ملیت : فرانسه   -  قرن : 19
هانري پوانكاره رياضي دان معروف فرانسوي است كه در سال 1854 از خانواده اي بنام و سرشناس در شهر نانسي فرانسه به جهان آمد. از دوران كودكي فكرش سريعتر از كلمات كار كي كرد. در پنج سالگي به ديفتري مبتلا شد و در طي 9 ماه حنجره اش از كار افتاد و همين مسئله باعث گوشه گيري او شد به طوري كه در بازيها نمي توانست شركت كند. همين موضوع باعث شد كه افكارش را متمركز كند. او از حافظه بسيار خوبي برخوردار بود. از شانزده سالگي شوق رياضيات در پوانكاره بوجود آمد. او كارهاي رياضي را در ذهنش انجام مي داد بدون اينكه آنها را يادداشت كند. پوانكاره مهمترين چهره در نظريه معادلات ديفرانسيل و رياضي داني است كه بعد از نيوتن مهمترين كار را در مكانيك آسماني انجام داد. در سال 1873 در رأس هم دوره ايهاي خود وارد مدرسه پلي تكنيك شد. استادش در نانسي به وي به عنوان «غول رياضي» اشاره كرده بوده است. پس از فارغ التحصيل شدن دوره هاي مهندسي را در مدرسه معادن ادامه داد و مدتي كوتاه به عنوان مهندس كار كرد و اين كار مقارن زماني بود كه مشغول تهيه پايان نامه دكتري در رياضيات بود. اين درجه را در سال 1879 گرفت. طولي نكشيد كه به تدريس در دانشگاه كان مشغول شد و در سال 1881 استاد دانشگاه پاريس شد و در آنجا تا زمان مرگ تدريس نمود. در اوايل سي و سه سالگي به عضويت فرهنگستان علوم و در 1908 به عضويت فرهنگستان فرانسه انتخاب شد. نيز به دريافت تمجيدها و افتخارهايي از فرانسه و كشورهاي ديگر نائل آمد. در سال 1880 در سن 26 سالگي درخشانترين اكتشافش را كرد و شهرت جهاني يافت و آن به سبب كشف دوران ساز «تابعهاي خود ريخت (automorph)» از يك متغير مختلط بود (خود وي آنها را تابعهاي فوكسي و كلايني نيز ناميد) و نظريه عمومي توابع هم ريخت داراي يك متغير مختلط يكي از معدود شاخه هاي رياضي است كه وي در آن تقريباً كاري براي پسينيان خود نگذاشت اما نظريه توابع فوكس فقط يكي از خدمات متعددي است كه او به نظريه توابع تحليلي كرده است. در مقاله كوتاهي كه در سال 1883 تنظيم كرد اولين كسي بود كه به پژوهش در پيوندهاي ميان نوعي تابع كامل (كه بوسيله خواص تجزيه وايرشتراسي خود به عاملهاي اول معين مي شود) و ضرايب گسترش تيلري آن يا نرخ رشد مقدار مطلق تابع، پرداخت و از طريق تابعهاي مطلق به نظريه وسيع و كامل تابعهاي مرومورفي كه هنوز بعد از هشتاد سال به نحو كامل فيصله نيافته است، رسيد. مهمترين سهم پوانكاره در هندسه جبري مقاله هاي 1910 تا 1911 او بود درباره منحنيهاي جبري محتوي در يك سطح جبري F(z,y,z)=0. پوانكاره يكي از شاگردان ارميت بود و بعضي از كارهاي آغازينش مربوط مي شود به روش ارميت درباره «تحويل مداوم» در نظريه حسابي صورتها بخصوص قضيه متناهي بودن براي طبقه هاي اين گونه صورتها كه قبلاً ژوردان آن را اثبات كرده بود. بررسي هاي پوانكاره درباره پيدايش جهان، آناليز، نور و الكتريسيته و همچنين جبر و احتمالات بسيار مهم و دقيق است. وي در فلسفه و علوم نظري صاحب نظر و محقق بود. پوانكاره به كشف و حل مسائل بسياري در زمينه هاي گوناگون علمي نوشته كه برجسته ترين آنها در رياضيات و فلسفه عبارتند از: علم و فرض، علم و روشني، مفروضات تكويني، روشهاي نوين در مكانيك آسماني و ارزش علم. تعداد كتابهاي پوانكاره سي جلد مي باشد و صاحب پانصد مقاله است كه مربوط به مسائل كاملاً مختلف است. با كشف توابع فوكس كه پوانكاره به دنياي دانش تقديم نمود براي حل معادلات ديفرانسيل كه قبلاً رياضيدان آلماني لازار فوكس كشفيات زيبايي در مورد آنها كرده بود كليد جديدي به كاربرد و به كمك آن نه تنها مشكل معادلات ديفرانسيل را حل كرد بلكه معماري توابع بيضوي را نيز روشن ساخت. اكتشافات وي در مبحثي از رياضي كه سابقاً آن را «تحليل تواضع» مي ناميدند و امروزه موسوم به توپولوژي جبري و از بزرگترين و مشكلترين مباحث رياضي جديد است ارزش قاطع دارد همگي نظريه توابع فوكس از آغاز با انديشه انتگرال گيري خطي معادله هاي ديفرانسيل با ضرايب جبري هدايت مي شد اما رغبت بيشتر پوانكاره به نظريه هاي نور و موجهاي برق مغناطيسي بود. نكته اي كه وي درباره انكان ارتباط ميان پرتوهاي مجهول و پديده شبتابي گفت آغاز گر آزمايشهاي هانري بكرل بود كه وي را به كشف پرتوزايي (راديواكتيويته) كشانيد. از سوي ديگر پوانكاره از سال 1899 به بعد در بحثهاي مربوط به نظريه الكتروني لورنتس بسيار فعال بود. پوانكاره اولين كسي بود كه دريافت كه تبديلهاي لورنتس تشكيل گروهي مي دهند كه با گروهي كه صورت درجه دوم را نامتغير مي گذارد هم ريخت است، بسياري از فيزيكدانان بر اين عقيده اند كه در اختراع نظريه نسبيت خاص، پوانكاره با لورنتس و اينشتين شريك است. هانري پوانكاره در بهار 1912 مريض شد و در نهم ژوئيه همان سال تحت عمل جراحي قرار گرفت و در هفدهم ژوئيه سال 1912 وقتي مشغول لباس پوشيدن بود در سن 68 سالگي درگذشت