پرسش و پاسخ دینی
تفاوتهای ازدواج موقت با ازدواج سفید چیست
اسلام ازدواج موقت را به عنوان بهترین جایگزین موقت پیشنهاد میکند؛ رابطهای که همه ابعاد آن واقعگرایانه، روشن و متعهدانه است. ولی مخالفان ازدواج موقت تاکنون هیچ راهکار مناسب و مؤثری را پیشنهاد نکردهاند.
به گزارش راسخون به نقل از فارس، احمدرضا دردشتی (کارشناس مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم) : از نظرگاه دین مبین اسلام بهترین بنیان، بنیان خانواده و بهترین پیوند، پیوند ازدواج دائم است. مجموعه سترگی از سفارشها و تعالیمی دینی، اعم از گفتار و رفتار پیامبر و امامان اهلبیت(ع)، به موضوع ازدواج و مسائل مربوط به زندگی مشترک و تحکیم بنیان خانواده معطوف است.
با این وجود اسلام دینی واقعگراست و در تنظیم رفتارها و روابط پیروانش به واقعیتهای فردی و اجتماعی هم به خوبی نظر دارد. از این رو از مسأله مهم و غیرقابل اهمال نیاز جنسی و تأمین آن از راههای مشروع غافل نشده است. واقعیتهای زندگی نشان میدهد که همواره برای همه افراد شرایط ایجاد زندگی مشترک دائمی فراهم نیست.
علاوه بر این ممکن است مردی با وجود داشتن همسر دائم، به سبب وجود پارهای از موانع، نتواند نیاز جنسی خود را به صورت کامل و رضایتبخشی تأمین کند. مسأله دیگر وجود زنانی است که به سبب طلاق، مرگ همسر و یا بازماندن از ازدواج نمیتوانند در قالب ازدواج دائم به نیاز جنسی خود سامان دهند. این واقعیتها از یک سو و ناتوانی انسانها در مهار زبانههای نیاز جنسی از سوی دیگر راهکاری را طلب میکند که هم به نیاز جنسی طبیعی افراد در چارچوبی روشن و مشروع پاسخ داده شود و هم از درغلتیدن آنها در ابتذال، هرزگی و خیانت جلوگیری کند.
اسلام ازدواج موقت را به عنوان بهترین جایگزین موقت پیشنهاد میکند؛ رابطهای که همه ابعاد آن واقعگرایانه، روشن و متعهدانه است. ولی مخالفان ازدواج موقت تا کنون هیچ راهکار مناسب و مؤثری را پیشنهاد نکردهاند؛ آزادی جنسی مهار گسیخته، سرکوب نیاز جنسی و جهاد نکاح داعشی بهترین راهکارهای مخالفان ازدواج موقت تا این زمان است. در نوشتار حاضر به پارهای ملاحظات پیرامون حکمتهای ازدواج موقت و تفاوتهای جدی و اساسی آن با روابط نامشروع اشاره میکنیم.
*چکیده
نیاز جنسی از نیازهای مهم و تأثیرگذار در سازمان روانی انسان است. نادیده گرفتن، تحقیر و سرکوب نیاز جنسی نه تنها ممکن نیست؛ بلکه اگر هم امکان داشته باشد، کاری عاقلانه و سودمند نخواهد بود. همچنان که تقدیس بیش از حد و بازکردن راه برای یکهتازی آن هم کاری نادرست و خطرناک است. نیاز جنسی، اغلب با نیازهای دیگری، مثل نیاز به آرامش، پیوند جویی، دلبستگی، زیباشناسی، احترام و منزلت فردی و اجتماعی، آمیخته میشود و همین پیچیدگی، شرایط رسیدن به ارضای مطلوب و رضایتبخش را دشوار میکند. انسان فطرتاً حق دارد که همه نیازهای مادیاش را بشناسد و برای تأمین و ارضای آن تلاش کند؛ اما همه اقدامهای او باید در چارچوبی قرار گیرد و به گونهای انجام شود که کرامت او را خدشهدار نکند.
در صورت وجود شرایط لازم، یقیناً زندگی مشترک دائمی و تشکیل خانواده، سودمندتر و عاقلانهترین راه برای تأمین نیازهاست؛ اما در وضعیتی که به هر علت موجه، ازدواج دائم برای زن یا مرد ممکن نیست، طرح ازدواج موقت و دوستیهای کوتاه مدت مشروع، به عنوان بهترین جایگزین موقت مطرح میشود. ازدواج موقت با دوستیهای بیقید و بند متفاوت است و از لحاظ شفافیت انگیزهها، زمانمندبودن، متعهدانه و مسئولانهبودن، سرنوشت شرعی و قانونی فرزندان، ... بیشک بر روابط باز و بدون قید و شرط رحجان عقلانی و عقلایی دارد.
*مقدمه
هرگز نمیتوان این واقعیت روشن را نادیده گرفت که نیاز جنسی، نیازی اصیل، حکیمانه، نیرومند و تأثیرگذار در سازمان روانی انسانهاست. هر چند هدف اصلی و غایی قرار گرفتن انگیزه جنسی در وجود انسان، بقای نوع است(بر خلاف نیاز به غذا، آب، نور، دما و اکسیژن که با هدف بقای فرد قرار داده شدهاند)، امّا بدون تردید ارضای مطلوب و به هنگام نیاز جنسی، آثار سودمندی برای سلامت جسمی و روانی زن و مرد دارد؛ همچنان که سرکوب و یا ارضای نادرست و بیبند و بارانه آن، به سلامت جسم و روح آنها آسیبهای جدی وارد میکند. در اینجا فرصت فراخی نیست تا به تحلیل ماهیت نیاز جنسی، آثار و پیامدهای ارضای صحیح و ناصحیح آن بپردازیم. این گونه مباحث مهم را باید در جای خود مورد بررسی و کاوش قرار داد؛ امّا همین اندازه باید بگوییم که هر راهبرد تربیتی- اخلاقی و روانشناختی که سرکوب و نادیده گرفتن نیاز جنسی را مبنای توصیههای خود قرار دهد، محکوم به شکست و ناکامی است؛ همچنان که راهبرد آزادی جنسی، راهبردی عقیم و ناکارآمد بوده و هست و آسیبهایی همسنگ راهبرد سرکوب جنسی و بلکه بیش از آن را بر افراد و جوامع تحمیل کرده و میکند.
*چندلایگی نیاز جنسی
نیازهای انسان از لحاظ شرایط و زمینههای لازم برای ارضا، بسیار متفاوتند. نیاز جنسی نیازی است که باید در تعاملی انسانی میان زن و مرد، به وضعیت ارضا نزدیک شود و روشن است که هر رابطه انسانی، مقتضی و مستلزم در نظرگرفتن مسائل گوناگون فرهنگی، دینی، اخلاقی و حقوقی است. ارضای نیاز جنسی، به آسانی تأمین نیازهایی مانند نیاز به آب، غذا، نور، دما و اکسیژن نیست؛ نیاز به آب، غذا،... نیازهایی ساده و بسیطاند؛ در حالی که نیاز جنسی، نیازی ترکیبی، عمیق و چند لایه است. نیاز جنسی، اغلب با نیازهای دیگری، مثل نیاز به آرامش، پیوندجویی، دلبستگی، زیباشناسی، احترام و منزلت فردی و اجتماعی، آمیخته میشود و همین پیچیدگی، شرایط رسیدن به ارضای مطلوب و رضایتبخش را دشوار میکند؛ البته به خوبی توجه داریم که دشواریهای کنونی ازدواج و تشکیل خانواده، بیش از آنکه ناشی از پیچیدگی و چند لایه بودن نیاز جنسی باشد، ریشه در آداب، رسوم، سختگیریها و نگرشهای ناموجه و یا شرایط نامطلوب اقتصادی دارد.
*نیاز جنسی و کرامت انسان
انسان موجودی شریف، محترم و با کرامت است و حفظ کرامت ذاتی(1)و البته اکتسابی(2)= تقوا و اخلاق) او باید در همه تصمیمها، اهداف، کنشها و واکنشهای او مورد توجه قرار گیرد. انسان همانند حیوان نیست که تنها به ارضای نیازهایش بیاندیشد و هیچ ارزش دیگری جز رفعکردن تنشهای زیستی برای او اهمیت نداشته باشد. انسان فطرتاً حق دارد که همه نیازهای مادیاش را بشناسد و برای تأمین و ارضای آن تلاش کند، امّا همه اقدامهای او باید در چارچوبی قرار گیرد و به گونهای انجام شود که کرامت او را خدشهدار نکند.
در حدیث پر ارجی از امام صادق(ع) چنین آمده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلًا؛(3)؛ خداوند همه امور مؤمن را به خودش واگذار کرده (که هر گونهای بخواهد رفتار کند) مگر این را که بخواهد خوار و بیمقار باشد! از این رو هیچ انسانی حق ندارد، کرامت و حرمت خود را زیر پا بگذارد و خود را ذلیل و بیمقدار گرداند.
ارضای نیاز جنسی به گونهای که در شأن انسان باشد و نه تنها به شخصیت و عزت فردی و اجتماعی او آسیب نزند، بلکه بالندگی و رشد مادی و معنوی او را فراهم کند، حق هر انسانی است. تلقی نیاز جنسی، به عنوان نیازی بدنی و نهایتاً روانشناختی، تلقی نادرست و سادهلوحانهای است. کسانی که تصور میکنند زن یا مرد به هر شیوه ممکن میتوانند و سودمند است که نیاز جنسی خود را ارضا کنند، تصوری ابلهانه و کاملاً حیوانی از نیاز جنسی دارند؛ نیاز جنسی، تنها و تنها در مواجههای انسانی و مبتنی بر صمیمیت، احترام، دوستداشتن و اخلاق به ارضای مطلوب نزدیک میشود؛ این رابطه انسانی در قالب ازدواج دائم و تشکیل خانواده و یا ازدواج موقت (با حفظ شرائط و از جمله کرامت انسانی) تحقق مییابد. تجارب انبوه و بلندمدت نسلهای متوالی بشر، این نظریه را تأیید میکند که ازدواج دائم و تشکیل خانواده، بهترین و سودمندترین شیوهی ارضای نیاز جنسی است. بنیاد خانواده، علاوه بر رفع تنش جنسی و ایجاد آرامش و رضایتمندی، آثار و منافع پر شمار دیگری را هم نصیب انسان میکند.
*ازدواج دائم؛ بهترین گزینه دائمی
اگر وضعیت جسمی و روانشناختی فرد و سازوکارهای معمول در جامعه، فرصت چنین بهرهمندیای را در اختیار فرد بگذارد، یقیناً زندگی مشترک دائمی و تشکیل خانواده، سودمندترین و عاقلانهترین راه تأمین نیازهای انسان است و در چنین وضعیتی، به تأخیرانداختن موقت ارضای جنسی، امری معقول و موجه خواهد بود. توصیههایی مانند ورزش، ... که غالباً به نوجوانان و جوانان، برای مهار امیال جنسی و رسیدن به آرامش نسبی و موقت ارائه میشود، توصیههایی کوتاهمدت است که با هدف توانمندسازی روانی نوجوان، در برابر تکانههای جنسی سرکش و نیرومندسازی اراده او و جلوگیری از آسیبهایی است که در اثر آلودگی به رفتارهای خطرساز جنسی ابراز میشود. مسلماً اینگونه توصیهها در بلندمدت نه سودمند است و نه کارآمد! نیاز جنسی مانند همه نیازهای مادی و معنوی انسان، باید از راه صحیح و به صورت واقعی ارضا شود و در بلندمدت، جز ازدواج هیچ جایگزین دیگری برای آن وجود ندارد.
*ازدواج موقت؛ بهترین جایگزین موقت
اسلام دین واقعگراست و آموزههایش منطبق بر تکوین و مطابق با واقعیتهای جهان و انسان(4) طراحی شده است و بر این اساس، به نیاز جنسی نگرشی واقعبینانه و حکیمانه دارد، اسلام، نه مانند مسیحیت تحریف شده، رهبانیت را توصیه میکند و نه مانند غرب عصیانگر، آزادی جنسی را به رسمیت میشناسد؛ اسلام دین حنیف و حقیقتگراست(5) و ازدواج را بدون هر پیرایه خرافی و ناسودمند، توصیه میکند. از آنجا که شرایط انسانی، شرایطی متغیر، متکثر و پویاست و نمیتوان وضعیت خاصی (مهیا بودن شرایط ازدواج دائم و تشکیل خانواده) را همواره در نظر گرفت و راهکار یگانهای را توصیه کرد، بنای اسلام بر توصیه و ترغیب به ازدواج دائم و تسهیل شرایط آن است،(6) امّا از شرایط خاص و اضطراری هم غافل نمانده است.
در وضعیتی که به هر علت موجه، ازدواج دائم برای زن یا مرد ممکن نیست، طرح ازدواج موقت و دوستیهای کوتاهمدت مشروع، مطرح میشود. اینکه ازدواج موقت را به دوستی کوتاهمدت تعبیر میکنیم، به این سبب است که از نگاه اسلام حقیقت و ماهیت ازدواج، دوستی و مودت است؛(7) امّا دوستیای بیضابطه و نامقید نیست؛ دوستیای بر اساس احترام، اخلاق، حقوق متقابل و نگاه انسانی است. از اینجاست که ناچار باید به بحث تفاوتهای ازدواج موقت و دوستیهای رایج میان دختر و پسر (زن و مرد) بپردازیم و تحلیل کنیم که آیا ازدواج موقت، همان دوستی معمول و بیضابطه است؟ آیا کدام یک از دو الگوی ازدواج موقت یا دوستی بیقید و شرط و در چه شرایطی و با چه مختصاتی نهایتاً به سود زن و مرد خواهد بود؟
*ازدواج موقت و دوستیهای بیضابطه
ازدواج موقت و ارتباطهای دوستانه بیضابطه، با وجود شباهتهای کمشماری که باهم دارند، تفاوتهای اساسی و قابلتوجهی هم دارند؛ به گونهای که اگر تفاوتها را مورد توجه قرار دهیم، روشن میشود که مقایسهی این دو الگو اصلا موجه نیست؛ چه رسد به اینکه بخواهیم با معیارهای نامقبول و سطحینگرانه، دوستیهای رایج را بر ازدواج موقت برتری دهیم!
یکم: انگیزه اصلی و هدف مهم در تجویز ازدواج موقت این است که اگر زن و مردی، به هر علت معقول و مقبولی نمیتوانند به صورت دائم از وجود یکدیگر بهره برده و لذتهای حلال جسمی و روحی را تجربه کنند، دست کم به صورت کوتاهمدت، به نیازهایشان پاسخ گویند؛ ارضانشدن درازمدت نیاز جنسی، ممکن است آسیبهای جدی و سخت جبران جسمی، روانی، اخلاقی و اجتماعی فراوانی را به فرد و جامعه وارد کند(8)
آری! ممکن است شماری از زنان، به سبب فقر و یا حتی نیاز کاذب اقتصادی! به ازدواج موقت روی آورند و یا مردان متأهلی صرفاً با انگیزه هوسرانی، مشتری این گونه ازدواجی باشند، امّا این مسأله، ارتباطی با هدف حکیمانه قانونگذار اسلام در تجویز ازدواج موقت ندارد. مگر همه دوستیهایی که ظاهراً بر مبنای رضایت طرفین و ابراز عشق و محبت شکل میگیرد، به سبب تمایلات قلبی واقعی است و انگیزههای پنهان دیگری در آن نقش ندارد؟!
امتیاز منحصر به فرد ازدواج موقت، نسبت به دوستیهای رایج این است که اتفاقاً در ازدواج موقت، انگیزههای طرفین، اغلب روشن و صریح است و کمتر موردی برای فریبکاری وجود دارد؛ امّا در دوستیهای دختران و پسران، اغلب، فریبکاری، ظاهرسازی و پنهانکاری وجود دارد. به جرأت میتوان گفت که در اکثر دوستیهای دختران و پسران، آنچه به عنوان انگیزه اصلی و حقیقی مطرح میشود، چیزی متفاوت از انگیزههای اصلی و حقیقی است. پسران اغلب با انگیزههای جنسی، اقتدارگرایانه و سلطهجویانه وارد دوستی میشوند و با مجذوبکردن دختران، ضمن بهرهکشی جنسی، از مصاحبت و معاشقه با آنها، احساس اقتدار و اعتماد به نفس خود را بالا میبرند به دوستان خود فخرفروشی میکنند. دختران غالباً برای رسیدن به وضعیت بهتر اقتصادی، احساس هویت و فخرفروشی به دوستانشان به شکار پسران (بهتر است بگوییم شکارشدن توسط پسران) اقدام میکنند؛ هر چند در بسیاری از مواقع، دختران صادقانهتر رفتار میکنند و انگیزهای اصلی آنها ایجاد علاقه با هدف ازدواج است. این در حالی است که زن و مرد در ازدواج موقت از همان آغاز میدانند که برای چه هدفی میخواهند، موقتاً ازدواج کنند.
از این گذشته، اگر زن یا دختری هم به سبب فقر مالی، به ازدواج موقت روی آورد، باز هم با رضایت قلبی و برای تأمین نیازی از نیازهای واقعی خود به این کار تن میدهد. حال اگر کسانی با انگیزههای ناموجه و نادرستی، به ازدواج موقت روآورند، هرگز از سودمندی، حکمت و ضرورت اصل چنین طرحی کاسته نخواهد شد.
دوم: در ازدواج موقت، مهریه مطرح میشود و مرد موظف است مبلغی را که به عنوان مهریه با زن توافق کرده است، بپردازد. پرداخت مهریه توافقشده، واجب است، امّا مردان میتوانند علاوه بر مهریه، به هر اندازه که دوست داشته باشد، به همسر موقتشان پول یا هدیه بدهند و برای او خرج کنند. در دوستیهای رایج هم، غالباً مردان برای زنان خرج میکنند و چیزهایی به عنوان هدیه، برای آنان خریداری میکنند، (البته در دوران دوستی بیشتر وعدههایی داده میشود ولی عملا کمتر به آن وفا میکنند). تفاوت اساسی این است که مهریه در ازدواج موقت با انگیزهی مشروع و روشن داده میشود؛ ولی در دوستیها، اغلب، از پول به عنوان عاملی برای فریب دختر یا زن به بهره میبرند. پولها و هدایایی که با انگیزه فریب کاری، هزینه میشود، نه تنها با رضایت قلبی مرد، همراه نیست؛ بلکه اساساً در اصل مشروعیت آن نیز تردید جدی وجود دارد. بگذریم از مواردی که اینگونه ارتباطات سبب و یا بهانه سوءاستفاده و اخاذی هم شده و میشود.
سوم: ازدواج موقت، موقت و محدود است و زن و مرد، از همان ابتدا، به خوبی میدانند که مدت کوتاهی را در کنار هم خواهند بود؛ این مسأله، موجب میشود که زن و مرد، به خصوص زنان و دختران، پیشاپیش خود را برای پایانیافتن رابطه و جدایی، آماده کرده و از خیالپردازیهای رمانتیک و فرورفتن در آرزوهای دور و دراز بپرهیزند. در حالی که دوستیهای رایج، اغلب، با این ذهنیت شکل میگیرد که دختر و پسر عاشق هم هستند و عاشق هم خواهند ماند و دوستی آنها نهایتاً به ازدواجی شیرین و رویایی راه خواهد برد!(9)
علاوه بر این، از آنجا که ازدواج موقت، رابطهای مشروع، شفاف و متعهدانه است، زمینه مناسبی برای شکلگیری ازدواج دائم است؛ زن و مردی، در چارچوب شرع و هنجارهای عقلانی و عرفی در کنار هم قرار گرفتهاند، ممکن است پس از ازدواج و آشنایی چندماهه یا چندساله بتوانند زندگی دائم و طولانی مدتی را تشکیل دهند؛ در حالی که دوستی زن و مرد، به خصوص در فرهنگ ایرانی و اسلامی، نوعی بدبینی و بیاعتمادی پنهان را در ذهن دو طرف، خصوصاً مردان ایجاد میکند و به صورت جدی مانع شکلگیری ازدواج دائم است. چنین دوستیهایی اگر هم به ازدواج ختم شود، اغلب، با نگرانی، بیاعتمادی، بدبینی و نارضایتی همراه است و تصویر پایان امیدوارکنندهای برای آن دشوار به نظر میرسد.
اکثر دوستیها و بلکه همه دوستیهای معمول بین زنان و مردان، بدون زمینههای لازم و ضروری شناخت و عقلانیت و صرفاً بر مبنای میل جنسی و عاطفی روی میدهد. همین امر موجب میشود زن و مرد، پیش از آنکه همدیگر را بشناسند و بیش از آنکه در تلاش برای شناخت واقعی هم باشند و از افکار، انگیزهها و اهداف یکدیگر آگاه شوند، به صورت عاطفی و جنسی به هم وابسته شوند. دختر و پسری که با هم دوست شدهاند، از یک سو تلاش میکنند بهتر از آنچه که هستند، خود را نشان دهند تا در چشم طرف مقابل بنشینند و اعتماد او را جلب کنند و از سوی دیگر از کنار رفتارها و خصلتهای نامناسب یکدیگر بیاعتنا عبور میکنند و آن را جدی نمیگیرند. در چنین فضایی، اگر هم دوستی به ازدواج منتهی شود، ازدواجی غیرمنطقی و نامطلوب شکل میگیرد و شیرینیهای دوران دوستی، با تلخیهای دوران پس از ازدواج، به فراموشی سپرده میشود.
چهارم: در ذهنیت برخی مردم، به ازدواج موقت به چشم حقارت نگریسته میشود؛ گویی فردی که موقتاً ازدواج کرده، گناهی بزرگ و نابخشودنی مرتکب شده است؛ ولی دوستیهای نامشروع و فاقد هنجارهای شرعی و اخلاقی، مایه فخرفروشی و تحسین به حساب میآید. این نگاه کجاندیشانه و حاکی از ناآگاهی، نقصی برای الگوی مشروع و اخلاقی ازدواج موقت نیست؛ بلکه نشانه انحطاط فکری این دسته از مردم است. اگر فرهنگ رفتاری و نگرشهای جامعه، نسبت به رفتاری انسانی و سالم (مانند ازدواج موقت) منفی و تحقیرکننده باشد و در مقابل، نسبت به رفتارهای غلط و آسیبزایی (مانند دوستی ها نامشروع) نگرشی مثبت و تأئیدکننده، داشته باشد، نقصی برای رفتار سالم و کمالی برای رفتار ناسالم نیست؛ بلکه نشانه بیماری فرهنگی است و باید درمانگرانه آن را اصلاح کرد.
پنجم: نیاز جنسی در مرد و زن، نیازی قوی و گاه سرکش است و چارهای جز تأمین آن از راهی که به کرامت زن و مرد آسیب نرساند، وجود ندارد؛ جهان مدرن این مسأله به خوبی فهمیده است، امّا به بدترین و نکوهیدهترین وجه، یعنی الگوی آزادی جنسی، به آن پاسخ میدهد. فقه اسلام، ازدواج دائم و موقت را پیشنهاد کرده است. ازدواج، چه موقت و چه دائم، رابطهای شفاف، متعهدانه و قانونمند است؛ اما در کشورهای غربی و غربزده، برای پاسخ به نیاز جنسی، ازدواج موقت و تعدد زوجات را ممنوع کرده و آزادی جنسی را مبنای عمل قرار دادهاند! یعنی یک همسر و هزاران معشوقه! متأسفانه بر خلاف تصور سادهانگارانه و دور از واقعیت روشنفکران فمینیست و شبهفمینیست وطنی، در جوامع غربی نه تنها زن مورد تکریم و احترام نیست، بلکه زشتترین و تحقیرکنندهترین رفتارها را متحمل میشود.
ازدواج موقت، در مشروعیت و قداست و حکیمانه بودن، هیچ تفاوتی با ازدواج دائم ندارد؛ جز اینکه ازدواج دائم، همیشگی است، مگر زن و مرد تصمیم بگیرند با طلاق از هم جدا شوند، ولی ازدواج موقت از همان ابتدا، زمانمند است؛ لزوم نگه داشتن عده برای زن در عقد موقت، ضمن اطمینان از حاملگی ناخواسته و تعیین تکلیف فرزندان احتمالی، از لحاظ شرعی و حقوقی، موجب میشود که زن، به سبب وجوب عده، تن به رفتارهای سخیفی مانند صیغهشدنهای مکرر و پی در پی ندهد و مرد هم به سبب تعهدها و الزامات حقوقی، شرعی و اخلاقی به هرزگی و هوسبازی گرفتار نیاید. حال زنی که به هرعلت، بخواهد کرامت خود را زیر پا بگذارد و در شبانه روز با مردان متعددی رابطه جنسی برقرار کند، منتظر الگوی ازدواج موقت نمیماند و اگر به او شرعاً اجازه ندهند، از راه غیرشرعی به این کار مبادرت میورزد. پس اگر شرعاً اجازه داشته باشد که با رعایت برخی از شرایط به ازدواجهای مکرر تن دهد، دست کم از دایره تقوا و دینداری خارج نمیشود؛ امّا اگر از راه غیرمشروع به این کار دست زد، هرزگی و بیبند و باری آرام آرام به همه جنبههای اخلاقی و دینی او سرایت کرده و او را به شخصیتی هرزه و آلوده تبدیل میکند و احساس خواری، حقارت و گناه، همه ظرفیتهای مثبت وجود او را از بین میبرد.
ششم: مسأله حاملگیهای ناخواسته و بچههای دوران ازدواج موقت و نیز دوران دوستیهای نامشروع، مسألهای است که هرگز نمیتوان آن را نادیده گرفت. از آنجا که هرگونه رابطه جنسی، خارج از چارچوب دین و هنجارهای جامعه، ممنوع و نامشروع است، اگر در رابطهی نامشروع، بارداری ناخواستهای اتفاق افتد (که متأسفانه شمار آن هم کم نیست)، تکلیف بچههای ناخواسته نامشروع چه میشود؟ روشن است: کورتاژ و قتل جنین و یا سکوهای مترو، پشت در خانههای مردم، سطلهای زباله شهرداری و...!!! اما در ازدواج موقت، تکلیف بچهها، از همان ابتدا از لحاظ نسب، احترام و نفقه، کاملاً روشن و شفاف است و مانند دیگر بچههای زن و مرد از ازدواج دائم، منتسب به آنهاست و پدر باید مانند دیگر فرزندان از کودک خود مراقبت کند.
هفتم: برخی میگویند: دخترها و پسرهای مجرد بیشتر به دوستی روی میآورند، در حالی که مشتری ازدواج موقت، بیشتر، مردان متأهل هستند و این امر به فروپاشی خانواده و تضییع حقوق همسر اول منجر میشود!
این استدلال بسیار سست و ناموجه است. اولاً: نه باب ازدواج موقت، بر دختران و پسران مجرد بسته است و نه دوستیهای نامقبول و نامشروع منحصر به آنهاست! متأسفانه امروزه دوستی مردان متأهل با زنان مجرد و متأهل بسیار شایع است. وانگهی! اگر مردان متأهلی صرفا از روی هوسبازی به ازدواج موقت بپردازند (نه کسانی که به سبب مشکلات موجه و برای دورشدن از گناه ازدواج موقت میکنند) از حکم جواز ازدواج موقت و طرح مثبت و عقلانی شریعت به صورت بدی سوءاستفاده میکنند، نمیتوان اصل طرح را نادرست و ناموجه معرفی کرد. اگر کسانی به سبب فرهنگ پایین، رانندگی بدی دارند و به قوانین رانندگی عمل نمیکنند، نمیتوانیم ماشین را وسیله بد و خطرناکی بدانیم و خواهان برچیدهشدن آن از محیط اجتماع شویم!
زنان طلاق گرفته یا شوهر از دستدادهای که دارای فرزند هستند در بسیاری از مواقع ازدواج مجددشان مشکلات بیشتری را برایشان به ارمغان میآورد، و از طرف دیگر یک مرد مجرد کمتر تمایل به ازدواج با زنی دارد که هم از او بزرگتر و هم دارای چند فرزند است؛ همانطور که زن مجرد نیز تمایلی به ازدواج با مرد دارای فرزند و یا جوانتر از خود ندارد. اما داشتن رابطهای که آنها را از حمایت عاطفی یکدیگر برخوردار کند و به زندگی یکنواخت آنان رنگ و جلای تازهای ببخشد تا آنجا که به آزار کسی منجر نشود بسیار انسانی و معقول مینماید.
نکته قابل توجه و مایه تأسف که باید صادقانه و شجاعانه به آن اعتراف کنیم این است که اکثر زنان(10) ما در مسأله ازدواج موقت و تعدد همسران، نگاهی غیرانسانی و خودخواهانه دارند. مشکلات انبوهی از زنان مطلقه، بیوهزنان و دخترانی که به علل گوناگون، از ازدواج دائم و بههنگام، محروم ماندهاند و با وجود سن بالا و آمادگی برای ازدواج(11) از تأمین ابتداییترین نیازهای انسانی خود (نیاز جنسی و عاطفی) بازمانده و انواع تنیدگیها و ناراحتیهای روانی و اجتماعی را تحمل میکنند، تنها و تنها با طرح عقلانی و اخلاقی ازدواج موقت و تعدد همسران قابل درمان است.
*پینوشتها:
1.ولقد کرمنا بنی ادم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات...اسراء/70
2....ان اکرمکم عندالله اتقکم...حجرات/13
3.حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج16، ص156، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1409ق.
4.و فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها...روم/30
5.قال رسول الله صلی الله علیه و آله: بعثت علی الحنیفیته البیضاء.
6.مجموعه آیات و روایاتی که در قرآن و کتب معتبر روایی (.وسائل الشیعه، کتاب النکاح،...)درباره ترغیب و تقدیس ازدواج و خانواده آمده است.
7.... و جعل بینکم موده و رحمه...روم/21
8. علی اسلامی نسب، مشاوره جنسی و زناشویی. و نیز مقالات مرتبط با موضوع.
9.مگر در مواردی که پسر و دختر به هرزگی و بیبندوباری معتاد شده باشند و صرفا برای وقت گذرانی و هرزگی با هم همراه شوند!
10.جالب است توجه کنیم اکثر خانمها تا زمانی که در موقعیت همسر اول هستند، به شدت هرچه تمام، با مسأله ازدواج موقت چندهمسری مردان مخالفاند؛ ولی اگر در موقعیت یک بیوهزن یا زن مطلقه قرار گیرند و سختی و تلخی روزگار چنین زنانی را احساس کنند، مدافع سرسخت ازدواج موقت و چندهمسری میشوند. این نیست جز اینکه در جامعه ما احساس همدلی و همدردی انسانی بسیار پایین و نگران کننده است و این شرایط، با شرایط مطلوب جامعهای با اخلاق انسانی، فراوان فاصله دارد، چه رسد به جامعهای دینی و دیندار!
11.یک آسیبشناس اجتماعی با اعلام اینکه 11 میلیون دختر آماده ازدواج داریم، از شیوع پدیده پیردختری در ایران خبر داد و گفت: 4 تا 6 میلیون پیردختردر کشور وجود دارند که این میتواند تبعات اجتماعی بدی را برای جامعه رقم زند. دکتر مجید ابهری با بیان اینکه پیردختران به این نتیجه رسیدهاند که ازدواج به درد آنها نمیخورد، افزود: 40 درصد دختران مجرد ایرانی به مرحله تجرد کامل رسیدهاند که عوامل زیادی در این زمینه نقش داشته است.
وی با تاکید بر افزایش آمار دختران مجرد و آماده ازدواج، دلایل مختلفی مثل مشکلات اقتصادی، تورم و گرانی، اشتغال، گرانی مسکن از نظر مادی و حس عدمم سئولیت پذیری پسران از نظر رفتاری را از موانع اصلی ازدواج خواند.
ابهری عبور دختران از سنین مطلوب ازدواج و حتی رسیدن به سن یائسگی را پیردختری خواند و گفت: این افراد سن مطلوب ازدواج را به دلایلی از دست دادهاند، اما هنوز مجردندو این چنین امروز جامعه مواجه با پدیدهای به نام پیردختری شده است.
وی افزود: وقتی دختری از سنین عرفی ازدواج عبور کرد، از ترس مجرد ماندن به ازدواجهای نامناسب تن میدهد. یعنی به مردانی که دارای اختلاف سنی زیادی با او هستند، پاسخ مثبت میدهد. این آسیبشناس عوارض اینگونه ازدواجها را به همریختگی خانواده و بروز مشکلات زناشویی با مردان سنین بالا عنوان کرد.
وی با اشاره به اینکه تعدادی از این دختران به خاطر مسائل یاد شده قید ازدواج را زده و به زندگی مجردی خو گرفتهاند، اظهار داشت: در این میان بعضی از خانوادهها دچار مشکلات رفتاری با دخترانشان شده و این تقابلهای روزمره، دختران را به زندگی مجردی و جدایی از خانواده سوق دادهاند. (سایت الف، تاریخ انتشار : شنبه 13 مهر 1392)
/2759/
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}