ملیت :  ایرانی   -  قرن : 15
روحانی مبارز واز چهره های شاخص اهل سنت درسیستان وبلوچستان زندگینامه «فیض محمد حسین بر» در سال 1325 در بخش «گشت»در شهرستان «سراوان» و در خانواده ای مذهبی و بلوچ اهل سنت دیده به جهان گشود. پس از دوران ابتدایی در مدرسه دولتی زادگاه خویش ،وارد حوزه علمیه گشت و بعد از آن دارالعلوم «زنگیان» سراوان شد و به تحصیل علوم دینی و مذهبی مشغول گردید. سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی به پاکستان رفت و به تحصیل پرداخت و بعد از چند سال، فارغ التحصیل شد و درجه روحانی «مولوی» را اخذ کرد. آن گاه به زادگاه خویش بازگشت. در سال 1346 با دختر عمویش ازدواج کرد که به لطف خداوند ثمره آن پنج فرزند صالح است. وی فردی مومن، متعهد و پایبند به قوانین دین اسلام بود و کمک به افراد مستضعف را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود. به مسائل شرعی، واجبات و مستحبا ت اهمیت بسیار می داد و خود نیز عامل بود. هیچگاه تلاوت قرآن مجید و خواندن نماز شب را ترک نمی کرد. به مطالعه کتاب های دینی ،مذهبی ،علوم جدید ،تدریس ،تحقیق و پژوهش علاقمند بود و اوقات فراغت خود را به مطالعه و تحقیق و پژوهش اختصاص می داد. مبازره با طاغوت را در سالهای پیش از انقلاب آغاز نموده بود. در سال 1356 که زمزمه های انقلاب اسلامی بلند شد ،شهید برای دانش آموزان و آشنا ساختن آنها با ارزشها و آرمانهای اسلام ،به بهانه تدریس قرآن ،به مدارس دولتی نفوذ کرد و از همان جا به کودکان آگاهی های اسلامی می داد. مولوی در زمان تحصیل از محضر اساتید دانشمندی که توان علمی بالایی داشتند ،از جمله استاد علامه حضرت« محمد یوسف حسین پور »در «گشت» ،استاد علامه« عبدالمجید سعادتی» در «سراوان» و نیز از اساتید مجرب و گرانقدر پاکستان . روابط شهید با استادانش بر اساس رابطه اسلامی شاگرد و استاد استوار بود؛ در مقابل آنان بسیار مودبانه و با احترام رفتار می کرد، به اوامر و نواحی شان توجه خاصی داشت. همیشه سعی می کرد رضایت خاطر آنان را فراهم کند و اگر در خانه ،مدرسه و یا بازار لازم بود خدمتی برای استادی انجام دهد، دریغ نمی کرد. فروتنی ،ادب اسلامی و احترام به اساتید را هیچگاه فراموش نمی کرد. او در دوران اغتشاش و اوج گیری انقلاب با استفاده از منابر نماز جمعه مردم را به انقلاب و اسلام دعوت می کرد و به همین علت و از همان زمان عده ای از اشرار، با او سر ناسازگاری و دشمنی نهادند . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ،یار و یاور صدیق حضرت امام (ره) در منطقه و در دوران جنگ تحمیلی نیز حامی و یاور رزمندگان بود و برای دفاع از میهن اسلامی در مقابل تجاوز دشمنان تبلیغات می کرد. او اعتقاد داشت که باید برای حفظ و صیانت کشور از جان و دل جنگید . به کمک نهادها و ارگانهای انقلابی ،اقشار مستضعف و محروم را مورد حمایت قرار داد؛ کمک های جهاد سازندگی و کمیته امداد را بین تهیدستان منطقه محروم بلوچستان توزیع می کرد. کمی پیش از شهادت تصمیم گرفته بود به جبهه های نبرد برود و دیگران را هم به این کار دعوت می نمود؛ اما خفاش صفتان سنگدل وجود مبارک او را نتوانستند تحمل کنند و تصمیم بر ترور ناجوانمردانه او گرفتند . سرانجام شبی در ساعت دوازده شب به خانه اش یورش بردند و او را در جلوی چشم همسر و فرزندانش ناجوانمردانه به شهادت رساندند تا با از میان برداشتن یکی از حامیان انقلاب ورزمندگان اسلام در خطه ی قهرمان سیستان وسدی باشند در برابر اسلام ناب محمدی اما غافل از این بودند که «دست خدا بالا تر از همه دستهاست .»