کارگردان: بهمن گودرزی
بازیگران: محمد رضا گلزار، امین حیایی ، آنا نعمتی، بیتا فرهی ،میرطاهر مظلومی ،شهنام شهابی ، تانیاجوهری و رضا رشید پور
فیلمنامه: محمد رضا گلزار (بازنویسی پیمان قاسم خانی و خشایار الوند)
تهیه کننده: مرتضی شایسته (هدایت فیلم)
در سینمای ما سالهاست که تاثیر و تقلید از آثار موفق داخلی مد شده است. اما ندیده بودیم تقلید از یک یا چند اثر ناموفق را که البته با تماشای این اثر بهمن گودرزی و البته دستپخت محمد رضا گلزار در عرصه نویسندگی این را هم تجربه کردیم.
فیلم شش و بش از بسیاری از کمدیهای دهه هشتاد سینمایمان وام گرفته است. البته از کمدیهای ضعیف این دهه و نه کمدیهایی که علاوه بر فروش، دارای استانداردهای بالایی هم بودند. مهمترین اثری که شیش و بش از آن تاثیر پذیرفته است فیلم سن پطرزبورگ است که البته جزو ضعیفترین آثار بهروز افخمی به شمار میآید. کافیست به طرح داستانی شش و بش توجه کنید و آن را با سن پطرزبورگ مقایسه کنید. داستان درباره دو نفر است که زیر آبی رفتن را خوب بلدند. پیر مردی رازی را به آنها میگوید که میتواند یک شبه آنها را میلیاردر کند. هر دو به تکاپو میفتند. نقشه میریزند. موفق میشوند. فریب میخورند. به مخمصه میفتند. در موقعیتهای کمیکی گرفتار میشوند و سرشان بیکلاه میماند.
جالب است که حتی گاهی سکانس به سکانس این فیلم نیز با سن پطرزبورگ شباهت دارد. مثلا در فیلم بهروز افخمی پس از آنکه دو کاراکتر اصلی فیلم از راز آن پیر مرد مطلع میشوند در مراسم ختمی یکدیگر را میبینند و با هم توافق میکنند. در شیش و بش نیز دقیقا همین اتفاق میفتد و ما در یک مراسم ختم این را میبینیم. یعنی نویسنده و کارگردان حتی این زحمت را به خود ندادهاند که این سکانس را در یک مکان دیگر قرار دهند. و بسیاری از سکانسهای دیگر که دقیقا همین وضعیت را دارند.
وقتی میبینیم که در تیتراژ، نام محمدرضا گلزار علاوه بر ایفای نقش، به عنوان نویسنده طرح داستانی نیز قرار دارد این فکر به ذهنمان خطور میکند که وی پس از موفقیت نسبی که در فیلم کما داشت و یک زوج کمدی نسبتا خوب را با امین حیایی خلق کردند، و با دیدن زوج خوب تنابنده و قاسم خانی در سن پطرزبورگ، به این نتیجه رسیده است که بهترین راه برای احیای آن زوج فیلم کما، استفاده از همین الگوی سنپطرزبورگ است. اگر هم دقت کنید زوج موجود در سن پطرزبورگ هر دو اهل طبقه پایین جامعه بودند. با این تفاوت که یکی از آنها ظاهر غلط اندازتر و با کلاستری دارد و بلد است لفظ قلم حرف بزند. دقیقا مثل فیلم شیش و بش که محمدرضا گلزار همین وضعیت را دارد و امین حیایی نیز اگرچه در همان طبقه است اما خودش است با تمام ویژگیهای فرهنگی و ادبی خاص خودش.
این تقلید از ساختار و طرحهای داستانی آثار موفق ( البته به لحاظ فروش ) را پیش از این بارها دیده بودیم. مثلا پس از موفقیتهای فیلمی چون آتش بس شاهد انواع فیلمهایی بودیم که حول و حوش همین طرح داستانی بودند. و یا اخراجیها که باز هم تقلیدهای ناشیانه از آن شروع شد و در چند فیلم سینمایی خودش را نشان داد. اما جالب است که فیلم شش و بش تا به این اندازه خودش را به سنپطرزبورگ نزدیک کرده است. اثری که به هیچ وجه یک اثر موفق محسوب نمیشود.
البته بهمن گودرزی در گفت و گویش با کافه سینما فیلم سن پطرزبورگ را شبیه به فیلمنامه شیش و بش دانسته و نه برعکس. اما نکته اینجاست حتی اگر این موضوع هم صحت داشته باشد، پس چرا سکانس به سکانس فیلم حتی به لحاظ کارگردانی نیز همان سیر سنپطرزبورگ را دنبال میکند؟ زمانی که سن پطرزبورگ ساخته شد که خبری از شیش و بش نبود. طرح داستانی را هم بگذاریم کنار شباهت بصری کار و جنس شوخیها چیزی نیست که صرفا در فیلمنامه محمدرضا گلزار وجود داشته باشد. قطعا در حین ساخت است که این موارد شکل میگیرند. برای این یکی که دیگر بهانهای وجود ندارد.
به هرحال اگر بنا به دیدن این نوع فیلم با این کیفیت و طرح داستانی باشد، همان سنپطرزبورگ را ترجیح میدهیم. چرا که با تمام ضعفهایش اما سرحالتر و درجه یکتر از این فیلم است. بخصوص در نیمه اولش که کاملا اثری سرگرم کننده و خندهدار است و دو بازیگر با بازیهای جذاب و بکر دارد.
منبع:نقد فارسی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}