کارگردان : Stéphane Brizé نویسندگان : Stéphane Brizé, Olivier Gorce بازیگر : Vincent Lindon خلاصه داستان : این فیلم درباره مردی ۵۰ ساله است که به عنوان نگهبان یک سوپرمارکت مشغول کار می‌شود، اما به زودی در یک تنگنای اخلاقی قرار می‌گیرد. مردی از دل داستان‌های کافکا که در تلاش برای یافتن شغلی درخور است. دوربین روی‌دست اریک دامونت (Éric Dumont) بر چهره‌ی سراسر خشم تیری متمرکز می‌شود که هرآن ممکن است چشمانش از حدقه بیرون بجهد. این شیوه‌ی ساده و اثرگذار فیلم‌ساز در سراسر فیلم تکرار می‌شود و قهرمان داستان را پیوسته در موقعیت‌های دشوار و دنیایی که دیگر جایی برای او ندارد قرار می‌دهد تا تحمل و طاقت او را بسنجد. میان تلاش‌های تیری برای یافتن شغل و زندگی تقریباً بی‌سروصدای خانواده‌اش در رفت‌وآمد است، هرچند، در یک صحنه که تیری هم‌راه هم‌سرش (کارین دِ میربک) در حال مراقبت دائمی از پسر معلول ذهنی خود است، خبر چندانی از این بی‌سروصدایی نیست. شرایط حساس خانواده تیری را وامی‌دارد تا مصاحبه‌های شغلی تحقیرآمیز را تحمل کند، از جمله مصاحبه‌ای مبهوت‌کننده از طریق اسکایپ که در آن تیری در معرض انتقادات پرخاشگرانه‌ی کارگزار نادیده‌اش قرار می‌گیرد. هم‌چنان که اخبار، بیش‌تر و بیش‌تر به تیرگی می‌گرایند، و به‌خصوص در جایی که تیری از اوج امیدواری به حضیض [ناامیدی] سقوط می‌کند، شمای بیننده، در دل، او را به آشوب و طغیان می‌خوانید، اما قدرت فیلم در آن است که به وی چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. او را عقب نگاه می‌دارد تا تنها کار درست را انجام دهد و به جنگ مشکلات برود. روایت اثر سرانجام فاش می‌دارد که تیری به‌عنوان محافظ امنیتی یک فروشگاه مشغول کار می‌شود، تا شاید، آن‌گونه که به‌نظر می‌رسد، به بریزه این امکان را بدهد که اندکی سرخوشی به این روایت مالامال اندوه بیفزاید. سکانسی عجیب و بامزه در فیلم وجود دارد که سراسر با نوارهای ضبط ‌شده‌ی دوربین‌های مداربسته ساخته شده، از جمله یک نمای ردیابی طولانی در سراسر راه‌روی اصلی فروشگاه. با این حال، همین رگه‌های اندک آسایش، به‌زودی، راه را برای واقعیت تلخ باز می‌کند: برای حفظ شغل جدید، حال، خود نیز بایست به تحقیر دیگران بپردازی. این شاید همان حقیقتی باشد که بریزه در انتخاب عنوان فرانسوی فیلم بدان التفاتی داشته است: «La loi du marché» به‌معنای «قانون بازار». منبع : نقد فارسی /987/