آیا درآمدهای حرام رزق است؟
رزق به معناى چيزى است كه داراى منفعتى دنيوى يا اخروى براى صاحبش باشد ، با اين شرط كه ديگرى نتواند مانع آن شود.
به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری حوزه، موضوع رزق وانواع آن را از نگاه «متکلمین»، «اشاعره» و«عدلیه» به قلم حجت الاسلام علی مخدوم منتشر می کند .
*تعریف ارزاق
ارزاق ،به معنای چيزهايى است كه از جانب خداوند بوده و منفعتى دنيوى يا اخروى براى صاحبش به دنبال داشته باشد.
ارزاق جمع رزق ، اسم مصدر و به معناى چيزى است كه از آن نفعى حاصل مى شود (لسان العرب ، ج10 ،ص 115 ; كتاب العين ، ج5 ، ص 85).
همچنين به معناى عطا است (همان ; مفردات ، ص 194) و به معناى مرزوق به كار مى رود (شرح المقاصد ، ج4 ، ص 318).
*اصطلاح کلامی رزق
در اصطلاح كلامى ، رزق به معناى چيزى است كه داراى منفعتى دنيوى يا اخروى براى صاحبش باشد ، با اين شرط كه ديگرى نتواند مانع آن شود (شرح الاصول الخمسه ، ص 784 ; الذخيره ، ص 267 ; تقريب المعارف ، ص 93 ; الاقتصاد ، ص 104 ; المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص 361 ; كشف المراد ، ص 341 ; نور البراهين ، ص 323).
نسبت ميان رزق و ملك، عموم و خصوص من وجه است. مال حلالى كه انسان كسب و استفاده مى كند هم ملك اوست و هم رزق، همه اشيا ملك خداوند است ، ولى رزق او نيست ، بنابراین گياه رزق حيوان است و ملك او نمى باشد (كشف المراد ، ص 144 و ايضاح المراد ، ص 324).
برخى از متكلمان مانع نشدن غير را در تعريف رزق لازم ندانسته اند (العقيدة النظاميه ، ص 255) و برخى رزق را صرفاً در حد آنچه به عبد مى رسد و بدان تغذىه مى كند شمرده اند (اصول الدين ، ص 177).
در مجموع ، رزق معناى معروفى دارد و از موارد استعمالش ، معناى عطا و بخشش به دست مى آيد. در نظر ابتدايى رزق تنها به خوردنى ها اطلاق مى شد ، سپس معناى آن توسعه يافته و تمام آنچه به آدمى مى رسد و از آن منتفع مى گردد، چون مال و جاه و فاميل و علم و امثال آن را دربر گرفته است؛ پس تمام خيراتى كه خداوند به مخلوقات خود افاضه مى كند ، منطبق بر معناى رزق خواهد بود ، زيرا رزق عطايى است كه مورد استفاده مرزوق باشد (الميزان ، ج3 ، ص 138).
*رزق ازنگاه اشاعره
اشاعره معتقدند رزق شامل حرام هم مى شود ، ايشان براى اثبات مدعاى خود به آيه ششم از سوره هود استناد جسته اند: (ما مِنْ دابّة إِلاّ عَلَى اللّه رِزْقُها) ; «هيچ جنبنده اى نيست مگر اين كه روزى او بر خداست».بر اساس عموم اين آيه ، خداوند همه جنبندگان را رزق مى دهد ، در حالى كه روشن است همه مكلفان از حلال نمى خورند به خصوص ، اگر كسى در طول زندگى هيچ گاه از حلال ارتزاق نكرده باشد ، بايد از عموم آيه فوق جدا شود ، ضمن اين كه بهائم و طفل شيرخوار هم مالك روزى خود نيستند ، پس رزق شامل حرام و آنچه غير ملك روزى خوار است نيز مى شود (تمهيد الأوائل وتلخيص الأوائل ، ص 370 ; اصول الدين بغدادى ، ص 144ـ 145 ; شرح المقاصد ، ج4 ، ص 318ـ 319 ; شرح المواقف ، ج8 ، ص 172).
*اشکالات دلایل اشاعره
اين استدلال اشاعره با اشكال هايى رو به رو شده است: انسان مالك حرام نمى شود و نمى تواند در آن تصرف كند، اگر تصرفِ غاصب ، جايز باشد، نبايد در دنيا و آخرت عقاب شود و بايد تصرف و انفاق آن امرى پسنديده باشد ، در حالى كه با آيات انفاق منافات دارد (كنزالفوائد ، ج72 ص196ـ 197 ; الاقتصاد ، ص 105 ; تقريب المعارف ، ص 94 ; كشف المراد ، ص 341 ; ارشاد الطالبين ، ص 287).
براى هر كسى هر چند در طول عمر ، حلال نخورد ، خداوند امكان دست يابی و اكتساب رزق معينى از حلال قرار داده است ، كه به خاطر سوء اختيارش آن را رها كرده و به سوى حرام مى رود (كنزالفوائد ، ج72 ص 196 ; المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص 363).زيرا ساحت الهى منزه است از اين كه براى بنده حقى بر عهده خويش نهد ، سپس از راه حرام او را رزق دهد و در عين حال از تصرف در آن نهى كرده و در صورت تخلف ، عقاب نمايد (الميزان ، ج3 ، ص 140).
به هر حال آنچه آدمى از راه حرام استفاده مى كند، نمى توان به خداوند نسبت داد ، چرا كه خداوند نهى از آن را تشريع فرموده است و چگونه ممكن است، حضرتش از چيزى نهى كند و سپس رزق كسى را در آن منحصر نمايد (رسائل العدل والتوحيد ، ج2 ، ص 169 ; الميزان ، ج3 ، ص 138).
البته ممكن است به لحاظ تكوين ، نفع محرمى براى كسى رزق باشد ، اما از نظر تشريع صحيح نخواهد بود. جهت امكان تكوينى آن است كه در تكوين ، تكليفى نيست (الميزان ، ج3 ، ص 138).
*رزق از نگاه صوفیه
بعضى از صوفيه گفته اند، طلب و اكتساب رزق با توكل منافات دارد و حتى طلب رزق جايز نيست. دلايل آنان عبارت است از:
1. امـوال حلال و حرام به هم آميخته است ، لذا تصرف در آن جز به مقدار ضرورى جايز نيست.
2. موجب مساعدت ظالم مى شود ، چون ممكن است در غصب مالى غير مستقيم شركت كنيم ، كه حرام است.
3. در روايت آمده: «اگر بر خدا توكل كنيد و حقيقت توكل را به جاى آوريد ، خداوند شما را روزى مى دهد ; همان طور كه پرندگان را روزى مى دهد» (المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص364ـ 367 ; ارشاد الطالبين ، ص288ـ 290 ; بحارالانوار ، ج71 ، ص 151).
*اشكالات دلايل فوق:
1. همه حلال ها به حرام آميخته نيست ، بلكه بعضى از حلال ها با حرام مختلط است و راه تشخيص حلال از حرام گشوده است ، زيرا شارع يَد را اماره مالكيت قرار داده است. علاوه بر اين ، اگر به خاطر آميزش حلال به حرام كسب مال جايز نيست ، خوردن آن هم جايز نخواهد بود و صوفيه به اين لازم ، ملتزم نيستند.
2. مساعدت ظالم مقصود نيست ، بلكه گاهى قهرى است.
3. توكل با طلب منافات ندارد و روايت مذكور توصيه به توكل مى كند نه نهى از طلب (ارشاد الطالبين ، ص 289 ; كشف المراد ، ص 342 ; شرح الاصول الخمسه ، ص 787 ; الذخيره ، ص 271ـ 273 ; كنزالفوائد ، ج2 ، ص 196 ; المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص 364ـ 367).
در واقـع نه تنها طلب رزق جايز است، بلكه در آياتى از قـرآن (جمعه:10 ; عنكبوت:17 ; بقـره:198) بـدان امـر شـده است ، و در روايـات متعـددى نيز توصيه به طلب رزق دارد (كنزالفوائد ، ج2 ، ص196ـ 197 ; ارشاد الطالبين ، ص288ـ 289).
تلاش در طلب رزق هنگام نياز براى دفع ضرر از نفس ، واجب است و براى توسعه رزق جهت خانواده و زندگى مستحب. در هنگام بى نيازى و براى توسعه بيشتر آن ، مباح ، و اگر موجب ترك واجب و يا انجام محرّمى شود ، حرام است (كشف المراد ، ص 342 ; شرح المقاصد ، ج4 ، ص 319 ; ارشاد الطالبين ، ص 288).
وسعت و ضيق رزق غير از كثرت و قلت مال است ; يعنى رزق بودن چيزى منوط به ميزان انتفاع از آن است ، از اين رو كسى كه به او مال فراوان عطا شده باشد و مقدار اندكى از آن را مصرف كند ، تمام مالش رزق او نيست (الميزان ، ج3 ، ص 141).
بعضى ارزاق تنها در دنياست و به همه داده مى شود و با فناى دنيا ، فانى خواهد شد و بعضى ديگر مخصوص مؤمنان بوده و در آخرت عطا مى شود و آن ، پايدارترين و بهترين ارزاق است (الميزان ، ج18 ، ص55ـ56).
*رزق درنگاه عدلیه
عدليه (معتزله وشيعه) معتقدند كه:آنچه از طريق حرام به انسان برسد ، رزق محسوب نمى شود (رسائل العدل والتوحيد ، ج2 ، ص169ـ 170 ; الذخيره ، ص269ـ 270 ; تقريب المعارف ، ص93ـ 94 ; كنزالفوائد ، ج2 ، ص 196 ; الاقتصاد ، ص 105 ; المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص361ـ 362 ; كشف المراد ، ص 341 ; ارشاد الطالبين ، ص287ـ 288).
دلايل ايشان عبارتند از:1) انسان مالك حرام نمى شود ، از اين رو تصرف در آن جايز نيست ، علاوه بر اين كه غيرهم مى تواند مانع او شود (رسائل العدل والتوحيد ، ج2 ، ص 172). در اين صورت اموال مردم را نمى توان رزق غاصب به شمار آورد (الذخيره ، ص 269 ; تقريب المعارف ، ص 94 ; كنزالفوائد ، ج2 ، ص 195 ; المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص 362).
2) اگر مال حرام براى غاصب رزق باشد ، پس نبايد بر آن عقابی مترتب باشد ، در حالى كه در آيات متعدد از جمله سوره نساء آیه 10 و سوره مائده آیه38 به مجازات و حد غاصب در دنيا و آخرت اشاره شده است (كنزالفوائد ، ج2 ، ص 196ـ 197).
3) در آيات: (وَأنفقُوا مِمّا رَزَقْناكُمْ) ;«از آنچه به شما روزى داديم انفاق كنيد» (منافقون:10) و (مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون) ;«و از آنچه به آنها روزى داديم انفاق مى كنند» (بقره:3) امر به انفاق بخشى از رزق شده است ، در حالى كه در موارد متعددى نيز از انفاق حرام نهى شده است ، بنابراين ، رزق نمى تواند حرام باشد (المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص362ـ 363 ; كشف المراد ، ص 341).
4) امام محمدباقر (عليه السلام) فرمود:«رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: آگاه باشيد «روح الأمين» به قلبم القا كرد: هيچ كس تا رزق و روزى اش تمام نشود ، نخواهد مرد ، پس ، از خدا بپرهيزيد و در طلب رزق ، معتدل باشيد ، دير رسيدن روزى ، شما را وادار نكند كه آن را از راه معصيت طلب كنيد ، خداوند رزق حلال را ميان بندگان خود تقسيم كرده است ، نه رزق حرام را ، كسى كه تقواى خدا را پيشه كند و شكيبايى ورزد ، روزيش از راه حلال خواهد رسيد ، اما كسى كه آن را از راه حرام طلب كند ، روزى حلالش نيز قطع شده و بر او حساب خواهد شد» (بحارالأنوار ، ج5 ، ص148ـ 149).
در داورى ميان دو ديدگاه مزبور مى توان گفت: رزق دو قسم است: 1. رزق تكوينى و يا رزق به معناى عام كه شامل تمام آنچه به موجود مى رسد به هر صورتى كه باشد، چنان كه عمومات رزق در قرآن كريم ناظر به اين معناست (الميزان ، ج3 ، ص 140).
2. رزق تشريعى و يا رزق به معناى خاص، كه فقط شامل حلال و مباح و رزقی است كه در طول زندگى به انسان مى رسد و به لحاظ تشريعى رزق حرام از جانب خدا نيست. بدين ترتيب نزاع ميان دو گروه لفظى خواهد بود (بحارالأنوار ، ج5 ، ص 151 ; ايضاح المراد ، ص 323).
*رازق حقیقی خداوند است
رازق حقيقى و بالذات خداوند است و اسباب و وسائط تفضلاً رازق خوانده شده و به نوعى مجازگويى است لذا رزق فعل الهى است (تقريب المعارف ، ص 94 ; المنقذ من التقليد ، ج1 ، ص 364 ; كشف المراد ، ص 341 ; ارشاد الطالبين ، ص 288 ; شرح الاصول الخمسه ، ص 784 ; الذخيره ، ص 267).
البته از آياتى مثل: (وَاللّهُ خَيْرُ الرّازِقين) كه خداوند را بهترين رازق معرفى كرده مى توان تصديق كرد رازق هاى ديگرى وجود دارد ، اما در واقع رازق بودن مخصوص خداست و ديگران به واسطه اعطاى خداوندى از آن نصيبى گرفته اند (الميزان ، ج3 ، ص 138) ، از اين رو اين فعل الهى ، لطف و تفضل از جانب خداوند است (ارشاد الطالبين ، ص 288 ; كشف المراد ، ص 341 ; الميزان ، ج11 ، ص 149).
*رزق های بدون عوض خداوند
تمام رزق هايى كه به انسان مى رسد بدون عوض از جانب خداوند است ; يعنى حق مسلمى است كه خداوند بر عهده خود نهاده است ، با اين وصف در واقع بخشش و عطايى است بدون استحقاقِ مرزوق كه از خداوند عطا شده است. از اين رو ، رزق را به غير حساب شمرده اند ; يعنى در عوض عطيه الهى چيزى نبوده و برايش حساب نيست ، اما اين كه نفى حساب راجع به تقدير رزق باشد و رزق نامحدود شمرده شود ، با آيات قدر ناسازگار است (قمر49؛ طلاق:3) كه آيات مذكور رزق را محدود و مقدر مى دانند (الميزان ، ج3 ، ص140ـ 141).
منابع
ارشاد الطالبين الى نهج المسترشدين ، السيورى الحلى ، جمال الدين مقداد بن عبداللّه ، تحقيق السيد مهدى الرجائي ، مكتبة آية اللّه المرعشى ، قم ; اصول الدين ، البغدادى ، ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر التميمى ، دارالكتب العلميه ، بيروت ; اصول الدين ، الغزنوى الحنفى ،جمال الدين احمد بن محمد بن سعيد ، تحقيق عمر رفيق الداعوق ، دارالبشائر الاسلامية ، بيروت ; الاعتقاد والهداية الى سبيل الرشاد ، البيهقى الشافعى ،ابوبكر احمد بن الحسين ، تحقيق السيد الجميلى ،.. ; الاقتصاد الهادى إلى طريق الرشاد ، الطوسى ، ابوجعفر محمد بن الحسن ، جامع چهلستون ، تهران ; ايضاح المراد فى شرح كشف المراد ، ربانى گلپايگانى ، على ، انتشارات مركز مديريت حوزه عليمه قم ، 1382ش ; بحارالانوار ، مجلسى ،محمد باقر ، مؤسسة الوفاء ، بيروت ; تقريب المعارف فى الكلام ، ابوالصلاح الحلبى ، تقى الدين ، تحقيق رضا الاستادى ; تمهيد الاوائل و تلخيص الدلائل ، الباقلانى ،ابوبكر محمد بن الطيب ، تحقيق عمادالدين احمد حيدر ، مؤسسة الكتب الثقافية ; الذخيرة فى علم الكلام ، السيد المرتضى علم الهدى ، تحقيق السيد احمد الحسينى ، مؤسسة النشر الاسلامى ، قم ; رسائل العدل والتوحيد ، يحيى بن الحسين ، تحقيق محمد عماره ، دارالهلال ، بى تا ; شرح اصول الخمسة ، معتزلى ، عبدالجبار بن احمد ، تحقيق عبدالكريم عثمان ، مكتبة الوهبه ، مصر ، بى تا ; شرح المقاصد ، تفتازانى ، سعدالدين مسعود بن عمر ، تحقيق: عبدالرحمن عميره... ;شرح المواقف ، جرجانى ، ميرسيد شريف (م/816) ، على بن محمد ، منشورات شريف رضى ، قم ، بى تا ; العقيدة النظامية ، الجوينى ، الامام الحرمين عبد الملك ، تحقيق محمد الزبيدى ، دارالسبل الرشاد ودارالنفايس ، بيروت ; العين ، فراهيدى ، خليل بن احمد (م/175ق) ، انتشارات هجرت ، قم ; كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد ، حلى ، تصحيح حسن حسن زاده آملى ، مؤسسة النشر الاسلامى ، قم ; كنزالفوائد ، الكراجكى الطرابلسى ،محمدبن على بن عثمان ، تحقيق عبداللّه نعمه ، دارالذخائر ، قم ; لسان العرب ، ابن منظور ، ابوالفضل جمال الدين محمد بن مكرم ، دارالصادر ، بيروت ; المفردات فى غريب القرآن ، الراغب الاصفهانى ، ابوالقاسم الحسين بن محمد ، تحقيق محمد سيد گيلانى ، مكتبة المرتضوية ، تهران ; المنقذ من التقليد ، الحمصى الرازى ، سديدالدين محمود ، مؤسسة النشر الإسلامى ، قم ; الميزان فى تفسير القرآن ، الطباطبائى ، محمد حسين ، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات ، بيروت ; نورالبراهين ، الموسوى الجزايرى ، سيد نعمت اللّه ، مؤسسة النشر الإسلامى ، قم.
/2759/
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}