خدای متعال برای قرائت هر حرفی از حروف قرآن، ده گناه را محو می‌کند و ده ثواب می‌نویسد و ده درجه قاری را بالا می‌برد.
 
به گزارش راسخون به نقل از خبرگزای حوزه، شرح دعای روز دوم را به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمد امین گلستانی منتشر می‌کند.
 
اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِک وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِک وَ نَقِمَاتِک وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیاتِک بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین [1]
 
 ترجمه: «خدایا مرا در این روز به رضا و خشنودیت نزدیک ساز و از خشم و غضبت دور ساز و برای قرائت آیات قرآنت موفق گردان به حق رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان عالم».
 
کارهایی که مورد رضای خداست
 
 در فراز اول می‌گوییم خدایا مرا در این روز به کارهایی که مورد رضای خودت هست، نزدیک بدار و موفق بگردان، کارهایی که مورد رضای خداست چه کارهایی است؟ در روایات کارهای زیادی را برشمرده‌اند، ولی به طور کلی برای ما در قرآن و در کتاب‌های آسمانی انبیاء گذشتگان اعمالی هست که خداوند به انجام دادن آن‌ها امر کرده و کارهایی است که خداوند از انجام دادن آن‌ها ما را دور داشته، تا انجام ندهیم و پرهیز کنیم. کل این اوامر و نواهی مورد رضایت خداست؛ البته تعداد این اعمال بی شمار است، مانند نماز؛ روزه؛ صدقه، دوری از غیبت و بهتان، رسیدگی به مشکلات مردم، و احترام به والدین....  
 
برخی از مصادیق رضای الهی
 
 * رضای رضای والدین
 
 «أنّ أوّل ما کتب اللّه فی اللّوح المحفوظ انّی أنا اللّه لا اله الّا أنا، من رضی عنه والداه فأنا منه راضٍ و من سخط علیه والداه فأنا علیه ساخطٌ»[2] نخستین چیزی که در لوح محفوظ نوشته شد (این بود) منم خداوند و جز من خدائی نیست هرکس پدر و مادرش از او راضی شود من نیز از او راضی‌ام و هرکس والدینش بر او خشم گیرد، من نیز بر او خشم می‌گیرم (و شدت عمل نشان خواهم داد)

در حدیث دیگری است: «رضا الله مع رضا الوالدین، و سخط الله مع سخط الوالدین. رضای خدا با رضای والدین و خشم او با خشم آن‌هاست»[3] رضای خدا با رضای والدین و خشم او با خشم آنهاست‌خداوند عالم می‌فرماید رضای پدر و مادر رضای من است و غضب آن‌ها غضب من است.
 
 اهمیت والدین تا آنجایی رسیده که خداوند عالم بیست و چهار آیه در قرآن مجید راجع به پدر و مادر و رفتار با آن‌ها نازل کرده است، در سوره اسراء می‌خوانم: «وَ قَضی رَبُّک أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً»[4] یا محمد، خداوند عالم تو را امر کرد به عبادت خویش و بعد از آن نمی‌فرماید برای نماز و روزه و زکات و حج و جهاد، می‌فرماید وبالوالدین احسانا، این «واو» واو عاطفه است، و خداوند امر می‌کند او را بشناسیم و فرزند خوبی برای پدر و مادر باشیم و به آن‌ها خوبی کنیم، قرآنی که کتاب آسمانی ماست و خلاصه گویی کرده و تشریح را به عهده پیامبر(ص) و اوصیای او قرار داده، اما در مورد پدر و مادر بیست و چهار آیه نازل کرده و در آیه 23 سوره مبارکه اسراء این جزئیات و تشریحات را فرموده، «وَ قَضی رَبُّک أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَک الْکبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریماً» اگر یکی از پدر و مادرت یا هر دو نزد تو به پیری و ناتوانی رسیده‌اند، فلا تقل لهما اف، حق نداری به آن‌ها حتی اف بگویی، امام صادق(ع) می‌فرمایند: «یقول أدنی العقوق أف، و لو علم الله أن شیئا أهون منه لنهی عنه»[5] اگر در کلام عرب، کلمه ای سبک تر از اف بود، خداوند عالم از گفتن آن به پدر و مادر نهی می‌کرد، یعنی کلمه سبک تر از آن نداریم.
 
خداوند عالم در این آیه بعد از دستور شناخت خود، فقط توصیه به حقوق والدین را ذکر کرده و نه اعمال دیگر را و این نشان از عظمت جایگاه والدین در نزد حق متعال دارد.
 
حکایت جُریح عابد
 
أبی جمیلة از أبی جعفر علیه السلام نقل می‌کند که ایشان فرمود: در بنی اسرائیل عابدی به نام «جُریح» بود که در صومعه‌ای عبادت می‌کرد، مادرش پیش او آمد که درحال نماز بود و او را صدا زد و او جواب نداد، منصرف شد دوباره آمد و صدا زد به او ملتفت نشد و منصرف شد سپس باز آمد و صدا زد باز جواب نداد و با مادر حرف نزد و او نیز برگشت: در حالی که می‌گفت: از خدای بنی اسرائیل می‌خواهم که ذلیلت کند!؛
 
فردای آن روز زن نابکاری آمد و در جلوی صومعه او نشست، در حالی که درد زایمان او را فراگرفته بود و ادعا کرد بچه‌ای که به دنیا می‌آید از جریح (عابد) است این قضیه به سرعت در میان بنی اسرائیل پیچید (آهای مردم) کسی که مردم را به خاطر زنا ملامت می‌کرد حالا خودش زنا کرده (و از او بچه به دنیا می‌آید)! پادشاه دستور داد او را به دار آویزند و صومعه‌اش را ویران ساخته و از بیخ برکنند، مادر به صورت خود سیلی زنان آمد و می‌گریست، (جریح) گفت: ساکت باش (مادر) این به خاطر نفرین تو است (که دامن مرا گرفت)!! وقتی که مردم این حرف را از او شنیدند گفتند: صحت این ادعا را از کجا بدانیم؟! (جریح) گفت: بچه را حاضر کنید! بچه را آوردند او را گرفت و گفت: بامن حرف بزن و پرسید پدر تو کیست؟! گفت: چوپان فلان قبیله! پس خداوند آنهائی که این نسبت نا روا را به او داده بودند تکذیب کرد (و او را نجات داد و ارزش مادر را به او تفهیم نمود) جریح سوگند یاد کرد دیگر از مادر جدا نشود و به او خدمت نماید. پس مردم وشاه به سوی او آمده و معذرت خواهی نمودند و صومعه‌اش را از زر و سیم بنا کردند و زانیه را سنگسار نمودند.[6]
 
*رمضان؛ بهار قرآن
 
در فراز دیگر این دعا می‌خوانیم خدایا من را موفق کن برای قرائت قرآنت در این ماه، در روایت است: «لِکلِّ شَی‌ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَانَ» [7]برای هر چیزی بهاری است بهار قرآن هم ماه رمضان است، خدای متعال برای قرائت هر حرفی از حروف قرآن ده گناه را محو کرده و ده صواب می‌نویسد و ده درجه، قاری را بالا می‌برد، قرآن برای انسان نور چشم، برکت عمر و برکت خانه می‌آورد، روایات در مورد خواندن قرآن مخصوصاً در ماه مبارک رمضان به خصوص شب‌ها و موقع سحر فراوان است.
 
پی نوشت ها:
 
[1]- اقبال الاعمال؛ سید بن طاوس (ره) ج 1 ص 250.
 
[2] - جامع السعادات: 2/ 258- از وسائل الشّیعة.
 
[3] - بحار الأنوار: 74/ 80 ضمن ح 82؛ روضة الواعظین: 431- 429- 368.
 
[4]- اسراء 23
 
[5] - البرهان ج 2: 413. البحار ج 15(ج 4): 24. الصافی ج 1: 964.
 
[6] - بحار الأنوار: 74/ 76 ح 68 و پاورقی ص 37؛ مصباح الشریعة: ص 48.
 
[7] - کافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 630
/2759/