وقتی یک چیز «اشتباه» اما «روبه‌راه» است ما می‌خندیم. وقتی که چیزی «تهدید» اما درعین حال «امن» است ما را به خنده می‌اندازد. این چیزی است که من «نظریه تخطی خوش‌خیم» می‌نامم.
 
 
 پروفسور پیتر مک‌گراو (Peter McGraw) متولد 1970، استادیار روانشناسی دانشگاه کلرادو در بولدر است. او در زمینه‌های «داوری»، «تصمیم‌گیری»، «عواطف» و «خلق‌و‌خو» صاحب مطالعه و مقالات بسیاری است. مک‌گراو سال گذشته کتابی با عنوان «کد طنز» را با همکاری یک خبرنگار به نام «جوئل وارنر» منتشر کرد که حاصل سفرهای آن دو به سراسر جهان بود. گفت‌وگوی حاضر اغلب ناظر به مباحث همین کتاب است و آن را «آلیس راب» از نشریه «نیوریپابلیک» ترتیب داده‌است.
 
پروفسور مک‌گراو، در یک «امر خنده‌دار» چه نکته‌ای وجود دارد که باعث خنده می‌شود؟ به لحاظ روانشناختی در واقع چه موقعیتی ما را به خنده وامی‌دارد؟
وقتی یک چیز «اشتباه» اما «روبه‌راه» است ما می‌خندیم. وقتی که چیزی «تهدید» اما درعین حال «امن» است ما را به خنده می‌اندازد. این چیزی است که من «نظریه تخطی خوش‌خیم» می‌نامم.
چیزی مثل یک کمدی بزن و بکوب را در نظر بگیرید. شما می‌بینید که کسی آسیب می‌بیند، مثلاً با چکش به سر کسی کوبیده می‌شود، اما شما می‌دانید که در واقع آسیبی در کار نیست، چرا که او یک هنرپیشه است و این رفتار را از قبل تمرین کرده است. از سوی دیگر، زدن کسی با یک چکش واقعی هرگز بامزه نیست، چرا که به وضوح در این وضعیت همه‌چیز روبه‌راه نخواهد بود.
«قلقلک» هم همین طور است. یک «حمله» بی‌ضرر است که باعث خنده در «قربانی» خواهد شد. اگر شما خودتان را قلقلک بدهید کار بیهوده‌‌ و کسالت‌باری است، چرا که در اینجا هیچ تهدیدی وجود ندارد. این یک «وضعیت کاملاً خوش‌خیم» است، اما اگر یک غریبه وحشتناک بکوشد تا شبی شما را در راه خانه قلقلک بدهد این صرفاً یک تهدید است و بامزه نخواهد بود.
 
پس چرا الان من خنده‌ام گرفت؟
مردم اغلب به این موقعیتی که من تصور کردم می‌خندند. فکر می‌کنم به این دلیل که شما می‌توانید این امر وحشتناک را تصور کنید اما این تنها یک تصور است و به خاطر تصور بودنش می‌تواند «خوش‌خیم» باشد.
درست است.
همچنین این نظریه در مورد چیزهایی مانند بازی کلمات و لطیفه گفتن صدق می‌کند. این به ما کمک می‌کند تا بیان کنیم چرا یک لطیفه یک نفر را می‌خنداند، یک نفر را می‌آزارد و نفر دیگر را شاید به خمیازه کشیدن بیندازد. این حالت‌ها به تفسیرهای افراد از آنچه درست است و آنچه نادرست است بازمی‌گردد و بستگی دارد به اینکه چه کسی موضوع شوخی است. اگر کسی که موضوع شوخی است ضعیف باشد خنده‌دار است یا قوی؟ کسی باشد که دوست دارید یا کسی که دوست ندارید؟ همچنین یکی دیگر از چیزهایی که می‌تواند تهدید تخطی را کاهش دهد «گذشت زمان» است.
 
خنده همیشه ابزار تفریح نیست. شما در کتاب اخیرتان از یافته‌های «رابرت پرُواین»، صحبت کرده‌اید. او روانشناسی است که نمونه‌هایی از خنده را در جهان واقعی فهرست کرده‌است و متوجه شده که کمتر از 20 درصد آنها در واکنش به یک لطیفه بوده‌اند!
یک چیزی که «پرواین» می‌یابد این است که خنده می‌تواند چیزی از سر نزاکت باشد که مردم از روی ادب انجام می‌دهند. آنها به نوعی جملات خود را با آن نشانه‌گذاری می‌کنند و به نظر می‌رسد این به خاطر تسهیل در تعاملات اجتماعی باشد.
ایالات متحده یک جامعه بسیار باز است. مردم در همه شرایط براحتی با غریبه‌ها لطیفه می‌گویند و شوخی می‌کنند: در محل کار، در مدرسه، در محیط‌های عمومی. در ژاپن هم یک حس کمدی پرجنب و جوش وجود دارد اما بسیار دسته‌بندی‌شده است: شما طنز را در باشگاه‌های کمدی و محیط‌های خاص دیگر می‌یابید اما بندرت در محل کار یا مدرسه یا مترو شوخی انجام می‌گیرد.
چرا برخی از خنده‌ها در موقعیت‌های غمناک اتفاق می‌افتند، بدون اینکه با تجربه مثبتی همراه باشند؟
 
خنده همیشه با تجربیات مثبت همراه نیست. در سال 1962 یک بیماری همه‌گیر خنده در تانزانیا شیوع یافت. این بیماری از چند دختربچه در یک مدرسه شبانه‌روزی آغاز شد و خنده ظاهراً مانند یک ویروس از فردی به فرد دیگر و از روستایی به روستای دیگر گسترش یافت. در پایان، آنها مدرسه را بستند و دخترها را به خانه فرستادند.
ما به تانزانیا پرواز کردیم تا افرادی را که مبتلا شده بودند، ملاقات کنیم و بفهمیم قضیه از چه قرار بوده است. چیزی که روشن شد این بود دخترانی که در آغاز مبتلا شده بودند، در یک مدرسه خیلی خشک و رسمی و سختگیرانه زندگی می‌کردند و در آنجا شرایط زندگی سختی داشتند. آنها روستا و خانواده خود را رها کرده‌بودند و تحت قوانینی سختگیرانه زندگی می‌کردند. ما در پایان به این نتیجه رسیدیم که این یک مورد از «جنون محرک توده» بوده است، نوعی از بیماری روانی که در اثر اضطراب پدید آمده بود. خنده تنها یکی از علائمی است که بروز می‌کند. گاه ممکن است کسی گریه کند یا گرفتار تشنج‌های فیزیکی شود.
 
شما در کتاب‌، «کد طنز» از کاربرد خنده به عنوان درمان یاد کرده‌اید. چطور خنده می‌تواند خاصیت درمانگری داشته باشد؟
مردم همیشه در مورد اینکه چطور خنده بر بدن آنان تأثیر می‌گذارد صحبت می‌کنند و قطعاً نیز مزایای فیزیکی بسیاری دارد. اما ارزش شوخی بسیار فراتر از این است. خنده می‌تواند مسیر دریافت شما از جهان را تغییر دهد. هنگامی که شما یک چیز را تهدیدآور یا غم‌انگیز می‌بینید و از آن یک لطیفه می‌سازید، در واقع به چالش‌ها و مشکلات خود خندیده‌اید. شما به این طریق می‌توانید مشکلات را به گونه‌ای دیگر ببینید و آنها دیگر کمتر موجب اضطراب شما خواهند شد.
هنگامی که ما به نیویورک رفتیم، سرپرست نویسندگان آنیان (پیاز، یک نشریه طنز معروف) را ملاقات کردیم که مسئول یکی از معروف‌ترین نوشته‌های آن بود، همان که تقریباً ده روز پس از یازده سپتامبر منتشر شد. آنها راهی هوشمندانه برای این خطر در پیش گرفته بودند: آنها از تروریست‌ها شوخی ساخته بودند. تروریست‌ها را دلقک کرده‌بودند و همین گمان می‌کنم نشان می‌دهد که کمدی چطور می‌تواند به کمک مردم بیاید. اگر شما بتوانید تخطی را به «تخطی خوش‌خیم» تبدیل کنید، نه تنها باعث خندیدن مردم می‌شوید که همچنین می‌توانید شیوه نگرش آنان به جهان را تغییر دهید. شما می‌توانید کاری کنید که تروریست‌ها کمتر ترسناک باشند.
 
آیا اینجا، در حال حاضر بین من و شما چیزی وجود دارد که بتواند تبدیل به شوخی شود؟
اگر شما بخواهید چیزهایی را که خنده‌ دارند پیدا کنید، باید چیزی را جست‌وجو کنید که به نظر می‌رسد در موقعیت اشتباهی قرار گرفته‌است. باید دنبال تخطی باشید. این چیزی است که برای لطیفه شما کارساز است. همین طور باید در عذرخواهی سریع باشید. اگر شما به دنیا نگاه می‌کنید و چیزهایی را که اشتباهند پیدا می‌کنید، شما مردم را آزار می‌دهید. برای همین است که طنز اغلب «گزنده» و «تلخ» توصیف می‌شود.
 
 
منبع: روزنامه ایران به نقل از تسنیم
 
 
/987/