کارگردان : Andrew Niccol
نویسنده : Andrew Niccol
بازیگران : Ethan Hawke, January Jones, Zoë Kravitz
خلاصه داستان : وقتی که قضيه استفاده از هواپيماهای بدون سرنشين معروف به «درون»(Drone) برای بمباران و نظارت در سال های پايانی قرن گذشته در آمريکا مطرح شد، واکنش عمومی به آن مثبت بود. حرف اين بود که با استفاده از اين هواپيماها جان خلبان های آمريکایی در امان می ماند و اطلاعات کامل تری را میتوان از برخی اهداف بالقوه به دست آورد. تقريباً ربع قرن بعد، اين بحث پيچيده تر و داغ تر شده است.
«کشتار خوبِ»(Good Kill) اندرو نيکول به کاوش در بُعد اخلاقی حول استفاده از درون ها میپردازد، اما به جای تمرکز بر اهداف اين هواپيماها روی افرادی که کنترل اين سلاح را به دست دارند تمرکز میکند. يک پرسش بخصوص از منولوگ های نه چندان دقيق فيلم ناشی میشود: آيا بمب انداختن در شرايطی که در يک جای امن با فاصله ۷۰۰۰ مايلی از هدف نشسته ايد اخلاقی تر است يا حمله از کابين خلبان يک هواپيمای در حال پرواز؟
اگان، يک خلبان هواپيماهای جنگنده صاحب مدال با شش تور(تور عملیاتی) سابقه حضور در جبهه ها، مامور کنترل درون ها بر فراز آسمان خاورميانه و شمال آفريقا در موقعيتی خارج از لاس وگاس می شود.
عليرغم تمام توانایی هايش، او برای اين شغل مناسب نيست. همسرش، مولی (جانری جونز)، دوست دارد که او خانه باشد، اما اگان دلش برای نشستن داخل هواپيما تنگ شده است و به نظرش اين نوع حمله کردن کار ترسوها است. اخلاقش به تدريج خشن میشود. وقتی که صدای ناشناسی از CIA موسوم به «لانگلی» (با صدای پيتر کايوت) شروع به دستور دادن می کند- و مادامی که ماموريت موفقيت آميز است اهميت زيادی به خسارت های آن نمیدهد- اگان کنترلش را از دست میدهد.
اين فيلم هرگز به اين پرسش مهم تر نمی پردازد که آيا بهتر نيست در شرايط جنگ درون ها به جای انسانها به خط مقدم اعزام شوند؟ آيا استفاده از فناوری به نفع يکی از طرفين در جنگ غيراخلاقی نيست؟ تاريخ جنگ پر است از اين نمونه ها- از مسلسل گرفته تا تانک و هواپيما.
نقطه قوت «کشتار خوب» شخصيت شناسی فيلمنامه نيکول است، به طوری که اگان را به صورت فردی ناسازگار و ضعيف نشان میدهد و اتان هاوک يکی از بهترين بازی های اخيرش را به معرض نمايش می گذارد. سرگردانی اخلاقی پيش روی اگان تنها يکی از لايه های موضوعاتی است که پياپی به وی حمله می کنند. مشکل عميق تر وی اين است که او احساس میکند گير افتاده است. به جای پرواز آزاد با هواپيما، مجبور است کل روز را در اتاقی تنگ و تاريک بنشيند و بعد به خانه ای برود که در آن همسری نگران منتظرش است. در پايان، وقتی که اگان دست به دو انتخاب قطعی میزند، قضيه بيشتر شبيه يک طغيان به نظر میرسد تا يک بيانيه اخلاقی. تا حدودی هر دوی اينها لحاظ میشوند، اما از نظر نيکول و هاوک اين انگيزه ها سياه و سفيد نيستند. موضوعاتی که در «کشتار خوب» بررسی میشوند اغلب خاکستری هستند و اين جایی است که اين شخصيت بخش اعظمی از فيلم را در آن به سر میبرد.
منبع : نقد فارسی
/987/
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}