محمدرضا حسینی بهشتی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 15
سيد محمدرضا حسيني بهشتي متولد ۱۳۳۶ در قم است. بعد از دوره دبيرستان به تهران آمده و پس از سه سال و نيم تحصيل رشته پزشكي آن را رها ميكند. به علت علاقه اش به علوم اسلامي، با بازگشايي دانشگاه ها تغيير رشته مي دهد و به سراغ رشته فلسفه غرب مي رود. در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران دوره كارشناسي و كارشناسي ارشد را مي گذراند. پايان نامه كارشناسي ارشد را در مورد مونادولوژي لايب نيتس مي نويسد. براي دوره دكترا به آلمان مي رود و از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۶ در آلمان تحصيل مي كند. در سال ۱۳۶۶ به ايران بازمي گردد و از همان سال در گروه فلسفه دانشگاه تهران تدريس فلسفه را آغاز مي كند.
گروه : علوم انساني
رشته : فلسفه
والدين و انساب : سيد محمد رضا حسيني بهشتي فرزند شهيد بهشتي است.او درباره پدرش مي گويد: «آنچه را كه مي توانم به عنوان عصاره اي كه در ذهنم از ايشان باقي مانده است بيان دارم اينست كه در بيست و چند سال تماس مداوم من با آن شهيد او را به تمام معني ( مؤمن ) يافتم. دردل او و انديشه او و عمل و كردار او هر چه بيشتر دقيق مي شدي آثار اين روشني و گرماي ايمان را بيشتر حس مي كردي و جوشش عشق به خدا و خدمت به خلق خدا را كه از وراي پندار و گفتار و كردارش حس و لمس مي شد ، ناخودآگاه مرا به سوي شخصيت ايشان جذب مي كرد و مي كشيد. «آيت الله شهيد بهشتي» سراپا عرفان بود ، اما عرفاني بي هياهو كه اثر عميق خويش را در شيوه برخورد ايشان با مسائل و مشكلات و دشواري هاي راه بخوبي مي توانستيم ببينيم . آنچنان ايمان در دل او رسوخ داشت كه در اين چند سال نديدم كه هيچ حادثه اي او را حتي اندكي به تزلزل وادارد و براستي كه هيچ حادثه اي او را حتي اندكي به تزلزل وادارد.» و به راستي كه محمد رضا بهشتي بي آن كه هويت مستقل خويش را از دست داده باشد،اين صفات پدر را در خويش زنده نگاه داشته و پرورانده است.
تحصيلات رسمي و حرفه اي : ـ تحصيلات ابتدايي و متوسطه در زادگاه ـ تحصيلات نيمه تمام در رشته پزشكي ـ دريافت كارشناسي فلسفه از دانشگاه تهران ـ دريافت كارشناسي ارشد فلسفه از دانشگاه تهران ـ عزيمت به آلمان براي ادامه تحصيل ـ دريافت دكتراي فلسفه از دانشگاه هامبورگ آلمان 66-1360 ـ آشنايي با زبان هاي عربي، آلماني، انگليسي و اندكي يوناني و لاتيني
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ـ مدير مؤسسه مطالعاتي تاريخ خاورميانه از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ ـ مدير مؤسسه پژوهشي فرهنگي «نوارغنون» از ۱۳۷۷تاكنون ـ عضو پيوسته فرهنگستان هنر ـ مسئول گروه فلسفه فرهنگستان هنر ـ عضو هيأت امناي مؤسسه مطالعات اجتماعي (وزارت علوم و تحقيقات و فناوري) ـ عضو هيأت امناي پژوهشگاه علوم انساني ـ عضو هيأت امناي مؤسسه انجمن و حكمت
فعاليتهاي آموزشي : تدريس در دانشگاه تهران گروه فلسفه از سال 1366 تا كنون
مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : بعد از بازگشت از آلمان فعاليت هاي پژوهشي اش را روي فلسفه متمركز مي كند. پس از مدتي با همكاري دوستانش مؤسسه پژوهشي نو ارغنون را تأسيس مي كند. به غير از مقالات مختلفي كه در مجله هاي تخصصي يا در مطبوعات منتشر كرده، گاه شمار تاريخ معاصر خاورميانه با همكاري او منتشر شده است.
آرا و گرايشهاي خاص : سيد محمدرضا حسيني بهشتي با اشاره به اين كه مفهوم طبيعت به عنوان نرم و جهت دهنده در عرصه زندگي اجتماعي و فردي است اعتقاد دارد:« مفهوم طبيعت در پيوند با دو مفهوم خدا و انسان قرار دارد كه هر سه اين مفاهيم نقش مؤثري در تلقي ما از خود و موجودات پيرامون ما دارد . اگر ما به مواجهه انسان و طبيعت نگاه كنيم. ما پيش از سه دهه اخير با سه نوع مواجهه روبرو بوديم يكي مواجهه نظري با طبيعت كه انسان كنجكاو مي خواهد به شناخت طبيعت بپردازد و نظر به طبيعت كند . در آغاز اين نگاه به طبيعت و عالم ممكن است با اين هدف صورت بگيرد كه خود نگرش طبيعت به عنوان بالاترين ارزش تلقي مي شود يعني نظر به خاطر نظر صورت مي گرفت و ايده آل دانش نظري در يونان باستان نظر براي نظر بود . در سده هاي ميانه نظر به عنوان نظر ديگر ارزش ندارد و اگر نظر در خدمت ايمان قرار مي گرفت ارزش داشت و شيخ بهايي نيز مي گفت از صفحه دل هر علمي را كه در جهت رستگاري نيست پاك كنيد كه اين همان نگاه ارسطويي است. در عصر جديد اتفاق عجيبي در حال افتادن است و آن اين كه دانش نظري در خدمت غايات عملي انساني قرار مي گيرد يعني در جهت سعادت مادي انسان است و بيكن معتقد است همه مشكلات از جهل است يعني ما نمي توانيم آينده را پيش بيني كنيم و آن را در جهت غايات خود قرار دهيم .» بهشتي با اشاره به اين كه در عهد باستان انسان نمي توانست آقا و سيد طبيعت باشد ولي در دهه هاي اخير تاريخ نگاري علم يعني نگاه علم هم به خودش عوض شده است مي افزايد:« بيكن معتقد است طبيعت، در اختيار ماست به شرطي كه حرف از آن بيرون بكشيم وگرنه جواب نخواهد داد و ضربه اي كه مي توانيم به آن بزنيم آزمايش است و در اين صورت است كه شناخت علمي داريم. مواجهه هاي انسان با طبيعت عبارتند از: مواجهه نظري، تكنيكي - علمي، زيبا شناختي، اخلاقي - عملي». محمدرضا بهشتي علاوه بر تدريس و تحقيق، به عرصه هاي عمومي تر حوزه مطالعاتي اش نيز توجه ويژه دارد و بويژه درباره وضع آموزش فلسفه در ايران ديدگاه هاي جالبي را ارائه مي دهد: «آموزش فلسفه در ايران در دو حوزه صورت مي گيرد كه عبارتند از؛ مدارس سنتي و دانشگاه ها. در دانشكده الهيات تمركز بر فلسفه اسلامي است ولي دانشكده ادبيات بيشتر به فلسفه غرب مي پردازد. مهم ترين مسأله در مواجهه با آموزش فلسفه، ابهام در هدف گذاري و شناخت جايگاه فلسفه است.ما در برنامه آموزشي مان برخلاف كشورهاي خارجي، هيچ دوره خاصي نداريم كه فارغ التحصيل فلسفه بتواند پس از گذراندن آن فلسفه را آموزش دهد. در طريقه منتقل كردن مطلب نيز خلأ وجود دارد؛ در طول دوره پژوهشي فرد آموزش لازم را براي انجام كارهاي پژوهشي نمي بيند و با كمترين تكنيك ها نيز در مسير آموزش آشنا نمي شود.مشكل ما در آموزش فلسفه اين است كه نه ورود ما به مطلب مشخص است و نه خروج و نه طي مسير و بر اين اساس، با رهيافت مشخصي نيز روبه رو نيستيم وآشنا شدن با رهيافت ها را نيز در جايي پيدا نكرده ايم. يكي از كمبودهاي جدي به لحاظ آموزشي و پرورشي، كمبود منابع داخلي و بويژه منابع خارجي است. مجلات و مقالات در رشته فلسفه هنوز هيچ جايگاهي ندارند و ما هنوز با شيوه هاي جديدتر برقراري ارتباطات آشنا نيستيم. ما جلسات چند استاد ( محقق ) را پيرامون يك موضوع نداريم و براي استفاده از اساتيدي كه بيرون از حوزه هاي آموزشي ما پرورش پيدا كرده اند مشكل زبان داريم، اما با فرض حل مشكل زبان، راه هاي ارائه موضوع آن ها نيز با ما متفاوت است.در مورد طرح هاي پژوهشي قوي و بويژه جمعي، و گره خوردن كار پژوهشي در داخل دانشگاه ها با نيازهاي بيروني كه موجب ايجاد نشاط در گروه ها مي شود نيز كاري انجام نشده است.همچنين رابطه اي ميان دانشگاه ها با دانشگاه هاي داخل و خارج، پژوهشگاه ها و مؤسسه هاي غير دولتي مانند NGO ها نيز وجود ندارد. در كارهاي آموزشي و پژوهشي، نخستين قدم، جدي گرفتن گروه هاي كار دانشجويي و پيوند ميان اين گروه ها است و بعد مطالعه و شناسايي راه هاي موجود و انتخاب اين راه ها و سپس حركت و اجرا كه بايد با ارزيابي مجدد و نقادانه صورت بگيرد.
چگونگي عرضه آثار : بررسي تطورات تاريخي قواعد كلي فلسفي با تأكيد بر فلسفه اسلامي عنوان يكي از گزارش هاي سيد محمدرضا حسيني بهشتي دردانشگاه تهران است. تدوين و تأليف چند جزوه درسي مربوط به آموزش زبان از جمله آموزش مقدماتي زبان يوناني و آموزش مقدماتي زبان لاتين نيز از ديگر آثار بهشتي در فضاي آموزشي دانشگاه تهران بوده است.او علاوه بر حضور مستمر در فضاهاي آكادميك، در ساليان گذشته با نگارش مقالات متعدد نظري ديدگاه هاي خويش را به فضاهاي عمومي تر انديشه نيز كشانده است. برخي از مقالات او عبارتند از:نگرشي تاريخي به تحول مفهوم آرخه از پيش سقراطيان تا ارسطو ؛ سقراط، پس كار تو چيست؟ ؛ فلسفه و بحران محيط زيست ؛ زيباترين مثلث ها ؛ دو نظريه در زيباشناسي طبيعت ؛صلح و عدالت در بستر ديني ؛ جايگاه نقد سوم در نظام استعلايي كانت و ... بهشتي همچنين با دانشنامه جهان اسلام نيز ارتباط دارد و برخي مدخل هاي فلسفي آن را مي نگارد،از آن جمله است مدخل تاريخ قرآن كريم «تئودور نولدكه و مدخل ثامسطيوس»
--------------------------------------------------------------------------------
آثار :
1 Methodologische Ueberlegungen Zum Wandel des Naturbegriffs Techno VerlagY 1997.
2 انسان شناسي فلسفي
ويژگي اثر : ترجمه ، نوشته هانس ديركس، كتاب انسان شناسي فلسفي، با رويكردي آموزشي و نه تنها فلسفي، متن هايي از متفكران غربي را متناسب با مسائل بنيادي زندگي گرد آورده است. مطالعه اين كتاب در راستاي سرفصل هاي درس انسان شناسي براي استادان محترم معارف پيشنهاد شده است.
3 دروس گفتارهاي فلسفي
ويژگي اثر : مؤسسه دانش و توسعه علوم انساني
4 سرآغازهاي فلسفه در يونان
ويژگي اثر : انتشارات هرمس
5 شرحي بر تمهيدات كانت،
ويژگي اثر : اثر: ماكس آپل ؛ مركز نشر دانشگاهي
6 گزيده مقالات گادامر
ويژگي اثر : انتشارات هرمس
7 متون برگزيده در هرمنوتيك
ويژگي اثر : سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}