کارگردان : Rian Johnson بازیگران : Joseph Gordon-Levitt...Joe Bruce Willis...Old Joe Emily Blunt...Sara Paul Dano...Seth تا به امروز فیلمهای متعددی از سفر انسان در زمان ساخته شده است و تاریخ نشان داده که هالیوود علاقه بسیار زیادی به ساخت فیلم درباره این موضوع دارد. البته اگر نگاهی به گذشته بیندازیم می توانیم این موضوع را دریابیم که اغلب ساخته های هالیوود درباره سفر در زمان در ژانر کمدی ساخته شده است ( فیلمهای دنباله دار « بازگشت به آینده / Back to the Future » یا کمدی خانوادگی « کیت و لئوپولد / kate & leopodld » را بخاطر بیاورید. همچنین فیلم « کد منبع / Source Code » یکی از آثار برجسته غیر کمدی این ژانر می باشد ) . « لوپر/ Looper » جدیدترین ساخته راین جانسون می باشد که اینبار داستان سفر در زمان را با تعریفی جدید و متفاوت به سینما آورده است. در سال 2072 علم به حدی پیشرفت کرده است که می توان انسان را به گذشته یا آینده فرستاد و در واقع شرایط سفر در زمان برای بشریت محیا شده است. این دستاورد بزرگ علمی البته برای تبهکاران و اعضای مافیا هم بد نبوده چراکه آنها استفاده های خاص خود را از این تکنولوژی می کنند. در سال 2044 ما با جوئی سیمونز ( جوزف گوردن – لویت ) آشنا می شویم. جوزف یکی از اعضای باند مافیایی می باشد که در شهر کانزاس به عنوان « لوپر » مشغول به کار است. کار لوپر ها از بین بردن افرادی می باشد که کمپانی مافیایی از آینده برای آنها می فرستد و این افراد وظیفه دارند تا این قربانیان را به قتل برسانند. انجام این قبیل کارها برای جوئی چندان سخت نیست و بابت هربار کشتن یک انسان که اصلا نمی شناسد ، پول خوبی هم به جیب می زند. اما مشکل از جایی آغاز می شود که کمپانی تصمیم می گیرد خودِ جوزف که قراردادش با کمپانی در حال اتمام است را از صحنه روزگار محو کند، به همین جهت خودِ او را ( بازیگر نسخه پیر شده ، بروس ویلیس است ) از سال 2074 به 2044 باز می گردانند تا توسط جوئی جوانتر کشته شود تا پرونده او هم در کمپانی بسته شود اما جوئی با مشاهده قربانی اش متوجه می شود که وی شباهت هایی به خودش دارد و در نهایت موفق نمی شود که او را از بین ببرد. او اکنون باید هم نسخه پیر شده خودش را بیابد و از بین ببرد، هم اینکه از دست باند مافیایی بگریزد که خواهان حذف هر دوی آنها هستند و... « لوپر » برخلاف آنچه که پس از خواندن خلاصه داستان این فیلم انتظار خواهد داشت، تنها یک اکشن سریع و پربرخورد که در آن تنها شلیک گلوله با تماشاگر صحبت می کند نیست، « لوپر » مملوء از صحبت و ایده های جدید درباره سفر در زمان است که به بهترین نحو ممکن به کار گرفته شده اند. شاید شما انتظار داشته باشید که با فرار جوئی مُسن از دست جوئی جوانتر، نهایتاً یک روند " موش و گربه ای " و تکراری شکل بگیرد و مُشتی دیالوگ کلیشه ای در این میان رد و بدل شود، اما باید بگویم که « لوپر » چند قدم از این پیش ذهنیت جلوتر است و می توان گفت که این فیلم یکی از ناب ترین اکشن های سال را رقم زده است. نکته ای که « لوپر » را از سایر همقطارانش متمایز می کند، ایده های کاملاً تازه و روند منحصر به فردش می باشد که تا پیش از این در ساخت آثار تخیلی به کار گرفته نشده بود. جانسون تا پیش از اینکه جوئی پیر را به سراغ نسخه جوانترش بفرستد، به خوبی تماشاگر را با شرایط سفر به زمان و کسب و کار خشنی که این فناوری به گروه های مافیایی اهدا کرده آشنا می کند و سپس جوئی جوان را به تماشاگر معرفی می کند که مجری جنایتهای مافیا است. اما شاید این سوال برای مخاطب پیش بیاید که چرا راین جانسون ایده اولیه و جذاب خود را در همان ابتدا برای مخاطب مشخص می کند و این ایده را برای باقی مانده زمان فیلم بکار نمی گیرد؟ برای پاسخ این سوال باید عرض کنم که جانسون علاوه بر ایده های اولیه و جذاب فیلمش، تا انتهای فیلم ایده های جدیدتر و جذاب تری را برای پیشبرد داستانش استفاده می کند که در یک جمع بندی ساده می توان گفت باعث شده « لوپر » حتی چند گام از فیلمهای مطرح در این ژانر ( نظیر « کد منبع » ) جلوتر باشد. خوشبختانه جانسون اجازه نداده پیچیدگی های فیلمنامه، مخاطبش را دچار سردرگمی کند و تمام اتفاقات فیلم به راحتی برای تماشاگر قابل درک است که این خود یک پیروزی برای کارگردان به حساب می آید. یکی از جذاب ترین سکانس های فیلم، صرف ناهار توسط جوئی پیر و جوئی جوان در کنار یکدیگر و صحبت هایی هست که میان این دو رد و بدل می شود؛ این سکانس ارزش چند بار دیدن را دارد. شاید پر ایرادترین بخش فیلم مربوط به طراحی صحنه باشد که به شکل ناشایستی بی جزییات ساخته شده اند. داستان « لوپر » در آینده رخ می دهد و طبیعتاً این بازه زمانی نیازمند یک طراحی خاص مربوط به آینده است، اما در کمال تعجب در « لوپر » تمام مواردی که امروز از آن استفاده می کنیم ،با تغییرات جزئی در فیلم قرار داده شده اند که جلوه نامطلوبی به صحنه ها داده است. به عنوان مثال به نظر می رسد معماری برج سازی در سال 2044 نسبت به زمان کنونی ما، تغییرات چندانی به خود ندیده است و تنها قد و قامت آنان افزایش پیدا کرده اشت. ماشین ها هم تغییرات محسوسی نسبت به زمان کنونی ما نکرده اند و فکر می کنم که تنها سوخت های خورشیدی به آنها اضافه شده است! در مورد اسلحه های مورد استفاده در فیلم نیز خلاقیت چشمگیری به چشم نمی خورد و اسلحه لوپر ها چیزی شبیه به تپانچه کلاسیک هست که تنها لوله خروجی اش کمی بزرگتر شده! از این دست کم کاری ها در « لوپر » متاسفانه تا حدی هستند که باعث حواس پرتی تماشاگر در حین تماشای فیلم خواهد شد.با اینحال خوشبختانه جلوه های ویژه فیلم استاندارد و راضی کننده است. در « لوپر » خبری از CGI های متعدد و خسته کننده نیست و جانسون ترجیح داده از جلوه های ویژه منظم تری در فیلم استفاده کند که اتفاقاً بسیار هم به فضای رئال فیلم کرده است و در این حوزه کم کاری خاصی به چشم نمی خورد. جوزف گوردون – لویت که 7 سال پیش در اوج گمنامی با راین جانسون در فیلم «Brick » همکاری کرده بود، ستاره فیلم «لوپر » است. گوردون – لویت در سالهای اخیر خودش را تا حد یک ستاره درجه یک هالیوود به اثبات رسانده و اینبار با « لوپر » تبدیل به چهره ای قابل اعتماد در سینمای اکشن شده است. وی در « لوپر » نشانی از آن جوان پاک و معصوم فیلم « 50/50 » ندارد و گریم سنگین اش هم به جهت شباهت به بروس ویلیس، سبب شده تا یک نقش آفرینی کاملاً متفاوت از او را شاهد باشیم که تبدیل به تجربه ای ارزشمند شده است. بروس ویلیس در نقش پیری جوئی ( کسی باور می کند که بروس ویلیس پیر شده باشد؟! )، مانند همیشه بهترین عملکرد را داشته است. بروس ویلیس طی سه دهه ای اخیر یکی از چند بازیگر کاملاً قابل اعتماد در سینمای اکشن هالیوود بوده و با قاطعیت می توان گفت که امکان ندارد حضور او در فیلمی اکشن به مزاق تماشاگرن خوش نیاید! خبر خوش برای طرفداران ویلیس اینکه شوخی های آشنای او ، در این فیلم هم بکار گرفته شده که جالب از آب درآمده اند. امیلی بلانت در نقش یک زن مزرعه دار به نام سارا ، همان عاملی است که کارگردان به وسیله آن خواسته درام فیلم را پیش ببرد و کاملاً در این کار موفق بوده است. بلانت به خوبی موفق شده در نقش این مادر کمی تا حدودی عجیب(!) بازی منسجم و کاملی ارائه دهد. « لوپر » یک اثر کامل در سینمای اکشن است. آخرین باری که فیلمی اکشن با یک ایده عالی و پرداخت مناسب مشاهده کرده بودم، فیلم « تلقین/ Inception » به کارگردانی کریستوفر نولان بود که یکی از بهترین های ژانر علمی و تخیلی محسوب می شود. « لوپر » البته دقت و جزییات فیلم « تلقین » را ندارد و در طراحی صحنه نیز ضعف های آشکاری در خود می بیند، اما وقتی که بدانیم این فیلم ، سومین ساخته سینمایی راین جانسون است، باید با اطمینان نوید ظهور یک کارگردان برجسته دیگر را به سینما اعلام کنیم. منبع: " مووی مگ "