کارگردان : John Madden بازیگران: ,Judi Dench, Bill Nighy ,Maggie Smith «هتل فوق العاده شگفت انگیز ماری گولد/The Best Exotic Marigold Hotel» کمدی صمیمانه و گرمی ست درباره ی گروهی از بازنشستگان انگلیسی که تصمیم می گیرند به جای آنکه دوران بازنشستگی خود را در فضای سرد و غم انگیز بریتانیا سر کنند، راهی هتل زیبایی در هندوستان شوند تا هزینه های زندگی شان کمتر شود و فضای جدیدی را تجربه کنند. تبلیغات هتل آنقدر جذاب است که به آنها اطمینان می دهد می توانند سالهای پایانی عمرشان را به بهترین نحو ممکن، و با هزینه ای بسیار کمتر از کشور خودشان بگذرانند. دورنمای چنین آینده ی درخشانی مانند یک رؤیاست و شاید هم طرح و نقشه ای از پیش برنامه ریزی شده باشد، اما حقیقت ماجرا مقداری از هر دوی این خصوصیات را در خود دارد، چون مشخص می شود «هتل ماری گولد» دقیقاً همان چیزی نیست که قرار بوده باشد. اما وقتی تعدادی از بهترین بازیگران بریتانیایی - مانند «جودی دنچ/Judi Dench »، «بیل نایی/ Bill Nighy»، «تام ویلکینسون/ Tom Wilkinson » و «مگی اسمیت/ Maggie Smith » - چمدان هایشان را بسته اند و هر یک با غرور، تعصب، مشکلات و امید و آرزوهای خود راهی می شوند، به نظر می رسد این سفر به زحمت اش می ارزد. در کنار این گروه بازیگران مسن و برجسته، «دِو پاتل/ Dev Patel» - بازیگر فیلم «میلیونر زاغه نشین/ Slumdog Millionaire» که با این فیلم شهرت جهانی پیدا کرد - در نقش مالک جوان و بی مسئولیت هتل ماری گولد ظاهر می شود. او که به شایستگی سانی/Sonny (به معنی پسرم/فرزندم) نامیده شده، نهایت سعی خود را به خرج می دهد تا مشکلات و نواقص را با سرهم بندی و وصله پینه کردن از دید دیگران پنهان کند. او نه تنها در رابطه با مشکلات هتل، بلکه در برخورد با میهمانان هتل و مسائل شخصی زندگی خودش هم همین رویه را در پیش می گیرد. همه ی این ها باعث می شود جذابیت و محسور کنندگی انتقال پذیر فیلم نسبت به بعضی وقایع قابل پیش بینی آن، بیشتر به چشم بیاید و آنها را تحت الشعاع قرار دهد. با وجود اینکه ممکن است شالوده و اساس فیلم گاهی اوقات کمی متزلزل به نظر برسند، برخلاف شیر آب های چکه کننده و اتاق های رو به ویرانی بنای کهن سال هتل ماری گلد، جوهر و درونمایه ی فیلم ارزشمند و تأثیرگذار است. اولین نکته مربوط به کارگردانی «جان مدن/ John Madden» است که همیشه قصه گوی ماهری بوده و در این فیلم هم موفق شده جزئیات و تغییر رویه های فیلمنامه را تمام و کمال به تصویر بکشد. فیلمنامه ی اثر، اقتباسی ست از رمان «این چیزهای احمقانه/ These Foolish Things» نوشته ی «دبورا مگاچ/ Deborah Moggach» درباره ی گذراندن دوران بازنشستگی در هندوستان، که توسط «اُل پارکر/ Ol Parker» به نگارش درآمده است. ایالت راجستان هندوستان که محل وقوع داستان است، با معبد های شگفت انگیز و جذاب، صنعت رو به رشد و جمعیت بی شمار خود، پیش زمینه ی باطراوت و پر جنب و جوشی برای روایت ماجراهای فیلم ایجاد می کند. فیلمبردار اثر «بن دیویس/ Ben Davis » که آخرین بار در فیلم «بدهی/ The Debt» با این کارگردان همکاری کرده بود، این جاذبه های محسور کننده را به زیبایی به تصویر کشیده است. بالأخره بعد از سفری پرمشقت - تأخیر در فرودگاه و اتوبوس سواری وحشتناکی که حتی جوان ها را هم از حال می برد- گروه هفت نفره ی مسافران خارجی خودشان را به درب ورودی هتل ماری گلد می رسانند. بیشتر اعضای گروه متعلق به طبقه ی متوسط جامعه ی بریتانیا هستند و در لحظات اولیه ی فیلم نماهای کوتاهی از نحوه ی زندگی سابقشان که تصمیم به ترک آن گرفته اند، نشان داده می شود. اِولین (جودی دنچ) با راه انداختن وبلاگی برای ثبت خاطرات سفر خود به هندوستان در نقش راوی اصلی فیلم قرار می گیرد. او به تازگی همسرش را از دست داده و متوجه شده همسر عزیز و مورد اعتمادش با مرگ خود مبلغ هنگفتی بدهی که در تصور او هم نمی گنجد، برای اش به ارث گذاشته است. جوان ترین عضو گروه، گراهام (ویلکینسون) قاضی پنجاه و چند ساله ای ست که به میل خود درخواست بازنشستگی پیش از موعد داده است تا برای رسیدگی به مسائل حل نشده ای در زندگی اش، به هندوستان بیاید. او کودکی و نوجوانی خود را در این کشور گذرانده و اولین بار هم همینجا عاشق شده است. بیشترین کشمکش های داستان از جانب زوج نامتناسب داگلاس (نایی) و جین (پنلوپه ویلتون/ Penelope Wilton) است که زندگی مشترکشان قدمت زیادی دارد. در کنار این ها - سازندگان فیلم سعی دارند مطمئن باشند که انواع و اقسام آدم ها را در داستان گنجانده اندک تک شخصیت ها به ترتیب با لحظات چالش برانگیز و متحول کننده ای روبرو می شوند که آنها را بر سر دو راهی استقبال از امکان تغییر و تحول و یا نپذیرفتن آن قرار می دهد. سانی هم با مشکلات خاص خود روبروست: چطور هتل را از ورشکستگی نجات دهد و محبت دوست دخترش را جلب کند و در عین حال مادرش را قانع کند با این دو موضوع کنار بیاید. گرچه با خوش بینی پر شور و هیجانی که پاتل در قالب شخصیت سانی از خود بروز می دهد، کمتر پیش می آید کسی در این فکر باشد که امکان دارد مشکلات او برطرف نشوند. این گروه برجسته و استثنایی که گردهم جمع شده اند باعث می شوند شرایط انسانهای سالخورده در محیط شگفت انگیز و محسور کننده ی اطراف کاملاً واقعی به نظر برسد و هیچ تلاش تصنعی در روایت فیلم دیده نمی شود و جانمایه ی فیلم هم از وزن و ارزش متناسبی برخوردار است. به ویژه دنچ در نقش اِولین با تصویری که هنگام به دست آوردن اولین موقعیت شغلی او - کمک به آموزش مسئولین فروش تلفنی هندوستانی- به دست می دهد واقعاً جذاب و تکان دهنده است. او همچنین ترس فلج کننده ی گاه و بیگاه اولین از اینکه شاید مناسب این کار نباشد را با مهارت ترسیم می کند. جان مدن به کار خود وارد است و جنبه ی تأثر برانگیز فیلم را درست در همان حدی که باید باشد نگه می دارد، مانند کاری که در فیلم «شکسپیر عاشق/ Shakespeare in Love» انجام داد و در مراسم اسکار سال 1999 هفت جایزه از جمله جایزه ی بهترین فیلم را از آن خود کرد. پیام اصلی فیلم «مری گلد»، امیدوار بودن است و اینکه برای پیدا کردن خود حقیقی ات و حتی یار و همراه حقیقی ات دیر نیست. آدمی فرصت دارد تا آخرین بخش کتاب زندگی اش را از نو بنویسد. ممکن بود این حجم اتفاقات مثبت در میان سنگ هایی که زندگی بر سر راه هر کس می اندازد، فیلم را دچار خوش بینی تصنعی کند، اما چنین حالتی کمتر اتفاق می افتد. در عوض، با دیدن «مری گلد» به این فکر می افتیم که با وجود تمام پستی بلندی ها و درد ها و رنج ها، گاهی اوقات امکانش هست که با بالا رفتن سن، زندگی روی خوش تری نشانمان دهد. "منبع: سایت نقد فارسی