کارگردان : Hsiao-hsien Hou
نویسنده : T'ien-wen Chu
بازیگران : Qi Shu, Chen Chang, Satoshi Tsumabuki
خلاصه داستان : نیه اینیانگ یه آدم کش حرفه ای است که پس از سالها به خانه باز میگردد، تا حاکمانی که از اطاعت از امپراتور سر باز میزنند را به قتل برساند. حال مساله برای او انتخاب میان قربانی کردن مردی که خواستگارش بوده و گروهی که متعهد به وفاداری به آن شده است...
داستان در قرن نهم در چین شروع میشود، زمانی که دو قدرت امپراتوری و نیروهای نظامی در ویبو در صلحی ناپایدار در چین زیست میکنند. سکانس آغازین فیلم نیه اینیانگ (با بازی شو کی)، قهرمان خود محور فیلم را معرفی میکند که برای تحصیل به پیش «شاهزاده راهب» جیاژین (با بازی شئو فانگیی) آمده است. هرچند شاید پدر و مادر اینیانگ که در ویبو ساکن هستند از این موضوع باخبر نباشند، این ملاقات از او یک ماشین آدم کشی با مهارت هایی بی مثال میسازد، که نمونهای از آن را در اوایل فیلم مشاهده میکنیم. اینیانگ که مانند یک مار کبرا سریع است، در ظرف سه ثانیهای که ما ناظرش هستیم گلوی یک مرد اسب سوار را میبرد. این اولین نشانه است از این که هو عمدا قصد ندارد مبارزاتی طولانی و هیجان انگیز بسازد؛ بلکه فیلم منطق منحصر به خودش را پیش میگیرد و به صحنههای رزمی موجز و مورد نیاز اکتفا میکند.
یکی از نکات عجیب فیلم این است که هیچ تصویر عریضی در آن به چشم نمیخورد، بلکه هو تمام فیلم را در قاب های معمولی و تقریبا مربعی فیلمبرداری کرده است، که تعداد بازیگران حاضر در کادر را محدود میکند. این قماری است که نتیجهاش را با فضای عمودی بیشتر نشان میدهد و به هو این اجازه را میدهد که از مناظر طبیعی به خوبی استفاده کند و تصاویری خلق کند که با زیبایی هر چه تمام نقاشیهای سنتی چین را به ذهن متبادر میکند. نکته عجیب دوم این است که فیلمبردار استثنایی اثر یعنی مارک لی پینگ بین به صورت سیاه و سفید سکانس ها را به یکدیگر پیوند میدهد و به طور هوشمندانهای با شروع صحنه بعدی به حالت رنگی باز میگردد.
نیه اینیانگ به عنوان یک آدم کش زن یک نقطه ضعف دارد و آن احساساتش است که اغلب مانع انجام ماموریت های مرگ آورش میشود. از آن جمله وقتی که با یک مامور مورد هدفش مواجه میشود که نوزادش را در آغوش دارد از کشتن او صرف نظر میکند (این تفاوت جنسیت جالب است، از این جهت که به تناقض ذاتی زن بودن یک مبارز اشاره دارد). استاد راهبش که کمی امیدش را نسبت به او از دست داده ترجیح میدهد او را به خانه اش بازگرداند تا حاکم آنجا یعنی ارباب تیان (با بازی چانگ چِن) که زمانی نامزدش بوده را به قتل برساند. حاکم در ویبو زندگی خوشی را با همسر، بچههایش میگذراند، اما اوضاع سیاسی به این خوبی نیست. یک عامل اضطراب آور دیگر برایش ملاقات های منظمی است که در طی آنها با یک آدمکش سیاهپوش (که خیلی زود مشخص میشود اینیانگ است) مواجه میشود.
منبع : نقد فارسی
/987/
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}