برای مصون ماندن اسلام از خطر نابودی کلی به دست نااهلان و منافقان، مصلحت در این قرار گرفت که وصی واقعی پیامبر اسلام(ص) از حق خود گذشته و برای حفظ اصل، فرع را هر چقدر هم که مهم باشد، رها کند.
 
به گزارش راسخون به نقل از رسا، از جمله نکات بسیار حساس و تأمل برانگیز تاریخ، مخفی بودن قبر دختر با عظمت پیغمبر اکرم(ص) حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها است.

دفاع خاص حضرت علی(ع) از قبر شریف همسر مظلومه‌اش، با ترفندهایی خاص نیز، شاهد دیگری بر این مطلب قابل تأمل است. همان طوری که در تاریخ آمده، وقتی حضرت زهرا(س) بعد از حدود سه ماه تحمل درد و رنج و تحمل فراق جانسوز پدر به شهادت رسید، جسم مطهرش کاملا مخفیانه و تنها با حضور چند نفر از اصحاب نزدیک به خاک سپرده شد. وقتی کسانی که باعث رنجش حضرت شده بودند صبح به نیت تشییع و خاکسپاری حضرت بیرون آمدند، توسط بزرگانی چون مقداد مطلع شدند که شب هنگام این اتفاق افتاده و اکنون جنازه‌ای برای تشییع وجود ندارد!
 
این افراد وقتی دلیل را جویا شدند، از طریق ابن عباس مطلع شدند که این وصیت خود فاطمه(س) بوده و گریزی از عمل بدان وجود نداشت.
 
تصمیم به نبش قبر و پاسخی در خور
 
تصمیم عجولانه و بی‌محابایی که از سوی این افراد گرفته شد، این بود که قبر را نبش کرده و دوباره با حضور جمعیت مسلمین برایش نماز خوانده و دفنش کنند!
 
ولی همان‌گونه که اشاره شد، این تصمیم با واکنش بسیار عجیب و حیرت آور امیرالمؤمنین علی(ع) مواجه شد؛ واکنشی که در مواقع سهم‌گین‌تری چون حمله به خانه حضرت و آتش زدن درب خانه نیز از حضرت دیده نشد.
 
حضرت که برای مراقبت از قبر، چهل قبر مشابه در اطراف بقیع ایجاد کرده بود، وقتی این سخن را از صاحب این تصمیم عجیب شنید، به گواهی تاریخ، گریبانش را گرفته، بلند کرد و بر زمین زد؛ به طوری که همه فکر کردند الآن است که این شخص جان ‌دهد. تا خلیفه به دادش رسید و گفت: «به حق رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و به حق کسى که در بالاى عرش است، او را رها کن! ما کارى که تو را خوشایند نباشد انجام نمى‌دهیم.»[1]
 
دلیل مراقبت بی‌نظیر
 
اما چرا واکنشی به این تندی و بدون مراعات اصل تقیه‌ای که همواره پس از رسول خدا(ص) سرلوحه اقدامات و راهبردهای علی(ع) بود از حضرت مشاهده شد؟ این سئوالی است که برای یافتن پاسخش، قدری باید موقعیت خاص جریان تشیع را در نظر گرفت؛ ضمن آن‌که جلوگیری از بدعتی چون نبش قبر، خود دلیلی است محکم و ظاهر.
 
زمانی که خلافت رسول الله(ص) در غیر محل خود قرار گرفت، در واقع مسیر اصلی رسالت منحرف گردیده و اسلام ناب دچار آفت بزرگی چون دوری از منبع وحی و عصمت شد. اما برای مصون ماندن اسلام از خطر نابودی کلی به دست نااهلان و منافقان، مصلحت در این قرار گرفت که وصی واقعی پیامبر اسلام(ص) از حق خود گذشته و برای حفظ اصل، فرع را هر چقدر هم که مهم باشد، رها کند.
 
اما در این میان، جریان ناب اسلام که خط ولایت و تشیع بود، برای بقا، نیاز به ابزاری در خور داشت. ایجاد این ابزار باید توسط کسی انجام می‌شد که ضمن مقبولیت از سوی تمامی جهان اسلام، از تأثیرگذاری تاریخی نیز برخوردار باشد. چه کسی از فاطمه(س) بهتر و چه ابزاری از این قوی‌تر که همواره در طول تاریخ، این سئوال برای همگان تازگی داشته باشد که چرا قبر زهرای مرضیه(س) مخفی است؟! مگر جامعه مسلمین در ایام شهادت این بانوی یگانه، چه وضعیتی داشت که حاضر نشد امت پدرش در زیر تابوت او قرار گرفته و تشییع و خاکسپاری در خور شأنی به عمل آورند؟! آیا او از دست امت رنجیده خاطر بود؟! مگر این روایت که «فاطمة بضعة منی فمن اغضبها اغضبنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است»[2] از پیامبر اسلام نیست؟! پس چه شد با چنین ملاکی قوی و مدارک معتبر، باز هم به حریم خصوصی‌اش تجاوز شد و بعد از سه ماه از رحلت پدر به وی ملحق گردید؟!
 
جوابی منطقی
 
طبیعی است که هر کس با چنین سئوالاتی مواجه شود، به دنبال جوابی منطقی و قانع کننده باشد و بگردد تا ببیند دوستان و دشمنان سرور زنان عالم چه کسانی بودند. چه کسانی دل حضرت را شکستند و به اعتراف دوست و دشمن، حضرت با کینه و ناراحتی از دست چه کسانی دار دنیا را ترک کرده و شکایت نزد پدر برد!
 
چرا قبر فاطمه مخفی است؟ این سئوال دقیق، تنها با این راهبرد بی‌نظیر جواب می‌گیرد. اما آیا این اختفا ابدی است یا بالاخره باید روزی این ابهام برطرف شده، پرده از روی حقیقت کنار رود؟
 
آن‌چه اعتقاد شیعه بوده و فحوای روایات معتبر در این زمینه است، این است که تا زمانی که قرار نباشد برای همیشه جریان حق بر کرسی حکومت جهانی بنشیند، این روال ادامه داشته و هیچ کس نباید از این سر عظیم مطلع گردد. اما زمانی‌که منجی بشر ظهور کرد و برای اعتلای کلمه حق خلافت جد اطهرش را به جایگاه خود بازگرداند، مانعی برای کشف این حقیقت نبوده و با مأیوس شدن دشمن از تحت الشعاع قرار دادن این چراغ هدایت و کشتی نجات، قبر سیده نساء عالمین بر همگان معلوم خواهد شد که نشانی از برچیده شدن تام و تمام ظلم و جور از عالم است.
 
اللهم عجل لولیک الفرج!
 
[1] بحارالانوار، ج 43، ص 212
[2] صحیح بخاری ص762
/2759/