هديه The Gift کارگردان : Joel Edgerton نویسنده : Joel Edgerton بازیگران : Joel Edgerton, Jason Bateman, Rebecca Hall محصول کشور: ایالات متحده آمریکا کمپانی توزیع کننده: STX Entertainment خلاصه داستان: جان زوج جوانی به مخاطره میافتد وقتی که آشنایی از گذشته شوهر هدايای اسرارآميزی برايشان می آورد و بعد از ۲۰ سال مهر از سر راز وحشتناکی بر میدارد. منتقد: جیمز براردینلی هديه»(The Gift) نام تريلری (thriller) روانشناسانه از جوئل ادگرتون، نويسنده/ کارگردان/ بازيگر، است که بعد از آميخته شدن با کمی طعم «مظنونين هميشگی»(Usual Suspects) در حد و اندازههای «جذابيت کشنده»(Fatal Attraction) تنزل پيدا کرده است. به عنوان فيلمی هوشمند و مطبوع، «هديه» از پيچشهای کافی برای مشکوک نگه داشتن بيننده متوسط برخوردار است. انگيزههای شخصيتی عمداً مبهم هستند و احتمال وجود يک راوی غيرقابل اعتماد دائم در ذهن بيننده نهيب میزند (ريشه اين شک در ارجاعات فيلم به يک فروپاشی روانی در گذشته است). همچنين چند از جا پريدن برای بينندههایی که يک تجربه احساسی را دوست دارند پيش بينی شده است. در پايان، جنبه اخلاقی داستان اين است که کارما را نمیتوان انکار کرد. اينجا موقعيت مناسبی است که میتوانم درباره تمايل ذاتی تريلرها (trailer) به نابود ساختن فيلم پرچانگی کنم. روند پيشرفت داستان برای افرادی که تريلر «هديه» را ديدهاند جذابيت کمتری دارد. گرچه تريلر، فيلم را نابود نکرده اما تاثير آن را به حداقل رسانده است. اين خيلی بد است، برای اين که داستان زمانی بهترين نتيجه را میدهد که اجازه داشته باشد بر اساس روند طبيعی خودش جلو برود و نه اين که مجبور باشد به خاطر اهداف بازاريابی يکی از پيچشهای کليدی خود را لو دهد. هديه» با يک موقعيت آشنای راحت شروع می شود. يک زوج عاشق پيشه، سايمون (جيسون بيتمن) و روبين (ربکا هال)، برای يافتن زندگی بهتر- يک شغل جديد برای سايمون و شروع تازه برای ازدواج شان، از شيکاگو به کاليفرنيای جنوبی نقل مکان کردهاند. لذت بردن از خانه جديد با پيدا شدن سر و کله فردی از گذشته سايمون مخدوش میشود. گوردو (جوئل ادگرتون)، يک همکلاسی قديمی، نياز به بازگشایی رابطهای دارد که بنابر اصرار سايمون هرگز تمام نشده بود. با اين حال، گوردو چيز ديگری فکر میکند و هدايای کوچکی به آن ها میدهد و در عين حال ناشيانه خودش را به زندگی آن دو تحميل میکند. از نظر روبين او انسان بی آزاری است، اما سايمون فکر میکند که او مزاحم و خطرناک است. وقتی که گوردو متوجه اهانت های دوست دوران مدرسهاش می شود، به طرزی غيرقابل پيش بينی واکنش نشان میدهد. از تماشای فيلمهای دارای شرايط قابل شناسایی لذت میبرم، چون اين فيلمها باعث میشوند که بينندهها فکر کنند می دانند که چه چيزی را دريافت میکنند، بعد ناگهان زير پايشان را خالی میکند.ادگرتون بر اساس اطلاع ما ازتريلرهای دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بازی میکند و از آن انتظارات و توقعات برای شکل دادن به داستان به طرقی غيرمنتظره استفاده میکند. هيچکاک استاد اين تکنيک بود و اگرچه من هيچکاک و ادگرتون را هرگز در يک جايگاه قرار نمیدهم، اما اعتراف میکنم که ادگرتون اصول را میداند. اين فيلم ادگرتون است. علاوه بر اين که او نخستين فيلم خود در مقام کارگردان را ساخته است، فيلمنامه را نيز خودش نوشته و نقش گوردو را بازی میکند. گرچه «هديه» با بودجه کمی ساخته شده است، اما به خوبی از موقعيتهای محدود خود استفاده میکند (همه موقعيتها مکانهای واقعی هستند). بازاريابی «هديه» ضربه بزرگی به فيلم زده است. نه تنها جنبههایی از داستان را لو میدهد که بهتر بود مجهول میماندند، بلکه فيلم را به صورت يک تريلر (thriller) درجه دو ژنريک جلوه میدهد. اما «هديه» بهتر از يک فيلم درجه دو ژنريک است. شخصيتها از آن انسانهای کليشه ای مقوایی نيستند و فيلمنامه چيزی دارد که به ندرت در اين قبيل فيلمها ديده میشود و اجازه میدهد که درام موقعيت با قدرت تمام ظاهر شود. اين فيلم جزء آن تريلرهای «غريبه خبيث بين ما» نيست. اگرچه ادگرتون میخواهد ما را غافلگير و مرعوب کند، اما به خوبی از تاثير تراژدی موجود در اين داستان آگاه است. جديت به کار رفته در فيلم (از جمله يک پايان غيرمتقاعد کننده) ما را به تماشای اين اثر مجاب میکند. منبع: نقد فارسی مترجم: محمدرضا سیلاوی