کارگردان: Stephen Chbosky
بازیگران: Logan Lerman, Emma Watson , Ezra Miller
اکثر ما، حتی بعضی از آنهایی که جزو "جماعت خود را به بقیه بچسبان" بوده اند، احساس می کنیم در دوران دبیرستان با دیگران بیگانه و از آنها دور بوده ایم. این طبیعت دوران بلوغ است. فیلم هایی مانند «مزایای گوشه گیر بودن/ The Perks of Being a Wallflower» اثر «استیفن چبوسکی/Stephen Chbosky» وضعیت عجیب و غریب، تنهایی و رفاقت های غیرمعمولی را که بیرون گود بودن و تماشا کردن را همراهی می کنند، به خوبی به تصویر می کشد. همانطور که فیلم نشان می دهد، این موقعیت لزوماً بد نیست، فقط متفاوت است. مشخص است که این فیلم اولین اثر سینمایی بلندی نیست که به ماجراهای مربوط به دوره ی گذر از کودکی به بزرگسالی می پردازد. در واقع این ژانر فرعی محبوبیت بالایی کسب کرده زیرا به مرور زمان افرادی که نوجوانی خود را در دهه های 80 و 90 میلادی گذراندند، بزرگ شدند و به فیلمسازی روی آوردند و هر یک جنبه هایی از داستان زندگی خودشان را در فیلم هایشان به کار بردند. اما «مزایای گوشه گیر بودن» قواعد از پیش تعریف شده ی این ژانر را در حدی تغییر و پیچ و خم می دهد که تر و تازه به نظر برسد و داستانی ارائه کند که حداقل کمی تازگی داشته باشد. این فیلم، غم انگیز، خنده دار، صمیمانه، و یادآور خاطرات کودکی ست، یعنی به نوعی مثل خود دوران دبیرستان می ماند.
هیچ کس، به خصوص «استیفن چبوسکی» نمی تواند ادعا کند که فیلم برداشت وفادارانه ای از کتاب نیست. چوبسکی خودش کتاب «مزایای گوشه گیر بودن» را نوشت. به تنهایی در مقام فیلمنامه نویس قرار گرفت و امر اقتباس را انجام داد و کارگردان فیلم هم خودش است. شاید اگر بعضی قسمت های فیلم به طور منطقی حذف و اصلاح می شد، به نفع آن بود. بعضی از داستان های فرعی فیلم به نظر زائد می آیند و خوب پرداخته نشده اند. نمونه ی آن رابطه ی خواهر شخصیت اصلی است. اما چیزی وجود ندارد که اصطلاحا توی ذوق بخورد و ماجرای اصلی که مربوط به شخصیت گوشه گیری ست که نامش در عنوان فیلم هم آمده، یعنی چارلی (لوگان لرمن/ Logan Lerman) با صمیمیت و آگاهی فوق العاده ای روایت شده است.
گرچه حالت نامه مانند کتاب در اکثر جاها کنار گذاشته شده است، چبوسکی به واسطه ی آغاز کردن و پایان بردن فیلم با صدای روی صحنه و خواندن قسمت هایی از نامه هایی به "دوست عزیز" که چارلی نوشته است، نسبت به سبک کتاب خود ادای دین می کند. با این وجود روایت داستان و بیان اتفاقات در بخش عمده ی فیلم، به سبکی سنتی و با حفظ ترتیب زمانی اتفاق می افتد. همانطور که در کتاب هم دیده می شود، ارجاعات فرهنگی زیادی در داستان وجود دارند. معلم انگلیسیِ چارلی، آقای اندرسون (پاول راد/Paul Rudd) فهرست تقریباً بی انتهایی از کتاب های مناسب برای مطالعه ی آزاد در اختیار او قرار می دهد. و تعداد زیادی از ترانه های دهه ی 80 و اوایل دهه ی 90 نیز در فیلم پخش می شوند. ترانه ی «Come on Eileen» از گروه «Dexys Midnight Runners» محصول سال 1982 و ترانه ی «Heroes» از «دیوید بووی/David Bowie» محصول 1977 از سایر ترانه ها بیشتر جلب توجه می کنند.
وقایع فیلم «مزایای گوشه گیر بودن» در طول یک سال تحصیلی در اوایل دهه ی 90 و در یکی از مناطق حومه ی شهر پیتزبورگ می گذرد. انتقال از مدرسه ی راهنمایی به دبیرستان برای چارلی وحشت آور است، در عین حال فرصتی است برای شروعی تازه. اما او مانند ماهی کوچکی که از یک برکه ی کوچک به یک برکه ی بزرگتر منتقل می شود، خیلی زود متوجه می شود که چیز زیادی تغییر نکرده است. کسی که یک دوره از عمر خود بیگانه و غیرخودی باشد، همیشه همانطور باقی می ماند. حسن مطلب در این است که اینجا او تنها بیگانه ی جمع نیست. طولی نمی کشد که یک خواهر و برادر ناتنی و سال بالایی به نام های و سم (اما واتسون/ Emma Watson) و پاتریک (ازرا میلر/ Ezra Miller) - که از وضعیت غیر عادی خود لذت می برند- با او دوستانه رفتار می کنند و همراهش می شوند. به تدریج، چارلی در حلقه ی دوستی آنها پذیرفته می شود اما چیزی تیره و تار در پس ذهن چارلی کمین کرده است و هنگامی که اوضاع خراب می شود و کنترل مسائل زندگی اش از دست خارج می شود، کم کم خونسردی و خویشتن داری خود را از دست می دهد.
شاید بسیاری از صحنه های «مزایای گوشه گیر بودن» به نظر آشنا بیایند، البته این آشنا بودن به شکلی نیست که تأثیر منفی بگذارد. تنها معنی این سخن این است که فیلم موفق شده به خوبی نشان بدهد که برای آنهایی که همیشه در حاشیه ی به اصطلاح "جریان اصلی" وقایع و جمع ها و گروه های دبیرستان قرار دارند، این دوران چگونه سپری می شود. «مزایای گوشه گیر بودن» تعداد زیادی از فیلم های مربوط به دوره ی دبیرستان را به یاد مخاطب می آورد، از «Fast Times at Ridgemont High» گرفته تا «Lucas»، « The Breakfast Club»، « Mean Girls» و امثالهم. برای من فیلمی که بیش از همه تداعی شد، «Adventureland» بود با این وجود، «مزایای گوشه گیر بودن» با در پیش گرفتن مسیری تیره و غم انگیز در پرده ی آخر، خود از سایر فیلم های این گروه جدا می کند.با وجود اینکه زمینه و اساس اتفاقاتی که در این پرده رخ می دهند از قبل تعریف و آماده شده اند، اما میتوان در این باره بحث نمود که آیا روش و سیر روایی انتخاب شده برای دنبال کردن داستان، به اندازه ی کافی تأثیرگذار بوده است یا خیر؟ سیر روایت به نظر کمی عجولانه می آید و بیشتر شبیه یک بخش نهایی اضافه شده است تا بخش کاملی از داستان، زیرا موقعی اتفاق می افتد که اکثر گره های داستان باز شده اند. با این حال، این روش حالتی متهورانه دارد و فیلم «مزایای گوشه گیر بودن» را به مسیری غافلگیر کننده هدایت می کند. این فیلم، تحت کارگردانی شایسته و سختگیرانه ی چبوسکی، قدرت و اصالت نسخه ی مکتوب را حفظ می کند و در عین حال از آن فیلم هایی هم نیست که به صورتی کورکورانه و برده وار سعی دارند به متن کتاب وفادار بمانند. کسانی که تابحال نام کتاب «مزایای گوشه گیر بودن» را نشنیده اند، با تجربه ای لذت بخش روبرو خواهند شد و این فیلم به خصوص برای افرادی که دوران دبیرستان خود را در دهه های 80 و 90 گذرانده اند، از معنا و مفهوم ویژه ای برخوردار خواهد بود.
«مزایای گوشه گیر بودن» نگاهی ست هوشمندانه با طنینی احساسی، به برهه ای از زندگی که بسیاری از ما درباره ی آن خاطرات خاص خود را داریم. دیدن این دوران از خلال چشمان یک شخص دیگر به ما یادآور می شود که برخی تجربیات شخصی می توانند تا چه حد فراگیر و جهان شمول باشند.
منبع: نقد فارسی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}