کارگردان : Guillermo del Toro نویسنده : Guillermo del Toro بازیگران: Ivana Baquero,Ariadna Gil,Sergi López جوایز : برنده اسکار بهترین طراحی هنری برنده اسکار بهترین فیلمبرداری برنده اسکار بهترین چهره پردازی نامزد دریافت اسکار بهترین موسیقی متن نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی زبان (مکزیک) نامزد دریافت اسکار بهترین فیلمنامه خلاصه داستان : داستان یک دختر جوان که می‌خواهد با مادر باردارش برای زندگی با ناپدری تازه‌اش مسافرت کند.داستان در اسپانیای 1944 و پس از پیروزی فرانکو می‌گذرد اما دختر در یک دنیای خیالی که خودش ساخته با واقعیت‌های زندگی مواجه می‌شود. خواندن لالایی کودکانه به عنوان عصاره محبت یک مادر که در آواز آرام و حزینی تبلور پیدا می کند تا آرامش و امنیت را به کودکش هدیه نماید ، ساده ترین حق یک کودک است که افلیا از آن محروم شده است . اینکه سرش را برروی زانوی مادر بگذارد و مادرضمن نوازش موهای وی ، در گوشش لالایی زمزمه کند را دیگر بعد از مرگ مادر و در خانه کاپیتان ویدال ، لمس نخواهد کرد.. دل تورو نا امنی و تنش فضای حاکمیت فاشیسم را در خوانده نشدن ساده لالایی برای کودکان معنی می کند تا نشان دهد که چگونه کودکان در یک محیط اشغال شده توسط بیگانگان ، حتی در خانه حفاظت شده هم همواره در هراسی گنگ و ترسی ناشناخته به سر می برند. غم انگیزترین صحنه فیلم ، سکانس پایانی است که افلیا در حال مرگ برزمین افتاده و مرسدس بالای سرش لالایی می خواند تا آن امنیت و آرامشی را که هیچگاه در زندگی درک نکرد را هنگام مردن به او هدیه کند و همین لالایی است که به ملودی موسیقی فیلم "هزار توی پن" تبدیل شده و یکی از زیباترین موزیک های فیلم سال گذشته را به وجود می آورد. /987/