حسینقلى خان مافى نظامالسلطنه، قرار شد سالى ده هزار تومان به شاهزاده بدهد با اسم پیشكارى حكومت مستقله نماید.»
در 1315 ه.ق به دوران صدارت میرزا على خان امینالدوله به تهران احضار و به وزارت عدلیه و وزارت تجارت تواما رسید. یكسال بعد پس از عزل امینالدوله و انتخاب مجدد امینالسلطان به صدارت، نظام وزیر مالیه و رئیس دفتر استیفا شد و مدت دو سال در این سمت انجام وظیفه مىنمود.
در اواخر 1319 نظامالسلطنه پیشكار ولیعهد و حكمران آذربایجان گردید و با تدبیر و تجربه خاصى كه داشت امنیت كامل را در آن سامان برقرار نمود، مخصوصا در ایامى كه محمد على میرزا در تهران به سر مىبرد نظامالسلطنه بالاستقلال آن منطقه را اداره مىكرد و كرارا مظفرالدین شاه از طرز اداره او قدردانى و سپاسگزارى نموده است.
در 1323 از كار كنارهگیرى نمود و قصد مسافرت به عتبات را داشت كه موضوع مشروطیت پیش آمد. نظامالسلطنه از مسافرت منصرف و به كمك آزادیخواهان پرداخت و چون اوضاع مغشوش و درهم ریخته بود از طرف محمد علیشاه به ایالت فارس منصوب گردید. در این ایام بود كه اتابك در تهران كشته شد و مجلس اظهار تمایل به زمامدارى نظامالسلطنه نمود، ولى وجود پیر مردى باتجربه و متنفذ در فارس لازم به نظر مىرسید، لاجرم محمد علیشاه از احضار او خوددارى نمود و مشیرالسلطنه را به مجلس معرفى كرد. مجلس با زمامدارى مشیرالسلطنه روى خوش نشان نداد. روزى كه عدهاى از نمایندگان به ملاقات محمد علیشاه رفته بودند و از نخستوزیر انتقاد نمودند، شاه گفته بود به ناصرالملك تكلیف كردم قبول نكرد وجود نظامالسلطنه هم در فارس لازم است؛ در هر حال نظامالسلطنه را براى ریاست دولت احضار خواهم نمود. بالاخره نظامالسلطنه به تهران وارد و نخستوزیر و وزیر كشور گردید و كابینه خود را در روز اول مرداد ماه 1325 ه.ق به مجلس معرفى نمود. نظامالسلطنه براى جلب نمایندگان مجلس و اطمینان آنان به اجرا قانون اساسى، اعضاى كابینه خود را از افرادى انتخاب نمود كه مورد توجه مردم بودند. مشیرالدوله، مؤتمنالملك، مستوفىالممالك، صنیعالدوله، و مخبرالسلطنه از اعضاى كابینه او بودند.
نظامالسلطنه در آن اوضاع آشفته و نابسامان زمام امور را در دست گرفت. واقعه توپخانه و حمله عدهاى از ماجراجویان به مجلس، و از همه بالاتر عدم اعتماد نمایندگان به محمد على میرزا، محیطى آلوده و كدر بوجود آورده بود. نظامالسلطنه كه مردى سالخورده و ادیب و دانشمند بود با سرانگشت دانائى به حل معضلات فائق آمد. امنیت در تهران برقرار گردیده محمد على میرزا بار دیگر در مجلس حاضر و به كلامالله مجید سوگند وفادارى به مشروطیت خورد ولى از آنجائى كه دستهائى براى ایجاد تفرقه بین دربار و مجلس در جریان بود عدهاى از نمایندگان جوان مجلس به این آتش دامن مىزدند. به دوران زمامدارى نظامالسلطنه محمد على میرزا مورد سوءقصد قرار گرفت و چند بمب به طرف او پرتاب گردید. گرچه چند نفر از خدمه و قراولان كشته شدند ولى آسیبى به شاه نرسید و محمد على میرزا چند دقیقه بعد در حالى كه بر اسب سوار و تفنگى نیز در دست داشت به كاخ گلستان بازگشت.
سوءقصد به محمد على میرزا تمام مساعى و حسن نیت نظامالسلطنه را خنثى نمود. در این ایام اتفاق دیگرى براى نظامالسلطنه رخ داد و آن این كه فرزند جوان و رشید و تحصیلكرده وى به طور ناگهانى درگذشت، او تنها فرزند ذكور نظامالسلطنه بود. نظامالسلطنه در نتیجه این حادثه تعادل خود را از دست داد. برهم ریختن اوضاع از یكطرف و مرگ ناگهانى فرزندش از طرف دیگر، و دشمنى علنى محمد على میرزا با مشروطهخواهان همه دست به دست یكدیگر داد و این پیر مرد از میدان بدر رفت. دوبار استعفا كرد ولى مجلس نپذیرفت. سرانجام پس از پنج ماه زمامدارى از كار كنارهگیرى كرد و در سوگ فرزند همچنان عزادار بود تا در تابستان 1326 ه.ق در 86 سالگى درگذشت.
نظامالسلطنه تمول و ثروت زیادى داشت، قسمتى از ثروت وى از طریق پدر به او رسیده بود و قسمت اعظم آن را نظامالسلطنه در حكومتهاى مختلف خود به دست آورد. در زنجان و قزوین و خوزستان املاك زیادى از خود باقى گذاشت.
نظامالسلطنه تحصیلاتى عمیق داشت و اهل كتاب بود. خوب چیز مىنوشت و خطش بسیار عالى و انشائى روان داشت. در اداره امور حكومتى قدرت مطلقه در دست او بود. براى حسن ختام و آشنائى بیشتر به بیوگرافى نظامالسلطنه به چند اظهار نظر درباره او اكتفا مىكنیم:
مرحوم عباس اقبال آشتیانى در شرح حالى كه از نظامالسلطنه در مجله یادگار نوشته است او را یكى از بزرگترین رجال دولت قاجار مىداند. اقبال مىنویسد: «یكى از مشاهیر دوره قاجاریه كه اتفاقا مردى ادیب و خوش خط و شعرپرور و كاردان و كافى بود مرحوم حسینقلى خان ملقب به نظامالسلطنه است».
ناصرالدین شاه طى نامهاى خطاب به امین السلطان درباره نظامالسلطنه اظهار نظر مىكند: «جناب امینالسلطان حقیقتا و انصافا این مرد كه سعدالملك قدیمى و نظامالسلطنه جدید است چون نوكر باغیرت و در حقیقت شجاع و اهل شمشیر است.»
اعتمادالسلطنه كه در كتاب خاطرات روزانه تمام رجال هم عصر خود را به یاد انتقاد گرفته است درباره نظامالسلطنه نظریه جالبى نوشته است كه ذیلا نقل مىشود: «حسینقلىخان مافى كه سعدالملك بود بعد نظامالسلطنه شد، حاكم فارس شده این شخص پانزده سال قبل نوكر حسامالسلطنه مرحوم (سلطان مراد میزا) بود به او خیانتى كرد در وقتى كه حسامالسلطنه حاكم كرمانشاه بود حكم شد تحتالحفظ به كرمانشاهانش ببرند. در روزنامه دولتى هم اعلام شد كه لقب سعدالملكى و امتیازات را از او سلب كردند. دوازده سال قبل خود را به دستگاه امینالسلطان اول و دوم داخل كه به این شأن رسید اما شخص خوبى و آدم زرنگى است كاش پادشاه ده نفر اینطور نوكر مىداشت.»
نظامالسلطنه یكى از رجال بزرگ دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه است و در دورهى محمد على شاه مورد توجه ملت و مردم بود. روى هم رفته مردى كاردان و كافى و ادیب و زرنگ بوده است.
فعالیت ها : : مشاهیر / سیاست
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}