عبدالوهاب قاسمی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
عبدالوهاب قاسمي در اوايل پاييز 1312 در نوزدهم مهر ماه در شهر سوادكوه به دنيا آمد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلاميو الدين و انساب : عزيز اللّه قاسمي از جمله ساكنين آبادي ليورك بود. وي با خطابه و وعظ به تبليغ دين ميپرداخت. او كه با زني پاكدامن به نام بانو «بيبيجاني»ازدواج كرده بود، از خداوند ميخواست محصول اين پيوند، نخست از لحاظ بدني سالم بوده و آنگاه راه او را ادامه دهد و در كسوت روحانيت به عنوان سرباز امام زمان(عج)، حقايق مسلم فرهنگ قرآن و عترت را براي مردم بازگويد. خداوند نيز دعايش را اجابت فرمود و در اوايل پاييز سال 1312 (نوزدهم مهر)، هنگامي كه خزان ميپژمرد، غنچهاي از بهار در اين خانواده شكفت و پدر به شكرانه اين شهد شيرين زندگي، نامِ عبدالوهاب را برايش برگزيد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : يكي از نواحي استان زرخيز و خوش آب و هواي مازندران، شهرستان سوادكوه ميباشد. اين شهر در درهاي واقع در البرز مركزي، با وسعت 2441 كيلومتر مربع، واقع شده است. از شمال با قائم شهر، از جنوب با فيروزكوه، از مشرق با منطقه جنگلي دودانگه ساري و از مغرب با بخش بندپي از توابع بابل هم مرز ميباشد. نقاط كوهستاني، عبور رودخانه تالاب از آن و نيز جنگلهاي سر سبز، بر صفاي اين ديار افزوده است؛ امّا آنچه بدان طراوت معنوي ميبخشد، امامزادگان، مساجد و مراكز ديني و علمي است كه جان انسانهاي تشنه معرفت و ديانت را، عطرآگين ميسازد.روستاي «ليورك» كه از جمله آباديهاي اين منطقه است، از قديم الايام با وجود كوچكي و كمي جمعيت، موطن و محيط نشو و نماي انسانهايي بوده است كه در جهت نشر تعاليم ديني و تبليغات مذهبي، فعاليت داشته و دارند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : عبدالوهاب قاسمي در پوتو تربيت پدري رئوف و متدين و نيز پرورشهاي عاطفي و اخلاقي مادري پاك طينت و مشفق، دوران نوباوگي را با طراوت معنوي پشت سر نهاد و از همان نخستين دوران زندگي با نغمههاي آسماني، قرآن و دعا انس يافت. وي با حضور در مجالس تجليل از مقام اهلبيت (ع) روان خويش را با زمزم جوشان و مصفاي اين خاندان شستشو ميداد و علاقه به ارزشها و باورهاي ديني با وجودش عجين ميگشت. او به اقتضاي محيط خانوادگي در همان سنين كودكي خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را فرا گرفت و پس از اين مقدمات به تحصيلات دوران ابتدايي پرداخت. وي پس از اينكه اين مقطع را با موفقيت سپري ساخت، بر حسب ذوق ذاتي، شوق فطري و تأكيدهاي مداوم پدرش، به آموختن علوم ديني روي آورد.در سوادكوه، مركزي كه بتواند نيازهاي علمي و فكري اين نوجوان را برطرف كند، وجود نداشت؛ به همين جهت براي فراگيري علوم اسلامي، زادگاه خويش را ترك كرد و در شهرستان بابل اقامت گزيد. وي به مدت مدت سه سال به فراگيري علوم ديني پرداخت. عبدالوهاب براي ادامه تحصيل به تهران مهاجرت كرد. او در مدارس خازن الملك و حاج ابوالحسن معمار باشي از محضر علما و اساتيدي عالي قدر بهرهها برد.قاسمي، حوزه درس آيت الله حاج سيدمحمدهادي ميلاني را كه در شبستان غربي مسجد جامع گوهرشاد تشكيل ميشد، مغتنم شمرد و با استعداد درخشان و مجاهدت پيگير خود، به بركت اين حوزه غني، تا مرز اجتهاد پيش رفت.استادان و مربيان : از استاداني كه عبدالوهاب قاسمي در محضرشان كسب فيض نموده است مي توان به: حاج شيخ كاظم دامغاني، مرحوم قزويني، ايت الله حاج شيخ هاشم قزويني، ميرزا مهدي اصفهاني، سيدموسي زرآبادي، آيت الله نائيني، حاج آقا شيخ قمي اشاره كرد.همسر و فرزندان : قاسمي پنج فرزند پسر به نامهاي: محمد باقر ، صادق ، محمد ، رضا و عباس و نيز سه فرزند دختر به نامهاي: رباب ، صديقه و اعظم به يادگار مانده است.وقايع ميانسالي : قاسمي طبق وصيتي كه از وي باقي است، داماد خويش، سيد رسول ميريان را وصي شرعي و قانوني خود قرار داد و از او خواست تا طبق حكم الهي و قانون متقن و محكم اسلامي، رفتار كند. در خصوص ازدواج دخترانش، در حد شأنشان همانند خواهر خود از كل اموال وي بدون آن كه از سهميه آنان چيزي كسر شود، مبالغي بردارند. او كتابهايش را از اين برنامه جدا كرد و وصيت كرد تا آنها را به هر يك از فرزندانش كه توفيق كسوت لباس مقدس روحانيت داشتهاند، واگذارند.زمان و علت فوت : قاسمي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به عضويت شوراي همبستگي در حج - كه مركب از اقشار مختلف مردم بود.- در آمد و پس از تشكيل كميته انقلاب اسلامي، حدود يك سال نيز به عنوان معاونت در كميته مركزي شهرستان ساري مشغول خدمت بود. او براي تداوم انقلاب به ارشاد و سازندگي مردم ميپرداخت و در سال 1359 ش. از سوي مردم حق شناس ساري به نمايندگي در مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد و در اين سنگر با تمام جديت، نظام جمهوري اسلامي را كه تحت لواي ولايت فقيه است، ياري ميداد و تمامي امكاناتش را به كار ميگرفت و همه كوشش و آرزويش اين بود تا هر چه زودتر، اصول قرآني در جامعه استقرار يابد. ايشان پس از يك سال خدمتگزاري به امت مسلمان در سمت مزبور، در تاريخ هفتم تيرماه 1360 ش. در كربلاي سرچشمه، در كنار شهيد مظلوم دكتر بهشتي (ره) و ديگر يارانش، به دست دشمنان خلق خدا (منافقان) به ديدار حق شتافت و در جوار رحمتش آسود. بدن مطهّرش بنا به وصيت وي در شهرستان قم و در قبرستان شيخان، به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : قاسمي درخط مقدم مبارزه با رژيم طاغوت در صفوف اوليه بود وي در همان آغاز راه اندازي شد ولي با همه شكنجه هايي كه بر او وارد آمده بود و بعد از آزادي راه مبارزه ادامه داد. در سال 1356 ش. قاسمي به جرم مخالفتهاي صريح و علني با رژيم شاه، به زندان افتاد؛ ولي اين بار هم در سلول انفرادي طاغوت زير شكنجههاي موحش دم برنياورد. لذا پس از آزادي، مأموران ساواك خواستند با توطئه قبلي ايشان را در سفر مكه ترور كنند؛ اما موفق نشدند و توطئه آنها با شكست مواجه شد. آخرين دستگيري آن شهيد بعد از سخنراني افشاگرانه وي، در تابستان سال 1357 ش. رخ داد كه بسياري از كتب ارزشمند و نوارهاي سخنراني او و ديگران، مورد دستبرد عوامل ساواك قرار گرفت و مفقود شد.مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : قاسمي در سال 1344 ش. به دعوت جمعي از مؤمنين و تصويب و تأكيد علماي بزرگ وقت (رضوان اللّه عليهم) در شهر ساري رحل اقامت افكند و با صراحتي تمام و شجاعتي كمنظير، خط نهضت اسلامي را در مركز استان مازندران باز گشود و براي برانداختن حكومت جور و استقرار نظام عدل اسلامي آن گونه كه مقتضي بود، آخرين توان خويش را به كار برد و در اين راه چندين بار دستگير و روانه زندان شد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : قاسمي در يك صد و سي و هفتمين جلسه علني مجلس شوراي اسلامي، در تاريخ 6 ارديبهشت 1360، از جنايت گروهكهاي مزبور در ساري، قائم شهر و سوادكوه پرده برداشت و كشتار وحشيانه، هتاكيها و ضرب و شتم اينان را نسبت به مردمان اين سامان برملا كرد.آرا و گرايشهاي خاص : قاسمي در دوران نسبتاً كوتاه زندگياش، درس استقامت، ايمان و وارستگي را به خوبي آموخت و توانست آن را به ديگران هم تعليم دهد. آن شهيد از همان دوران جواني و تحت تربيت خانوادگي و نيز محيط پاك حوزه علميه، به اين واقعيت دست يافت كه براي غلبه بر كششهاي دروني، كه آدمي را به سوي خودخواهي سوق ميدهد، بايد نيرويي قوي را در كانون دل ايجاد كرد،تا با تكيه بر آن، امكان تعديل اين اميال فراهم آيد؛ اين نيروي عظيم باطني هم چيزي جز تقوا و ايمان نيست. به همين دليل ايشان با عبادت، راز و نياز با خداوند و اعمال صالح، توانست چنين فروغي را در ژرفناي جان خويش روشن سازد و به بركت آن تار و پود وجودش را از گزند هوسهاي دروني و تحريكات شيطاني، حفظ كند.
فعالیت ها : : مشاهیر / عالمان و دانشمندان / الهیات و معارف اسلامی
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}