ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14
آیة الله مهری در سال 1333 هجری قمری در شهر مهر واقع در جنوب استان فارس، و در خانواده‏ای روحانی از سلاله رسول الله (ص) قدم به عرصه وجود گذاشت. او را عباس نامیدند شاید تقدیر الهی چنین بود زیرا که او در همان اوان کودکی روحیه ظلم ستیزی در نهادش نهفته بود و بعدها خود الگویی برای مبارزان طریق حقیقت و مراد پویندگان راه رفع ظلم و ستم شد. دوران کودکی‏ هنوز دوازده سال از عمر مبارکش نگذشته بود که سایه پر مهر پدراز او گرفته شد و برای همیشه از پدر محرم گردید. پس از آن تحت تکفل برادر ارجمندش عالم عاضل حاج سید هاشم مهری قرار گرفت و براستی چون پدری مهربان و دلسوز به تعلیم و تربیت او پرداخت با اینکه سالهای سخت تنگدستی را می‏گذارندند. هرگز نگذاشتت برادر عزیزش احساس فقر سختی کند. از همین ور بود که ایشان همیشه از برادرش به خیر و خوبی یاد می‏کرد و می‏گفت: من نمی‏توانم آن همه محبت و مهربانی را پاسخگو باشم.(1) نسب شریف‏ نام مبارکش سید عباس حسینی و مشهور به مهری فرزند سید حسن حسینی از سادات بزرگ و معروف مهر موسوم به سید هاشمی( منسوب به جد اعلای ایشان مرحوم سید هاشم) است. و از طریق مارد نسب وی به محدث و مفسر عالیقدر، علامه سید هاشم بحرانی(مؤف تفسیر برهان) می‏رسد. نام مارد دانشمندش خدیجه، دختر سید حسن علامه مهری از سادات جلیل القدر مهر و از نوادگان علامه بزرگوار بحرانی می‏باشد.(2) یادکردی از مهر مهر از شهرهای مرکزی و حنوبی استان فارس و دارای تاریخی عمیق و درخشان است. تاریخ مهر همواره با نام دانشمندان و سادات و الامقام آن دیار گره خورده است. این شهر با همه کوچکی آن زادگاه بسیاری از علامان، نویسندگان، و صاحب منصبان سیاسی و احتماعی بوده و هست. این شهر علاوه بر موقعیت علمی که همچون گوهر تابناک می‏درخششیده، به لخاظ حضور مبارک سادات که جمعیت غالب شهر را تشکیل می‏داده‏اند و نیز به داشتن مردمی خوب دارای موقعیت اجتماعی ویژه‏ای در منطقه بوده است که ملجأ مهاجران زیادی شده که به این شهر پناهنده گردیده‏اند. اجداد آیة الله مهری از نخستین گروه سادات این ناحیه هستند که از منطقه احصاء به این محل هجرت نموده‏اند.(3) نوشی از جام نور ایشان پس از گذراندن دوره مقدمات در زادگاهش مهر برای تحصیل علوم و معارف دینی و استفاده از انوار قدسی بارگاه ملکوتی جد بزرگوارش با مشقتی فراوان و عشقی زایدالوصف راهی نجف اشرف گردید با جدیت به کسب معارف مشغول گردید، به گونه‏ای که خود می‏گوید: به قدری درسهایم فشرده بود که بعضی از روزها سه درس می‏گرفتم و دو درس می‏دادم و سه درس را نیز به مباحثه می‏گذراندم، غذایم معمولا نان و ماست و هنوانه بود.(4) وی با آنکه مدت زیادی نتوانست در نجف اشرف بماند و به درخواست جمعی از مؤمنان برای امر تبلیغ به کویت عظیمت کرد منتهی در همین مدت کم توانست با جدیت تمام مدارج علمی را پشت سر بگذارد و از محضر اساتید بزرگواری همچون آیة الله سید محمود شاهرودی(ره) و آیة الله سید باقر محلاتی (ره) و آیة الله سید محمد تقی بحرالعلوم (ره) بهره کافی ببرد.(5) هجرت به کویت‏ در نجف اشرف، پس از چند سال بحث و درس فشرده، مردم مسلمان کویت با اصرار و تقاضای فراوان از برخی عالمان آن زمان از ایشان می‏خواهند که برای راهنمایی و ارشاد آنها به کویت بروند.(6) آقای مهری در آغاز رازی نمی‏شود، زیرا می‏خواسته است درس خود را ادامه دهد ولی، به درخواست بیش‏تر از حد مردم و اصرار برخی از علماء ناچار به آن دیار مهاجرت می‏نماید. او در این باره می‏گوید: وقتی به کویت آمدم مردم حتی نمی‏توانستند درست وضو یا تیمم کنند و از مسائل معمول شرعی خود بی خبر بودند.(7) استاد عالیقدر حضرت آیة الله وحید خراسانی که بهترین گواه بر زحمات و فعالیتهای آن مهری می‏باشد چنین تعبیر آورده‏اند:چ‏ مرحوم آقای مهری احیای موات کردند.(8) فعالیتهای علمی و اجتماعی در کویت‏ در کویت ضمن هدایت و ارشاد و پرداخن به مسائل شرعی و حل مشکلات اجتماعی مردم،به‏مباحثه کتابهی علمی با برخی از علما ادامه می‏دهد و هر چند یکبار که به نجف اشرف مشرف می‏شود در آنجا برای همان چند روز نیز دست از درس و بحث نمی‏کشد. آن بزرگوار افزون بر انجام تکلیف نسبت به اسلام و مسلمین که - به بهترین وجه ادا می‏شد- به تدریس علوم دینی می‏پرداخت و از همه اقشار مردم میخواست که اوقات فراغت خود را به درس و بحث بپردازد و عمر خود بیهوده صرف نکنند و خود مجالس درس را اداره می‏کرد. همه شب پس از اداء نماز جماعت در مسجد شعبان - که اکنون به صورت بارزترین پایگاه انقلاب اسلامی در کویت در آمده است- به منبر می‏رفت و پس از گفتن چند مسئله، به موعظه می‏پرداخت و مشکلات اجتماعی مردم را گوش زد می‏نمود و هر چند برای مردم آن زمان، باور کردنی نبود که فردی روحانی پیرامون مسائل سیاسی با مردم سخن گوید، او از گفتن آنها باکی نداشت و اوضاع جهان اسلام را تا آنجا که برایش ممکن بود بیان می‏کرد و مردم را از خطر استعمار و استعمار زدگی بر حذر می‏داشت.(9) گفتار امام راحل(ره) خطاب به آن بزرگوار تا اندکی از این امر پرده بر میدارد. ایشان در ضمن نامه به آیة الله مهری می‏نویسد: مساعی جمیله جنابعالی در ترویج شریعت مقدس اسلام در آن حدود مورد کمال، تقدیر و تشکر و امید است ان شاء الله مورد توجه خاصه حضرت ولی عصر- عجل الله تعالی فرجه الشریف- واقع گردیده و مأجور باشید. دوام توفیقات آن جناب را در اعلاء کلمه طیبة الاسلام از خدای متعال خواستارم.(10) مبارزات سیاسی‏ آنچه بیشتر از هر خصوصیت دیگر، آیة الله مهری را ممتاز کرده بود، روح ظلم ستیزی و مبارزه همیشگی او بر ضد ستم در شکلهای گوناگونش بوده در این باره می‏فرمود: هنوز بالغ نبودم و عمرم از سیزده سال تجاوز نکرده بود ولی نسبت به شاه احساس دیگری - جدای از مردم آن زمان - داشتند. من او را ظالم و غاصب حق می‏دانستنم و از اینکه برخی از روحانیون از او تجلیل می‏کردند سخت منزجر می‏شدم. من معتقد بودم باید قدرت در دست مرجع تقلید باشد و اگر کسی را او تعیین کند واجب الاطاعه است و الا فلا.(11) ناگفته نماند که همواره ظلم ستیزی وی مشکلات زیادی برایش به وجود می‏آورد. خود در این باره طی مصاحبه‏ای می‏گوید بنده قبل از اینکه به نجف بروم و سپس در کویت اقامت گزینم در ایران حبس رفتم، شکنجه شدم، پای برهنه مرا در پشت اسبها می‏دواندند و برادرم نیز در این مصائب با من شریک بود. ما هرگز ساکت نبوده‏ایم و فکر کردیم وقتی به کویت می‏رویم آقایان مراجع پشتیبان ما خواهند بود و با حمایت آنان بنده می‏توانم علیه ظلم مبارزه کنم. ولی هیچ کس در آن زمان حاضر نشد علیه ظلم حرفی بزند تا اینکه آقای خمینی(ره)، این بزرگوار سر بلندکرده و از ابتدایی که امام شروع به مبارزه علیه ظلم نمود امیدی خاص در من ظاهر شد، زیرا یک راهنما و پیشوا پیدا شده بود، پس می‏توانستیم به احکام و نظریات این بزرگوار عمل کنیم.(12) در راه مبارزه مستمر و بی امان با دستگاه طاغوت در آغاز نهضت حرکت همه جانبه را علیه دستگاه ظلم پهلوی شروع کرد و با برپایی مجالس سخنرانی به مناسبتهای گوناگون و با ارسال تلگراف و نامه به محضر علماء و مراجع و با اجتماع با شخصیتهای گوناگون مذهبی و سیاسی و با پخش اعلامیه‏ها و پیام‏ها و نوارهای حضرت امام و دیگر بزرگان، لحظه‏ای از قیام و فعالیت باز نایستاده و در مقابل، سفارت ایران در کویت، فعالیت گسترده‏ای علیه او شروع کرد و مردم را با تهدید و تخویف و تطمیع و با پخش شایعه‏های گوناگون وادار به دوری جستن از او و مسجد و مجلسش می‏نمود، از سوی دیگر کمتر روزی بود که تلفنهای تهدیدآمیز و اینکه اگر ساکت نشوی تو را می‏کشیم و در امشب پس از نماز در وسط سخنرانی تو را ترور می‏کینم و خانه ات را آتش می‏زنیم و بچه هایت را از بین می‏بریم و ... به او زده نمی‏شد، ولی او همچنان پابرجا و استوار و بی اعتنا به آن همه تهدیدات، پیش می‏رفت و وظیفه خود را قاطعانه دنبال می‏کرد و هرگز اهمیت نمی‏داد که روزانه از عدد نمازگزاران مسجد یا ملاقات کنندگانش در منزل - بر اثر تهدیدهای دشمنان - کاسته می‏شود.(13) در خواست قیام علی طاقوت‏ فرزند با اخلاص سرزمین مهر - همانگونه که اشاره شد- همواره با ارسال نامه و تلگراف از علماء و مراجع دعوت به مبارزه علیه طاغوت و پشتیبانی از حرکت امام می‏کرد، منتهی هیچ وقت منتظر پاسخ آقایان نمی‏نشست و فقط به وظیفه عمل می‏کرد. در آغاز نهضت تلگراف شدید لحنی به مراجع وقت در نجف اشرف و قم مخابره کرد و آنان را به قیام دعوت نمود. در آن تلگراف چنین آمده است: مصیبتهایی که این روزها بر سر مسلمین در ایران فرود می‏آید دل هر آزاده‏ای را آزرده ساخته است و سکوت شما در برابر این فجایع، بر این درد افزوده است ما منتظر اقدام سریع شما برای تسکین دردها و جلب رضایت حضرت ولی عصر(عج) می‏باشیم. سه نفر از مراجع وقت نجف آیة الله حکیم رحمة الله، آیة الله شاهرودی رحمة الله و آیة الله خویی رحمة الله پاسخ‏هایی دادند و ایشان دستور داد همان پاسخ‏ها را تکثیر و در دسترس عموم مردم قرار دادند و به همین پاسخ برای تأیید نهضت اکتفا می‏کرد و می‏فرمود! ما در حد توانمان به قیام دست زدیم. ما مردم را هدایت می‏کردیم تا کمک به ظلم و جور نکنند و با اشخاصی که علیه دین اسلام قدم بر می‏داشتند، هم قدم نشوند. در آن زمان حضرت امام به همه نماینده هایش دستور داده بودند که به این گونه مسائل توجه گردد و بنده یکی از نمایندگان ایشان بودم که به این امر عمل نمودم. حتی از دیگران نیز درخواست دعوت کردم تا همزمان با ما، در دیگر بلاد اسلامی، جلوی ظلم ظالمین را بگیرند و در این خصوص بعضی از آقایان متأسفانه با بنده هم زبان نشدند و بعضی‏ها نیز بنده را سرزنش و توبیخ می‏نمودند که چرا علیه حکومت شاه به پا خواسته‏ام. و بنده تمام جوانب را تحمل نمودم. و به اعمال و رفتار آن آقایان نیز اعتنا نکردم و مطالبمان را هرچه بود بر زبان آوردیم ... . تلگرام آتشین‏ به جرأت می‏توان گفت که اولین مرید و مؤید امام از علماء خارج از کشور آقای مهری بود. و اولین حرکتش تلگرام تند و آتشینی در سال 1342 هجری شمسی پس از سخنرانی سرنوشت ساز امام به شخص محمد رضای خائن بود. و به این ترتیب او لب به سخنی گشود که می‏بایست در نهایت گفته می‏شد(زیرا که انقلاب اسلامی سخن آخرش را اول می‏گوید)(14) و پس از این تلگرام، از ورود ایشان به ایران جلوگیری شد تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. کانون اندیشه ها منزل آیة الله مهری در دوران نهضت همواره کانون اندیشه‏های انقلابیون و مبارزان مسلمان به ویژه روحانیون بود که در آنجا جلسات زیادی پیرامون شیوه‏های مبارزه از سوی مبارزانی همچون شهید آیة الله سعیدی، آیة الله خزعلی و شهید حجة الاسلام محمد منتظری و سایر عزیزان پیرو امام از ابتدا شروع نهضت تا پیروزی انقلاب برپا می‏شد و برای پیش برد نهضت در داخل و خارج کشور، تبادل نظر صورت می‏گرفت و آن بزرگوار واسطه‏ای بین حضرت امام در نجف اشرف و پیروان و ادامه دهندگان راهشان در ایران، اروپا، آمریکا و سایرکشورها بود. او در این را نه تنها از مال دنیا و جان خود و فرزندانش مایه می‏گذاشت که از عزت و آبروی خویش نیز می‏گذشت و در راه مرادش از هیچ کوششی فروگذاری نمی‏کرد به گونه‏ای که منزل ایشان خانه دوم امام شده بود و انقلابیون به طور دایم در آن خانه به نشر انقلاب اسلامی و فرامین امام، می‏پرداختند، به طور مثال همه کتابهای امام و اعلامیه‏ها و فتاوی ایشان در کویت با همت و نظارت مستقیم ایشان چاپ و نشر و به طور رایگان در اختیار مردم مسلمان مخصوصا ملت ایران قرار می‏گرفت.(15) یک خاطره‏ روزی یکی از مراجع می‏خواست به کویت بیاید تا از آنجا به مکه مشرف شود. چون در اتاق پذیرایی آقا فقط عکس حضرت امام بود، به او عرض کردیم یا موقتا این عکس را برداریم یا اجازه دهید چند روزی عکس آن آقا را نیز در این جا نصب کنیم! ایشان با ناراحتی پاسخ داد مگر من عکس پرست هستم یا با عکس می‏خواهم خودشیرینی کنم؟ عکس امام برای من یک شعار است. من با نصب کردن این عکس، راه و روش خود را به مردم نشان می‏دهم، و می‏خواهم از راه امام تبلیغ کنم و گرنه خوب بود عکس دهها مرجع تقلید، که طی چندین سال همه با من ارتباط داشته‏اند و بدون درخواست من، مرا نماینده خویش در کویت قرار داده بودند، بر در و دیوار بیرونی من نصب شده باشد!(16) عشق مرید به مراد آیة الله مهری با تمام اخلاص عاشق امام خیمنی بود. از روزی که توسط آیة الله ابوالقاسم خز علی و شهید آیة الله سید محمد رضا سعیدی با امام آشنا گشته و به هنگام سفر به ایران در قم به جلسه‏ای در درس ایشان مشرف شده بود(17) تا پسین دم حیات دست از امام و راه او برنداشت. علاقه او به امام برای کسب شهرت و مقام نبود بلکه امام را واجد جمیع شرایط دیده و مرید او شده بود. هر وقت از او درخواست می‏کردم عکس از او با امام برای یادگاری بگیرم ممانعت می‏کرد و می‏گفت: من نیاز به عکس ندارم، من اگر با خمینی از روز اول پیمان بسته‏ام برای خدا بوده است نه برای کسب شخصیت.(18) آری، او به خوبی از عهده این پیمان بر آمد و همه هستی اش را فدای امام کرد ولی دست از او برنداشت. مرید و مراد همانگونه که مهری امام را خوب درک کرده و به او عشق می‏ورزید امام نیز در مقابل به او محبت و علاقه خاصی داشت. وقتی که امام از عراق به طرف کویت هجرت کرده و با همراهان قصد منزل ایشان را داشت، خفاشان زمان به محض شناخت امام وحشت زده از ورود امام به کویت ممانعت کردند، آقای مهری می‏خواست با رئیس آنها صحبت کند تا شاید در قلب سخت آنها اثری کند، امام فرمود:ابدا! حیف نیست وجه خود را پیش این ناکس بفروشی؟! ما بر می‏گردیم، ما با خدا هستیم.(19) امام که ناراحتی آقای مهری را می‏دانست بعد از برگشت به عراق و هجرت به فرانسه به محض رسیدن به آقای فردوسی پور امر کرده بود که: به فلانی تلفن بکنید که او خیلی ناراحت است. (20) ایشان هم امتثال امر کرده و برای رفع ناراحتی ایشان به کویت تلفن زده بودند. آری، امام نیز مرید خود را خوب شناخته بود. انتصاب به امامت جمعه‏ پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و به بار نشستن آرزوی دیرینه امام و یاران باوفایش برای ارتقاع رشد فکری جامعه اسلامی و بیداری هرچه بیشتر مسلمانان جهان و صدور انقلاب و جامه عمل پوشاندن و به یکی از آرزوهای شیعیان کویت یعنی برپایی نماز دشمن‏شکن عبادی، سیاسی جمعه حضرت امام - رضوان الله تعالی علیه - حضرت آیة الله مهری را طی حکمی در مورخ 58/7/2 به امامت جمعه در کشور کویت منصوب نمودند(21) ولیکن با تبعید ایشان از طرف حکام کویت همراه با تمامی اعضای خانواده به ایران اسلامی نماز جمعه در این کشور برگزار نگردید. تبعید به ایران‏ با پیروزی انقلاب اسلامی و به ثمر رسیدن زحمات چندین ساله امام و یارانش آیة الله مهری نه تنها از حرکت نایستاد بلکه برای استحکام بخشیدن به پایه‏های حکومت اسلامی بر شدت تلاشهایش افزود. و او سربلند و مفتخر از اینکه توانسته است، در راه حاکمیت الله قدمهای بردارد سر از پا نشناخته، لذا تمام وقت خود را صرف سامان بخشیدن به مسائل انقلاب و پاکسازی محیط جامعه اسلامی از تفاله‏های طاغوت نمود که از آن جمله پاکسازی سفارت ایران در کویت می‏باشد و باز به این حد بسنده ننمود و فعالیتهای زیادی متکفل شد، تا آنجایی که شیخ دستنشانده کویت به الهام از اربابان انگلیسی و آمریکایی اش تاب تحمل وجود او را ننمود و بر خلاف تمام موازین و مقررات بین المللی تابعیت مسلم درجه یک وی را از اعتبار ساقط و بی درنگ وی و تمام اعضاء خانواده‏اش را از خانه و کاشانه خود اخراج و به ایران تبعید نمود.(22) مبارزه بزرگ آن بزرگوار نه تنها با طاغوتهای خارجی مبارزه‏ای بی امان داشت ولی بیش از هر چیز با طاغوت نفس مبارزه می‏کرد و برای کوبیدن طاغوت سرکش نفس آنقدر نسبت به مؤمنین تواضع و محبت ورزید که در کمتر کس چنین روحیه‏ای می‏توان یافت. او نه تنها خود را از همه علماء و خدمتگزاران دین کوچک‏تر می‏دانست که در برابر مردم عادی نیز متواضع بود. هر کس بر او وارد می‏شد، حتی اگر نوجوان کم سن و سالی بود، تمام قد از جا برمی خواست و به او احترام می‏گذاشت و احوالپرسی می‏کرد. یکی از روزهای بیماری، سائلی وارد شد، ما اعتنایی چندانی نکردیم ولی او با آن حال بد، از جا برخواست و مانند دیگران احترام کرد. پس از رفتن با ناراحتی به او عرض کردم: شما با این کار خودتان را اذیت می‏کنید. تازه او کسی نبود که برایش تا این حد احترام قائل شوید! با نگرانی به من پاسخ داد: تو از کجا علم داری که مقام من نزد خدا، از او بالاتر باشد؟! او در تواضع و تجلیل از مؤمنان به قدری افراط می‏کرد که ما ناراحت می‏شدیم و گاهی به او اعتراض می‏کردیم. در پاسخ می‏گفت: من هنوز نتوانسته‏ام به این فراز از آیه ... اذلة علی المؤمنین(23) عمل کرده باشیم.(24) آقا با رفتار خود به اطرافیان درس می‏داد که مؤمن واقعی به همان مقدار که در برابر دشمنان خدا و ظالمان ستمگر، با خشونت رفتار می‏کند و حاضر نیست کوچکترین نرمش از خود نشان بدهد، در برابر یاران خدا و مؤمنان متواضع و فروتن است اشداء علی الکفار رحماء بینهم(25). برخی از ویژگی‏های اخلاقی‏ همیشه با وضو بود، به مستحبات با دقت عمل می‏کرد و از مکروهات مانند حرامها گریزان بود. نماز با طمأنینه کامل و مستحبات و تعقیبات انجام می‏داد و مقید بود که هرگز نوافل را ترک نکند. دو ساعت قبل از طلوع فجر از خواب بیدار و مشغول نماز شب و تهجد و دعا خواندن و استغفار می‏شد، و هیچ گاه نماز شبش ترک نمی‏شد. شبها قبل از خواب درست در همان لحظه‏ای که همه اهل منزل به خواب رفته بودند، زیر آسمان می‏رفت و دستها را به آسمان بلند می‏کرد و با گریه و زاری، استغفار می‏نمود. هرگز سؤال کننده را محروم نمی‏کرد، حتی اگر به مقداری غذا یا لباس باشد. اگر روزی لباس نو یا عمامه نویی می‏پوشید و کسی از آن لباس تعریف می‏کرد، فوری آن را به او می‏بخشید و خودش به لباس کهنه اکتفا می‏کرد. گاهی که همسرشان به ایشان اعتراض می‏کرد که چرا نمی‏توانی لباس نو را لااقل برای چند ماه نگهداری، بالبخند می‏گفت: مگر آن لباسها چه عیبی دارد؟ با اینکه خود سید بود نسبت به سادات احترام شدید و تجلیل کامل می‏نمود. بسیار مهمان نواز بود و حتی اگر بعضی روزها مهمان نداشت یک نفر از مسجدیان را با خود می‏آورد تا بی مهمان غذإ؛ّّ نخورد. علاقه عجیبی به اهل بیت(ع) داشت. هرگاه نام مبارک امام حسین(ع) را می‏شنید بی اختیار اشکش جاری می‏شد و روزهای عاشورا مانند کسی که تازه پدرش را از دست داده، با صدای بلند گریه می‏کرد تا جایی که بی حال می‏شد از این رو همه ساله دو ماه محرم و سفر و هر شب دوشنبه جلسه روضه و عزاداری برگزار می‏شد و بعد از اینکه به ایران تبعید شدند در طول نه سال زندگی در ایران صبحهای جمعه همان مجلس، با شکوه تمام برگزار می‏شد. و در مراسم مولودی یا اعیاد اسلامی ضمن برقراری مجالس جشن و سرور، با شیرینی و شربت و گاهی هم با پول از حاضرین پذیرایی می‏کرد. کارهای منزل را تا حد توان خودش انجام میداد حتی بعضی از کارهای بنایی خانه. و با این کارش به فرزندانش می‏فهماند که نباید در همه کارها به دیگران متکی بود. از اسراف و زیاده روی خیلی متنفر بود و اگر می‏دید چراغی بدون سبب در اطاقی روشن مانده است با عصبانیت بازخواست می‏کرد و این کار را نکوهش می‏نمود. با اینکه انواع کاغذ و دفترها در منزل یافت می‏شد از یک کاغذ پاره هم استفاده می‏کرد و کمتر روزی بود که در مذمت اسراف با افراد خانواده سخن نگوید. از افراد سخن چین بیش از همه کس متنفر بود. و کمتر سخنرانی ای داشت که در آن، نمام را نکوهش نکند. در روحیه‏اش ذره‏ای خود خواهی یافت نمی‏شد و برای اینکه با این روحیه مبارزه کند ریاضتهای عجیبی داشت گاهی در گاری سه چرخ سوار می‏شد و به مسجد می‏رفت. محال بود هر کسی بگذرد و به او سلام نکند، حتی اگر بچه خردسالی بود در مجلسی که وارد می‏شد هر جا که خالی بود می‏نشست و هیچ گاه مقید نبود که در صدر مجلس یا اطراف آن بنشیند، اگر در بحث با بعضی از روحانیون، احساس می‏کرد طرف از ادامه بحث یا پاسخ به سؤال درمانده شده است، خود بحث را عوض می‏کرد و نمی‏گذاشت حاضران متوجه ضعف طرف مقابل شوند. همیشه در کارهای اساسی با دیگران مشورت می‏کرد و برای اینکه به فرزندانش احترام بگذارد چه در جمع و چه خصوصی با آنها به مشورت می‏پرداخت و اگر رأی آنها مورد قبول قرار نمی‏گرفت با استدلال آنها را قانع می‏نمود. همیشه در پی استدلال و برهان بود لذا به فرزندانش توصیه می‏فرمود: شما فکر نکنید که چون پدر و مادرتان شیعه‏اند، باید شیعه باشید. بروید کتاب بخوانید و خود تان با دلیل و برهان، حق را دریابید ... . به مظاهر اسلامی خیلی اهمیت می‏داد، حتی در لباس، مسکن و غذا مسائل اسلامی را مراعات می‏نمود. فعالیتهای اجتماعی ایشان در امر بازسازی و تجدید بنای مدارس علمیه از جمله مدرسه قزوینی و مدرسه بخارایی در نجف اشرف سعی و تلاش فراوان کرد. برای شیعیان ساکن در منطقه خلیج فارس (از جمله کویت، بحرین، قطر و امارات عربی متحده) مساجدی را تأسیس کرد و تأسیس و تعمیر مساجد زیادی در گوشه و کنار ایران اسلامی را بر عهده گرفت. در کویت اولین مدرسه دخترانه به نام مدرسه جعفری برای دوران ابتدایی تا دبیرستان به همت عالی او تأسیس شد. جذب مبلغان از حوزه‏های علمیه نجف اشرف و قم و مشهد برای تبلیغ در مناطق کویت و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس از دیگر تلاشهای آیة اخلاص آیة الله مهری بود که این امر تا قبل از رحلت ایشان ادامه داشت. چاپ و نشر و ترجمه کتب امام و غیر آن در سطح بسیار وسیع و توزیع رایگان در میان مردم. تشکیل جلسات شورای فقهی و سیاسی با روحانیان مقیم کویت به منظور حل معضلات و مشکلات، از فعالیتهای ارزشمند او محسوب می‏شود. بسیج عده‏ای از اهالی منطقه فارس و شهرستان لامرد(26)، برای توزیع مواد غذایی مورد نیاز مردم در زمان قحطی پس از جنگ جهانی دوم. تأسیس و راه اندزی اولین درمانگاه در شهرستان لامرد. تأسیس بیمارستان و زایشگاه مجهز و گسترده در شهر مهر. رهبری مدبرانه نهضت اسلامی ملت کویت پس از اخراج از کویت و حمایت حرکتهای اسلامی و انقلابی جوانان مسلمان. کمکهای مستمر به مراکز مذهبی، فرهنگی (مدارس، مساجد، حسینیه‏ها) در قم و سایر نقاط. بازسازی مراکز خدماتی (آب انبارها و راهها و ...) مناطقی از ایران. تأسیس بنیاد معارف اسلامی قم به منظور تحقیق و تدوین تاریخ جامعی برای تشیع از آغاز تاکنون، که این یکی از ارزنده‏ترین آثار جاودانه آن بزرگمرد است. سفر به کوی دوست‏ سر انجام پس از عمری کوشش، مبارزه و تلاش همه جانبه، و نیل به اهداف عالیش که رفع ظلم ستم شاهی و استقرار نظام عدل الهی بود در جوار مشوق واقعی اش که همه دوران زندگی را بر آستانش چهره ساییده بود آرمید، آیة الله حاج سید عباس مهری پس از 75 سال زندگی پرخیر در تاریخ 1366/11/26 هجری شمسی، در تهران، ستاره درخشان وجودش از آسمان علم و فضیلت برخاک فروغلتید و در جوار حضرت فاطمه معصومه(س) در خاک نهان شد. وتمام خویشان و دوستداران و ارادتمندان را به سوگ نشانید.(27) در سنگر علم‏ مرحوم آیة الله مهری با همه اشتغالات سیاسی و اجتماعی در بیان معارف اسلامی و دفاع از کیان اسلام و تشیع نیز غافل نماند و در این زمینه آثاری به یاد ماندنی از خویش به جای گذاشت که برخی از آن آثار چاپ شده بدین قرار است: 1- شعاع من التاریخ‏ این کتاب ارزشمند در پاسخ به هتاکی‏های ابراهیم جبهان در مجله رأیة الاسلام چاپ ریاض به مذهب تشیع و ائمه اطهار(ع) در سال 1381 هجری / 1961 میلادی به رشته تحریر در آورده است. مرحوم مهری علاوه بر مبارزه با این فرد که منجر به تبعید شبانه وی از سوی دولت کویت به عربستان صعودی گردید به مبارزه علمی نیز با وی پرداخته و در ضمن کتابی به گفته‏های سرا پا کذب وی پاسخ می‏گفت. این کتاب را به موجب نامساعد بودن جو سیاسی آن زمان کویت به نام برادر ارجمندشان عالم فاضل سید هاشم مهری به طبع رسانده‏اند و اکنون در کتابخانه عمومی مرحوم آیة الله نجفی به شماره 7530 ردیف 5 و قفسه 23 موجود می‏باشد. 2- شعاع من سیرتنا سنتنا این کتاب اگر چه در بعضی نوشته‏ها از جمله آثار قلمی مرحوم آقای مهری شمرده شده است ولی از مقدمه کتاب چنین استفاده می‏گردد که شخصی از ایشان در موضوع صحت سجده بر خاک مطالبی طلب می‏کند و ایشان پس از پاسخ به خواسته ایشان به پیشنهاد یکی از مؤمنان اهل اطلاع به سخنرانی علامه امینی پیرامون موضوع سجده و آنچه سجده بر آن صحیح است که در سال 1384 هجری در سوریه ایراد فرموده‏اند دست می‏یابد و با تمام خلوص به جای چاپ مقاله خود به انتشار سخنرانی علامه امینی مبادرت می‏ورزند. این کتاب به شماره 54478 در کتابخانه عمومی مرحوم آیة الله نجفی مرعشی موجود می‏باشد. 3- تفسیر سوره والعصر. 4- اهل الکتاب. 5- دروس فی الدین. 6- رساله‏ای در بیان حرمت گوشت خوک. از دیگر آثار قلمی این دانشور پرتلاش است. یادش گرامی و راهش جاوید پاورقی: 1- با استفاده از یادداشتهای فرزند ارجمندشان سید محمد جواد مهری. 2- برای آشنایی بیشتر با حیات علامه بحرانی به کتابهای زیر مراجعه فرمایید: علامه بحرینی، سید محمد براتی، العلامه السید هاشم البحرانی، فارسی تبریزیان، علامه بحرانی آیینه ابرار، تألیف نگارنده. 3- برای آشنایی بیشتر با این شهر و عالمان آن می‏تونید به کتاب سیمای مهر تألیف نگارنده مراجعه نمایید. 4- با استفاده از یادداشتهای فرزند ارجمندشان. 5- خلاصه زندگی نامه آیت الله مهری، ص‏2. 6- شایان ذکر است که در آن زمان هنوز نفت در کویت کشف نشده بود و مردم با سادگی، زندگی متواضعانه‏ای می‏گذراندند. 7- با استفاده از یادداشتهای فرزند ارجمندشان. 8- کنایه از اینکه کویت مانند یک زمین مرده‏ای بود که وی با زحمات خویش آن را زنده و آباد کرد. 9- با استفاده از یادداشتهای فرزند ارجمندشان. 10- 11- با استفاده از یادداشتهای فرزند ارجمندشان. 12- روزنامه ابرار 1366/3/31. 13- با استفاده از یادداشتهای فرزند ارجمندشان. 14- خلاصه‏ای از زندگینامه آیت الله سید عباس مهری، ص‏3. 15- با استفاده از خلاصه زندگی نامه آیت الله مهری، ص‏3 و 4. 16- از خاطرات فرزند ارجمندشان سید محمد جواد مهری. 17- سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام، ج‏6، ص‏157 و 158. 18- با استفاده از یادداشتهای فرزند ارجمندشان. 19- سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام، ج‏6، ص‏164 و 165. 20- همان. 21- صحیفه نور، ج‏9، ص‏197. 22- خلاصه زندگینامه آیت الله مهری، ص‏4. 23- مائده/ آیه 54. 24- با استفاده از یادداشتهای فرزند ارجمندشان. 25- فتح/ آیه 29. 26- از شهرهای جنوبی استان فارس می‏باشد. 27- از آیت الله مهری 11 فرزند (7 پسر و 4 دختر) به یادگار ماند. 1- حجة الاسلام و المسلمین حاج سید محمد مهری. 2- حجة الاسلام و المسلمین حاج سید مرتضی مهری، از محققان و اساتید حوزه علمیه قم. 3- جناب آقای سید احمد مهری. 4- جناب آقای سید علی اصغر مهری. 5- دانشمند محترم جناب آقای سید محمد جواد مهری. 6- سید محسن مهری. 7- سید محمد رضا مهری.