کارگردان : Lee Toland Krieger نویسندگان : J. Mills Goodloe, Salvador Paskowitz بازیگران : Blake Lively, Michiel Huisman, Harrison Ford خلاصه داستان : زن جوانی که در ابتدای قرن بیستم متولد شده، بعد از یک تصادف رانندگی، نامیرا می‌شود. او بعد از سال‌ها تنها زندگی کردن با مردی آشنا می‌شود که ممکن است ارزش از دست دادن نامیرایی‌اش را داشته باشد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم، نه تنها باعث می‌شود که بیننده خیلی زود پایان فیلم را پیش‌بینی کند، بلکه [کاری می‌کند که بیننده] ترجیح می‌دهد تمام گفت‌وگوهای مهم (به جز یکی) در پشت صحنه رخ دهند. این تنبلی غیرقابل‌قبول است و تماماً منجر به نارضایتی مخاطب می‌شود. دلین بومن (بلیک لیولی)، گرچه ۱۰۷ سال دارد، ولی حداکثر ۲۹ ساله به‌نظر می‌رسد. راوی وراج فیلم که یک‌نفس حرف می‌زند می‌گوید که آدلین در سال ۱۹۳۷ دچار یک تصادف رانندگی می‌شود و در نتیجه‌ی غرق شدن، پایین رفتن دمای بدنش، و صاعقه موهبت جوانی ابدی را به‌دست می‌آورد. مثل هر جادوی دیگری این مسئله نه توضیحی دارد و نه نیازی به توضیح دارد. با گذشت سالیان، مردم کم‌کم به او شک می‌کنند، چون روی پوستش نه اثری از چین و چروک دیده می‌شود، نه موهایش خاکستری می‌شوند و نه اثر گذر سالیان را می‌توان بر چهره‌ی وی دید. او مجبور می‌شود خود را مخفی کند و هویتش را هر ده سال یک بار تغییر دهد تا جلب توجه نکند. در طول تمام این سال‌ها تنها چیزی که در زندگی او ثابت می‌ماند دخترش، فلمینگ (الن برستین)، است که بیش از ۸۰ بهار از زندگی را پشت سر گذاشته است. حدود یک ساعت اول فیلم (حداقل بعد از این که اطلاعات اولیه توسط راوی ارائه می‌شوند)، «روزگار آدلین» نوید قصه‌ی متقاعدکننده‌ای را می‌دهد. برای آشنایی با زندگی شخصیت اصلی فیلم درگاهی به سویمان باز می‌شود و می‌فهمیم که او زنی است که بیش‌تر از عمر طبیعی‌اش زندگی کرده، اما هنوز ذهن و جسم تر و تازه‌ای دارد؛ تنها و منزوی است؛ قادر به برقراری رابطه یا ماندن در یک محل دائمی نیست؛ دخترش پیرزنی است که خیلی زود به همان جایی می‌رود که همه‌ی زنان پیر می‌روند و بعد دیگر آدلین در این دنیا غیر از سگی برای دوست داشتن کسی را نخواهد داشت، اما این سگی نیست که همیشه با او بود، چون او ابتدای فیلم می‌میرد. این وظیفه‌ی فیلم‌ساز است که واقعیت فیلمش را به خوردمان دهد، بیننده‌ها را درگیر داستان کند و ابهامات را از بین ببرد، اما کارگردان این فیلم چنین نمی‌کند؛ در نتیجه، «روزگار آدلین»، نه‌تنها دل‌پذیر و معصوم نیست، بلکه مصنوعی و تقلبی به‌نظر می‌رسد. منبع : نقد فارسی /987/