بی/خود Self/less
کارگردان : Tarsem Singh
نویسندگان : David Pastor, Àlex Pastor
بازیگران : Ryan Reynolds, Natalie Martinez, Matthew Goode
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
کمپانی توزیع کننده: Gramercy Pictures
خلاصه داستان : مرد فوقالعاده ثروتمندی برای درمان سرطانش تن به پرتودرمانی میدهد و اين عمل باعث میشود که ضمير ناخودآگاهش در بدن مرد جوان سالمی حلول کند. اما همه چيز آن طور که به نظر میرسد نيست، او شروع به کشف راز منشأ اين بدن و سازمانی که برای محافظت از علت آن دست به قتل خواهد زد میکند.
منتقد: جیمز براردینلی
بی/خود»(Self/less) با يک فرضيه علمی-تخيلی نويدبخش (و در عين حال خوش ساخت) شروع میشود، بعد آن را با تبديل شدن به يک تريلر ژنريک تنزيل میدهد و در نهايت با يک پايان عجولانه و بی ربط کلکش را میکند. اين اثر تارسم سينگ (که قبل از آن «آينه آينه/Mirror Mirror» الهام گرفته از داستان سفيد برفی را ساخته بود)، در خصوص نمايش روش مخالف روند مرسوم هاليوود در رويارویی با ايده های پيچيده، که معمولاً آنها را به زور به ساختارهای روایی آشنا تبديل میکند، آموزنده است. در «بی/خود» آن قدر ايده وجود دارد که میشد از روی آن يک مينی سريال ساخت. اما فيلم به جای اين که به داستان اجازه نفس کشيدن بدهد، ترجيح داده تا با سرعت سرسام آوری حرکت کند، و تلاشش در استفاده از تمهيدات و «شورت کاتها» برای شخصيت پردازی با شکست مواجه شده است.
فيلم با نمايش بن کينگزلی (در هيبت «مينگ بی رحم») در نقش يک سياستمدار ثروتمند نيويورکی که به فرم بدخيمی از سرطان مبتلا است شروع میشود. او که قصد ملاقات با ملک الموت را ندارد پيشنهاد پرفسور آلبرايت (متيو گود) متخصص ژنتيک را، که ادعا میکند میتواند محتويات ذهن ديمين را به يک بدن جوانتر و سالم (رايان رينولدز) پيوند بزند، میپذيرد. بعد از اتمام عمل پيوند، ديمين متوجه میشود که قضيه به آن سادگی که او فکر میکرده است نيست. نه تنها بدن جديد سعی میکند تا افکار و خاطرات پيوند زده شده را پس بزند، بلکه هويت صاحب قبلی نيز در معرض خطر بازگشت مجدد است. در واقع، ديمين که مدام توهم میزند، به جستجوی همسر سابق (ناتالی مارتينز) و دخترش میرود و وقتی آلبرايت میفهمد که ديمين ممکن است کمتر از آنچه او انتظار داشته وفادار باشد زندگی آن دو نيز به خطر میافتد.
دوراهی اخلاقی کانونی، جذاب است. يک فرد برای اين که به ناميرایی برسد يا حداقل بتواند ۵۰ سال ديگر زندگی کند بايد چه کار کند؟ آيا میتواند در نابود ساختن هويت يک فرد ديگر مشارکت کند؟ متأسفانه، «بی/خود» آن قدر روی صحنه های تعقيب و گريز و مبارزه تمرکز کرده است که امکان ديدن هر گونه تصوير بزرگتر را از دست داده است. اين «استراتژی ماندن» چندين المان جذابی که قبلاً در يک داستان سنگين و غيرممکن بيان نشده بودند را فاش میکند.
شايد بزرگترين ناسازگاری «بی/خود» مربوط به شخصيت ديمين باشد. فرض فيلم بر اين است که اگرچه بدن اين شخصیت با يک بدن ديگر عوض میشود، اما فارغ از اين که اين شخصيت توسط بن کينگزلی بازی میشود يا رايان رينولدز، او همان فرد است. اين فقط به اين دليل نيست که اين دو هيچ شباهتی به هم ندارند، بلکه به اين دليل است که بازی اين دو شبيه هم نيست. آن بيرحمی سردی که معرف شخصيت ديمين است در بدن جديد ديده نمیشود و ما با يک فرد کاملاً متفاوت روبرو هستيم.
فيلم سعی میکند تا با معرفی خانواده مالک قبلی بدن او، ديمين را به انسان تبديل کند. اين باعث به وجود آمدن انواع پيچيدگیها میشود، که هيچ يک از آنها به خوبی دراماتيزه نشدهاند. روابطی که در طول يک سفر جاده ای کوتاه ايجاد میشوند با يک تعجيل بی دليل به هم سفت میشوند و با يک صحنه دستکاری شده حال به هم زن که در آن ديمين به دخترش درس شنا میدهد تکميل میشوند. به دليل نبود يک فيلمنامه متفکرانه، سينگ به تاکتيکهای اينچنينی پناه برده است.
يک چيز ناراحت کننده در فيلم مربوط به نحوه مديريت خشونت در حضور يک کودک است. ديمين مارک دوم حافظه عضلات و غرايزش را برای مبارزه تن به تن با مالک قبلی بدنش حفظ میکند. او از اين مهارتها برای کشتن مردانی که او را تعقيب میکنند استفاده میکند. البته اين روش اجرای استاندارد يک تريلر است، به استثنای اين که ديمين تمام اين بی رحمیها را مقابل چشمان دخترش انجام میدهد. (بايد منصف بود، مادر گاهی اوقات سعی میکند تا جلوی چشمان او را بگيرد). اين روش کارگردان برای ايجاد ضربه روحی در اين کودک برای مابقی دوران زندگیاش است، گرچه به نظر نمیرسد که او ککش هم گزيده باشد. روشن است که نويسندهها اين کودک را به عنوان يک شخص واقعی تصور نکردهاند؛ او المانی است که برای نرم کردن ديمين و قهرمانتر کردن او طراحی شده است.
پايان فيلم بيشتر نااميد کننده است تا اين که به پيشبرد داستان کمک کند. (و هيچ شاهدی شامل فلاش بک يا فکر بازيگر در فيلم وجود ندارد که به ما کمک کند تا بفهميم ديمين از کجا خانوادهاش را پيدا میکند و بعد اطلاعات لازم برای پيدا کردن جايگاه فوق مخفی آلبرايت را به دست میآورد.) فيلم که تمايلی به رويارویی با موضوعات دوگانه ناميرایی و تخريب هويت ندارد، دست به دامن شعبده میشود. دريغ از پی آيند يا عاقبتی در اين فيلم. «بی/خود» برای سرگرم کردن بينندههایی که به دنبال سرگرمی هستند خيلی بد ساخته شده است و در عين حال برای بينندههایی که اميدوار به ديدن بيشتر هستند توهين آميز است.
منبع: نقد فارسی
مترجم: محمدرضا سیلاوی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}