کارگردان : Brad Anderson
بازیگران :
Hayden Christensen ... Luke
John Leguizamo ... Paul
Thandie Newton ... Rosemary
Jacob Latimore ... James
بعد از فروکش کردن نسبی تب فیلمهای آخرالزمانی نظیر 2012 ، کتاب الی و... که همگی تقریبا در یک مقطع زمانی اکران شدند، دیگر خبری از فیلمهایی با موضوع آخرالزمانی نبود تا الان که فیلم ناپدید شدن... با دیدی متفاوت نسبت به آخرالزمان داستانی را تعریف می کند که البته چندان تامل برانگیز نیست و بیشتر جنبه سرگرمی دارد. ناپدید شدن در هفتمین خیابان با بودجه کمیساخته شده و علی رغم تمام نواقصی که دارد یک فیلم متفاوت است. فکر می کنم فیلمی که در آن قرار است شهروندانش ناگهان غیب شوند و داستان به شکل اسرار آمیزی حول محور چند شخصیت بازمانده بچرخد، به اندازه کافی پتانسیل لازم برای جذب تماشاگر را دارد. البته من در هنگام تماشای فیلم با توجه به لیست عوامل سازنده ( به خصوص بازیگر نقش اول آن ، هایدن کریستیانسن ) چندان انتظار بالایی از آن نداشتم و خوشبختانه فیلم هم سعی زیادی انجام نداد تا بیشتر از یک فیلم سرگرم کننده پیش برود.
شهر دیترویت ناگهان تحت تاثیر یک قدرت ماورای زمینی در تاریکی مطلق می رود و سایه در تمام نقاط شهر ایجاد می شود. در این هنگام بسیاری از افراد شهر ناپدید شده و به نظر می رسد آنها در آسمان که بخاطر این مشکلات تغییر کرده گرفتار شده اند. یک گروه از کسانی که از این فاجعه جان سالم بدر برده اند در " بار " دور یکدیگر جمع می شوند تا بتوانند راهی برای خروج از این فاجعه پیدا کنند. این افراد تشکیل شده اند از لوک ( هایدن کریستیانسن ) ، روزماری ( تاندی نیوتن ) ، پاول ( جان لگویزامو ) و یک پسر 12 ساله به نام جیمز ( جیکوب لاتیمور ). آنها در این " بار " نسبتا در امنیت به سر می برند اما رفته رفته شاهد حضور سایه هایی مرموز می شوند که در پی یافتن آنهاست و تنها راه مقابله با این سایه ها، حضور در نزدیکترین چراغ و روشنایی است .
فاکتورهای زیادی در فیلم ناپدید شدن... وجود دارد که باعث جذابیت تماشای آن می شود. یکی از این دلایل این است که ایده اولیه فیلم تازه است. البته من اعتقاد دارم داستان فیلم قبل از اینکه مناسب ساخت یک فیلم سینمایی باشد بیشتر به درد ساخت بازی کامپیوتری می خورد! و متاسفانه روند فیلم هم به شکلی است که ما را به یاد بازی هایی نظیر Alan wake می اندازد. با اینحال با توجه به اینکه این روزها در هالیوود سوژه جدید پیدا نمی شود ، دیدن اینکه یک سایه دنبال شخصیت ها راه بیفتد و قصد نابودی آنها را داشته باشد به اندازه کافی هیجان انگیز هست. از طرفی فکر می کنم برای دوست داران ژانر ترسناک جالب باشد که این بار بجای روبرو شدن با یک آدم روانی یا هیولاهای مختلف با ابعاد ریز و درشت، با سایه روبرو شوند!. اما متاسفانه شخصیت های خل وضع فیلم و فیلمنامه پر ایراد آنتونی یاسوینسکی کار را خراب کرده است. شخصیت های داستان به هیچ عنوان پرداخته نشده اند و صحبت و تصمیماتی که می گیرند بعضا تماشاگر را به تفکر و حیرت وا می دارد. متاسفانه بازی بد بازیگران فیلم هم مزید بر علت شده تا تماشاگر نتواند شخصیت های فیلم را باور کند. هایدن کریستیانسن بازیگری است که احتمالا در چند ساله آینده تبدیل به ستاره هالیوود خواهد شد، اما او در این فیلم نتوانسته کاری از پیش ببرد و تنها از نقطه A به نقطه B می رود و و در این بین بعضی مواقع هم از سایه ها می ترسد و بعضی مواقع هم شجاع دل می شود!. براد اندرسون ، کارگردان این فیلم که بیشتر یک سریالساز است تا فیلمساز، سریال معروف فرینج را در کارنامه هنری اش دارد و از بین معدود کارهای سینمایی اش می توان به فیلم تحسین شده ماشین کار اشاره کرد. اندرسون متاسفانه نتوانسته از موقعیت های ناب فیلم استفاده کامل را ببرد. ایده زندانی بودن چند نفر در یک فروشگاه و مبارزه با عامل خارجی که بر حسب اتفاق نه هیولا است نه انسان بلکه سایه است، می توانست موقعیت های نابی را خلق کند. اما اندرسون با تبعیت از کلیشه های رایج فیلمهای ترسناک از خلق نوآوری امتناع کرده و بجای آن شخصیت های داستان را همانگونه که تماشاگر پیش از تماشای فیلم انتظار داشت به تصویر کشیده است. تماشاگر تقریبا در هیچ زمانی از فیلم غافل گیر نمی شود و متاسفانه داستان را هم به راحتی پیش بینی می کند . برای درک این موضوع کافی است که نگاهی به شخصیت های داستان و شغل و پیشه آنها بیندازید تا به راحتی تا پایان داستان را بروید. لوک یک خبرنگار است و پاول یک آپاراچی سینما ( همان کسی که نور را بر پرده سینما می اندازد ) و دشمن کیست؟ سایه!.
ناپدید شدن در هفتمین خیابان اگر فیلمنامه و شخصیت پردازی بهتری داشت می توانست تبدیل به فیلم بسیار خوب شود. اگر ناپدید شدن... بازی کامپیوتری بود قول می دادم که یکی از بهترین های سال لقب می گرفت!.
منبع: مووی مگ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}