کارگردان : Jaume Collet-Serra نویسنده : Brad Ingelsby بازیگران : Liam Neeson, Ed Harris, Joel Kinnaman خلاصه داستان : جيمی کانلون، خلافکار و آدمکش، يک شب مجبور می­شود تا بين دو نفر يکی را انتخاب کند: پسر غريبه‌اش، مايک، که زندگی­ اش به خطر افتاده است يا بهترين دوست قديمی­ اش، شان مگواير سردسته خلافکارها، که می­خواهد انتقام خون پسر خود را از مايک بگيرد. جيمی کانلون (با بازی لیام نيسون) آدمکشی است که به تاريخ بازنشستگی اش نزديک میشود. او بعد از کشتن نزديک به ۱۸ نفر برای دوستش، رئيس تبهکاران شان مگواير (با بازی اد هريس)، خود را به دامن بازنشستگی و پشيمانی میاندازد. او به تنهایی در کلبه ای زندگی میکند و هرگز تنها پسرش، مايکل (با بازی جوئل کينامن) را نديده است، تا اينکه دست تقدير آن دو را يک بار ديگر مقابل هم قرار میدهد. اتفاقات طوری رقم میخورند که مايکل شاهد کشته شدن يک نفر به فجيع ترين نحو توسط پسر شان، دنی (با بازی بويد هالبروک)، میشود. رئيس از دوست قديمی اش میخواهد که اين وسط ميانجيگری کند، اما قبل از رسيدن به يک راه حل غيرخشونت آميز، دنی خود دست به کار میشود. جيمی برای نجات فرزندش چاره ای جز کشتن دنی ندارد و در نتيجه اين کار هر دو مجبور به فرار از دست عوامل شان وآدمکش های اجيرشده برای کشتن آن دو میشوند. اگر بگوييم که رابطه بين اين پدر و پسر مصنوعی در آمده است خيلی بی انصافی کرده ايم. وجود مايکل مملو از خشم و غيض است و با گذشت شبهای متوالی معلوم میشود که او و جيمی قرار نيست که به سوی رستگاری پيش بروند. منبع : نقد فارسی /987/