ملیت :  ایرانی   -  قرن : 11 منبع : مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی
ز 1025 ق، از زنان سخنور و شاعر. تذكره‏ها زادگاه او را اصفهان، هرات و یزد نوشته‏اند. ولى تقى‏الدین اوحدى، كه معاصر و مصاحب او بوده زادگاهش را اصفهان مى‏داند و مى‏نویسد: «الحق به غایت حرافه، فهیمه، ظریفه است و... همچو تخلص و نام خود، هم جمیله و هم فصیحه است.» جمیله در جوانى صیغه خواجه حبیب‏اللَّه تركى شد و با او زندگى كرد. پس از مرگ خواجه مدتها در اصفهان بود تا اینكه در زمان اكبرشاه (1014 -963 ق) پادشاه بابرى هند، به قصد سیر و سیاحت به هندوستان رفت و سپس به اصفهان بازگشت. در آن شهر سرمایه‏اى به هم زد و به تجارت پرداخت و ظاهراً به عقد اسماعیل بن خواجه میرك جان (خان) درآمد. رباعى زیر از اوست: دیگر نه ز غم نه از جنون خواهم خفت نه زین دل غلطیده به خون خواهم خفت زین گونه كه بسته نرگست خواب مرا در گور كه حیرتم كه چون خواهم خفت تقى‏الدین اوحدى رباعیات زیر را كه به خواجه حبیب منسوب است، از جمیله مى‏داند: رندان بساط عشق درد آشامند فارغ ز مى لعل و رخ گل‏فامند بى‏منت بال طایر فرد و سند بى‏زحمت صیاد اسیر دامند روزى كه به خوان وصل مهمان گشتم شرمنده انتظار احسان گشتم زآن چشمه حیوان چو كشیدم آبى از زندگى خویش پشیمان گشتم مطلع غزل زیر نیز از اوست: جز خار غم نرست ز گلزار بخت ما آن هم خلید در جگر لخت لخت ما[1] (س یازدهم ق)، شاعر، متخلص به جمیله و فصیحه. تذكره‏ها زادگاه او را اصفهان، هرات و یزد نوشته‏اند. ولى تقى‏الدین اوحدى كه معاصر و مصاحب او بوده، زادگاهش را اصفهان مى‏داند و مى‏نویسد: «الحق به غایت حرّافه، فهیمه، ظریفه است». جمیله در جوانى با خواجه حبیب‏اللَّه ترك زندگى مشتركى را آغاز كرد. پس از مرگ خواجه مدتها در اصفهان بود، تا این كه در زمان اكبرشاه به قصد سیر و سیاحت به هندوستان رفت. سپس به اصفهان بازگشت و در آن شهر سرمایه‏اى فراهم آورد و به تجارت پرداخت و ظاهراً به عقد اسماعیل بن خواجه میرك جان (خان) در آمد.[2]
فعالیت ها : : مشاهیر / هنر / شعر