ملیت : فرانسه   -  قرن : 20
«آلبر كامو» نويسنده توانا و فيلسوف شهير فرانسوى است كه در كنار «ژان پل سارتر» از روشنگران مكتب «اگزيستانسياليسم» به شمار مى روند. او كه در سال ۱۹۵۷ در سن ۴۴ سالگى موفق به دريافت جايزه نوبل ادبى شد پس از «روديارد كيپلينگ» جوان ترين نويسنده اى است كه به اين مهم نائل آمده است و همچنين در ميان بزرگان ادبيات پيشين و معاصر خود عمر او كوتاه ترين بود.«آلبر كامو» در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در «موندووى» الجزاير در خانواده اى فرانسوى - الجزايرى به دنيا آمد مادرش صاحب اصل و نسبى اسپانيايى بود و پدرش «لوسين» در جنگ «مارن» كه در سال ۱۹۱۴ و طى جنگ جهانى اول اتفاق افتاد در حين مبارزه داوطلبانه كشته شد و به همين سبب دوران كودكى «كامو» در فقر و تنگدستى گذشت. در سال ۱۹۲۳ كامو براى تحصيل در آموزشكده اى پذيرفته شد كه در نهايت به ورود او به دانشگاه الجزاير منتهى شد. در اين دوران او در كنار تحصيل، فعاليت ورزشى فراوانى داشت و دروازه بان تيم فوتبال دانشكده بود اما ابتلا به بيمارى سل در سال ۱۹۳۰ به نقطه پايان فعاليت ورزشى و فوتبال «كامو» بدل شد. او كه توانايى مالى چندانى نداشت به ناچار كلاس هاى خود را به صورت نيمه وقت در دانشگاه انتخاب كرد و سه روز از هفته را به كار و كسب درآمد مى گذراند. از معلمى سرخانه تا كار در موسسه شهاب شناسى مشاغلى بود كه «كامو» به آنها اشتغال داشت. او در سال ۱۹۳۵موفق به اخذ مدرك ليسانس در رشته فلسفه شد و در ماه مه ۱۹۳۶ از تز فوق ليسانس خود با موضوع «پلوتينوس» - كه پيرو مكتب «افلاطونيون جديد» بوده است- دفاع كرد.«كامو» در همان دوران دانشجويى اش بود كه به عضويت حزب كمونيست درآمد و خود دليل اصلى آن را درك اوضاع سياسى اسپانيا مى داند كه در نهايت به جنگ داخلى اسپانيا منجر شد. در سال ۱۹۲۶ حزب كمونيست مستقل الجزاير (PCA) تاسيس شد و در اين اوضاع بود كه «كامو» به همكارى سياسى با حزب مردمى الجزاير (Le Parti du Peuple Algerien) پرداخت كه مشكلات عديده اى بين او و سران حزب كمونيست به وجود آورد. به همين دليل «كامو» را به طور رسمى «تروتسكى»- صاحب عقايد كمونيستى و طرفدار انقلاب سراسرى جهانى- ناميدند كه به معناى طرد او از كمونيسم استالينى به حساب مى آمد. در سال ۱۹۳۴ او با «سيمون هاى» كه شديداً معتاد به مرفين بود ازدواج كرد و زندگى مشتركشان به دليل عدم تعهد «سيمون» به «آلبر» به جدايى انجاميد. در سال ۱۹۳۵ «كامو» موسسه «تئاتر كارگردان» را بنيان نهاد كه تا سال ۱۹۳۹ برپا ماند. در خلال سال هاى ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹ «كامو» به نوشتن در روزنامه سوسياليستى «آلجر ريپابليك» مشغول شد و با نوشتن مقالاتى در باب مردمان عربى كه در الجزاير در شرايط سخت زندگى مى كردند عاقبت شغل خود را از دست داد و او به دليل ابتلايش به بيمارى سل از پيوستن به ارتش فرانسه هم بازماند. در سال ۱۹۴۰ با «فرانسيس فار» ازدواج كرد و كار در مجله فرانسوى «پاريس _ سور» را آغاز كرد. با شروع مرحله اول جنگ جهانى دوم كه آن را جنگ تلفنى مى نامند «كامو» مواضعى كاملاً صلح طلبانه داشت اما او كه در آن زمان در پاريس بود با مشاهده مراسم اعدام «گابريل پرى» در ۱۹ دسامبر ۱۹۴۱ اظهار داشت كه اين واقعه موجب تبلور نفرت او از آلمان ها شده است. پس از اين واقعه او به «بوردو» نقل مكان كرد و در همان سال نوشتن اولين آثار ادبى خود «بيگانه» و «افسانه سيسى فوس» را به پايان رسانيد. او در سال ۱۹۴۲ به الجزاير بازگشت. «كامو» در خلال جنگ جهانى اول به هسته مقاومت فرانسه با نام «كومبات» پيوست و نشريه اى زيرزمينى هم به همين نام منتشر كرد. هدف اصلى اين گروه فعاليت عليه حزب نازى بود و كامو در سال ۱۹۴۳ به سردبيرى نشريه سازمان مقاومت درآمد. با آزادسازى پاريس به دست متفقين «كامو» به ادامه مبارزه مطبوعاتى اش تاكيد كرد و هنگامى كه روزنامه «كومبات» به نشريه اى با اهداف اقتصادى تبديل شد «كامو» از سمت سردبيرى استعفا داد. پس از جنگ، «كامو» سفرى به سراسر آمريكا انجام داد و در باب اگزيستانسياليسم فرانسوى سخنرانى هاى متعدد انجام داد. او كه داراى تمايلات سياسى چپ بود با انتقاد شديد از سياست هاى كمونيسم هيچ گاه در احزاب كمونيست دوستى نيافت. در سال ۱۹۴۹ بيمارى سل او تشديد شد و براى دو سال در تنهايى زندگى كرد. در سال ۱۹۵۱ «شورشى» را منتشر كرد كه تحليلى فلسفى از مقوله شورش و انقلاب است. او كه در دهه ۵۰ زندگى خود را وقف فعاليت هاى بشردوستانه كرده بود در سال ۱۹۵۲ از فعاليت در يونسكو استعفا داد. در سال ۱۹۵۳ او از معدود سياستمداران چپى بود كه به انتقاد از سياست هاى برخورد شوروى با اعتصابات كارگرى پرداخت. «كامو» در ۴ ژانويه ۱۹۶۰ در يك سانحه رانندگى جان سپرد. او پيشتر در جايى گفته بود كه مضحك ترين و بى معنا ترين نوع مردن مرگ در اثر تصادف و رانندگى است.