کارگردان : Jason Reitman
نویسنده : Jason Reitman
بازیگران : George Clooney,Jason Bateman,Anna Kendrick,Vera Farmiga,Danny McBride
خلاصه داستان : داستان در مورد مردی است که شغل اش اخراج کارمندان از شرکت های گوناگون است. تخصص اصلی او اخراج این کارمندان به نحوی است که کمترین آسیب روانی را متحمل شوند. در این مسیر او با دختری به عنوان رقیب شغلی مواجه می شود که روشی متفاوت و تند تر از او دارد.
او نقش یك كارمند را به نام رایان بینگام دارد كه همراه چند كارمند دیگر تعدیل نیرو شده؛ مردی كه برجستهترین ویژگی او ناپایداری و بیثباتیاش است. او روزهای خود را به سفر از یك شهر به شهر دیگر میگذراند و به رایگان این خبر را به همكارانش میرساند كه بزودی از كار بیكار خواهند شد. او در هتلها و هواپیماها و فرودگاهها زندگی میكند و میگوید: «تمام چیزهایی كه شما در ارتباط با پرواز با هواپیما از آنها متنفر هستید، من را به یاد این میاندازند كه در خانه خودم هستم.» او در یك سال گذشته 322 روز در جادهها بوده و 43 روز فلاكتبار را در یك واحد یك تخته كه در اوماها اجاره كرده ، گذرانده است. تنها هدفش در زندگی این است كه 10 هزار مایل را طی كند تا بتواند هفتمین عضو یك باشگاه خیلی نادر بشود.
2 حادثه، نظم زندگی منظم رایان را به هم میریزد. اولین حادثه آشنایی اتفاقی او با همسفری به نام الكس (ویهرا فارمیگا) است كه در مورد خودش میگوید: «من را مثل خودت بدان». دومین حادثه این است كه كریگ گرگوری (جی سون بیتمن) رئیس رایان تصمیم گرفته یك راهبرد افراطی جدید را كه نیروی استخدامی جدیدش ناتالی كینر (آنا كندریك) به او پیشنهاد كرده اجرا كند؛ یعنی استفاده از كنفرانس ماهوارهای برای رساندن خبر تعدیل نیرو به كارمندان.
رایتمن اهداف خود را یكی یكی با میخ میكوبد. رایان، نماینده یك نمونه جالب است؛ نمونهای كه محصول فناوری مدرن و فرهنگ امروز است و هدفش تقریبا نقطه مقابل «رویای آمریكایی» است. او نه خانه را میخواهد، نه همسر و نه بچههایش را. با 2 خواهرش هم تقریبا قهر كرده است. او كارهایش را با مهارت و استادی انجام میدهد، ولی با این حال، به دلیل شیوهای كه كلونی نقش او را بازی میكند، با این آدم احساس همدردی و همذاتپنداری میكنیم، هرچند او با فلاكت و بدبختی دیگران دارد به موفقیت میرسد. تمام آن جذابیت و هوش و ذكاوت و شوخطبعی باعث میشوند ما غبطه سبك زندگی او را بخوریم تا این كه پردهها كنار میروند و ما تنهایی سردی كه وجود رایان را احاطه كرده، میبینیم.
منبع : نقد فارسی
/987/
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}