ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)
در 1260 در ممقان از محال تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسى و عرب و معارف اسلامى در تبریز پایان داد و براى درك محضر علماى بزرگ به نجف اشرف رفت و سالها در آنجا به تحصیل اشتغال داشت و از شاگردان برجسته و همفكران آخوند خراسانى بود. وى به هنگام طلوع مشروطیت در نجف با ایرانیان همكارى داشت. در همان هنگام از طرف مراجع بزرگ درجه اجتهاد گرفته به ایران آمد و در تبریز مشروطه‏خواهان را تشویق و ترغیب مى‏نمود. بعد از به توپ بستن مجلس به اسلامبول رفت و انجمنى از ایرانیان به نام سعادت تشكیل داد و با حكومت محمدعلى شاه به مخالفت برخاست. وى به مقام شیخ‏الاسلامى مذهب شیعه در بابعالى رسید. پس از جنگ بین‏الملل اول به ایران بازگشت و چندى امام جماعت یكى از مساجد بزرگ تبریز شد. در دوران وزارت دادگسترى معاضدالسلطنه پیرنیا براى عضویت دیوانعالى نیز دعوت شد. چندى در آن شغل اشتغال داشت ولى چون اطلاعات حقوقى جدید نداشت آن را رها ساخت و براى ادامه و تكمیل علم حقوق به اسلامبول رفت و وارد مدرسه حقوق آنجا شد و دوره آنرا پایان داد. سپس به پاریس رفت و چندى در آنجا به تحصیل و مطالعه در علم حقوق اشتغال داشت. پس از پایان مطالعات حقوقى از طرف دولت ایران به ریاست محكمه تجدیدنظر سفارت ایران در اسلامبول برگزیده شد. در 1306 به دعوت داور به ایران آمد و مستشارى دیوانعالى كشور را پذیرفت و سالها در همین سمت باقى ماند. در اوج دیكتاتورى رضاشاه در محاكمه نصرت‏الدوله فیروز كه امر به محكومیت صادر شده بود او مخالف نظر شاه رأى داد و در اقلیت باقى ماند. در 1323 در كابینه محمد ساعد مراغه‏اى به وزارت دادگسترى منصوب شد و مدتى كوتاه در آن سمت باقى بود تا در اثر ترمیم كابینه خارج شد و به معاونت اول دادستان كل منصوب شد. در 1325 به ریاست شعبه دیوانعالى كشور رسید. در انتخابات دوره پانزدهم از تبریز به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب گردید و ریاست فراكسیون اتحاد ملى كه قوى‏ترین فراكسیون آنروز مجلس بود به عهده وى قرار گرفت. در انتخابات دوره اول مجلس سنا از تبریز سناتور شد. وى از سال 32 خانه‏نشینى را به دخالت در سیاست ترجیح داد و بقیه عمر خود را در انزوا به مطالعه و تحقیق گذرانید تا سرانجام در 1350 در نود سالگى درگذشت. وى صاحب تألیفات متعددى است، از جمله كتاب دین و شئون و مسلك‏الامام فى سلامه‏الاسلام را مى‏توان نام برد. ممقانى مردى دانشمند، فقیه، رشید و ثروتمند ولى ممسك بود. نسبت به آذربایجان و آذربایجانى تعصب داشت به همین دلیل به هنگام وزارت دادگسترى خود در دفاع از همشهریش، رضا افشار كه محرومیت ابدى از خدمات دولتى داشت به تفسیر پرداخت و ابدیت را خاص باریتعالى دانست و حداكثر ابدیت را ده سال تعیین نمود. این استدلال تا حدى وجهه او را تنزل داد.
فعالیت ها : : مشاهیر / سیاست