چرا بهشت بر زائران عبدالعظیم حسنی(ع) واجب میشود
در مورد فضیلت زیارت، امامزاده سیدالکریم، عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) دو حدیث وارد شده ...
به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری حوزه، در مورد فضیلت زیارت، امامزاده سیدالکریم، عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) دو حدیث وارد شده که به منظور توجه بیشتر به زیارت آن بزرگوار و درک فضیلت و معنویت بهتر از آستان نورانى آن سید جلیل القدر، مورد بررسى قرار مى گیرد.
* مَنْ زَارَ قَبْرَهُ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة. (1)
این حدیث ظاهرا از امام دهم حضرت هادى (علیه السلام) است، آن حضرت فرموده است: هر کس قبر عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) را زیارت کند، بهشت بر او واجب مى گردد.
* محمّد بن یحیى العطّار عمن دخل على ابى الحسن علىّ بن محمّد الهادى (ع) من اهل الرّى قال دخلت على ابى الحسن العسکرى (ع) فقال این کنت قلت زرت الحسین علیه السّلام فقال اما انّک لو زرت قبر عبد العظیم عندکم لکنت کمن زار قبر الحسین (ع). (2)
مردى از شهر رى مى گوید: در سامرا به حضور امام هادى (علیه السلام) رسیدم، آن بزرگوار از من سؤال کرد، کجا بودى؟ پاسخ دادم: من به زیارت حسین بن على (علیه السلام) رفته بودم، و اکنون از کربلا می آیم. آن حضرت فرمود: توجه داشته باش ، اگر قبر حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) را که نزد شماست زیارت کرده بودى، مثل این بود که بزیارت قبر حسین بن على (علیه السلام ) رفته باشى!
بنابراین به دلیل بیان امام دهم، پاداش زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) با فضیلت زیارت سیدالشهداء (علیه السلام) مساوى مى باشد.
آن وقت ممکن است به خاطر مقایسه زیارت آن بزرگوار با زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) این مطلب مطرح شود، که: زیارت حضرت عبدالعظیمى که، اولا نسب او با چهار واسطه به امام مجتبى (علیه السلام) می رسد، و ثانیا مبارزه و فضیلت شهادتى نداشته است، با زیارت حضرت امام حسین (ع) که اولا خود امام معصوم است، و نیز فرزند على (علیه السلام) و فاطمه (علیه السلام) مى باشد، و ثانیا در راه خدا آن همه مصیبتها و رنجها کشیده، و به فیض بزرگ شهادت رسیده، چگونه ممکن است، با هم مساوى و هم سنگ باشد؟!
براى توضیح این معنى دو مطلب پراهمیت را مورد دقت قرار مى دهیم :
الف: اعتبار سند حدیث
این حدیث از نظر سند و مدرک معتبر است و بسیارى از عالمان آگاه و حدیث شناس و مورخ و فقیه آن را در کتاب هاى متین و ارزشمند خود آورده اند که از باب نمونه تعدادى از کتاب ها و نویسندگان آن را مورد توجه قرار مى دهیم:
محمد بن قولویه قمى، در کتاب کامل الزیارات، ص 324؛ شیخ صدوق، در کتاب ثواب الاعمال ص 124؛ حاج میرزا حسین نورى در کتاب مستدرک الوسائل ج 3، ص 614 و 669؛ حاج شیخ عباس قمى در کتاب سفینة البحار ج 2، ص 121؛ حاج شیخ عباس قمى در کتاب مفاتیح الجنان ص 656؛ حاج شیخ عباس قمى در کتاب منتهى الامال ج 1، ص 179؛ محمد بن على اردبیلى در کتاب جامع الرواة ج 1، ص 460.
در کتاب هاى دیگر زیارتى و حدیثى شیعه نیز این حدیث آمده است و علماى بزرگ حدیث و رجال، همگان این حدیث را از لحاظ سند و مدرک معتبر و موثق دانسته اند. بنابراین موضوع حدیث از لحاظ مدرک خدشه بردار نیست.
ب: دلالت و مفهوم حدیث
از لحاظ دلالت و مفهوم نیز، مناسب است جهت تبیین معنى این حدیث چند جهت مورد دقت و بررسی قرار گیرد:
1 - موضوع مبارزه و هجرت
براى ارزش مبارزه و جهاد و فداکارى و شهادت حضرت ابى عبدالله علیه الصلاة و السلام، هرگز نمی توان اندازه اى قرار داد، و عمل آن بزرگوار را با اعمال دیگران مقایسه نمود: زیرا: الاسلام، «نبوى الحدوث و حسینى البقاء» است.
یعنى اسلام به وسیله پیامبر به وجود آمد و سبب بقاء و استمرار آن، حسین بن على (علیه السلام) بوده و این معنى هم به راستى یک واقعیت اجتناب ناپذیر است.
اما حضرت عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) هم آن گونه نیست که مبارزه و جهادى نکرده و در راه اسلام، صدمات و مشقت هائى تحمل ننموده باشد، بلکه بخش زیادى از عمر خود را در راه مبارزه و ستیز با حکام جور گذرانده و تحت تعقیب بوده است؛ و در این مسیر درگیرى و آوارگى داشته و نیز قیام و هجرت نموده است؛ در واقع می تواند مشمول آیه: «و من یخرج من بیته مهاجرا الى الله» (3) قرار گیرد، و زیارت او، داراى ارزش و فضیلت زیادى باشد.
2 - اطاعت و ولایت اهل بیت (علیه السلام)
اگر چه نسب عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) با چهار واسطه به امام حسن مجتبى علیه السلام می رسد، و به اصطلاح وى امامزاده است، اما نباید فراموش کرد که ایشان امامزاده بزرگوارى است که به خاطر خلوص و اطاعت، به مقامى می رسد که امام هادى (علیه السلام) می فرماید: أنت ولیّنا حقا. (4) حقیقتاً؛ تو دوست دار و یاور حقیقی ما هستی.
روى این حساب، او ولىِّ ولىُّ الله مى گردد؛ در مورد دیگر، آن حضرت به خاطر مقام علمى و بیان حدیث و نشر فرهنگ تشیع، براى عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) سلام می رساند، و از شخصیت او تجلیل به عمل مى آورد(5).
3 - بیان عظمت و تقویت عقیده
جهت دیگرى را که در تبیین این حدیث می توان مورد توجه قرار داد این است که ممکن است امام هادى (علیه السلام) نسبت به آن مردمی که از شهر رى به زیارت حسین بن على (علیه السلام) مشرف شده، نظر خاصى داشته و به اصطلاح حدیث ناظر به مورد خاصى صدور یافته است؛ یعنى ممکن بوده آن مرد مقام حضرت عبدالعظیم را مورد توجه قرار نمی داده و نسبت به آن بزرگوار بى اعتنا و یا کم توجه بوده است و امام هادى (علیه السلام) خواسته است از این راه از مقام والاى سیدالکریم، تجلیل کرده و اعتقاد آن مرد را تقویت نموده باشد. بدین لحاظ چنین مطلبى را درباره زیارت وى براى آن مرد، ابراز داشته اند!.
علامه عالی قدر، مرحوم شیخ عبدالحسین امینى نویسنده کتاب کم نظیر الغدیر در پاورقى کتاب کامل الزیارات می نویسد: این حدیث به خصوصیت آن راوى و آن مرد زیارت کننده، توجه خاصى دارد و معلوم مى شود که آن شخص نسبت به مقام حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) بى اعتنا بوده و از خود نسبت به آن حضرت رغبتى نشان نمی داده و از مقام و شخصیت والاى آن بزرگوار بى اطلاع بوده است. (6)
به همین خاطر حضرت امام هادى (علیه السلام) هم خواسته است عظمت عبدالعظیم را مورد تجلیل قرار داده و معرفت آن مرد را تقویت نموده باشد.
4 - شرائط خاص زمان و مکان
ممکن است شرائط خاص زمانى و مکانى سبب گردیده باشد که امام هادى (علیه السلام) فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را مانند فضیلت زیارت سیدالشهداء (علیه السلام) محسوب داشته، و این درک فضیلت را مخصوص آن زمان قرار داده است.
زیرا متوکل عباسى و برخى دیگر از حکام جور، پس از تخریب بارگاه حضرت حسین (علیه السلام) براى جلوگیرى از زیارت آن بزرگوار، مأموران دژخیم و جلادى را به مراقبت و نگهبانى گماشته بودند که به صغیر و کبیر رحم نمى کردند و جان افراد در خطر کشته شدن قرار می گرفت؛ حتى زائرین زیادى را بی رحمانه به خاک و خون کشیده بودند(7).
آن گاه حضرت امام هادى (علیه السلام) خواسته است با بیان عظمت و فضیلت زیارت عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) بدین وسیله، جان افراد را از مرگ و خطر حفظ کرده باشد.
5 - تشکیل پایگاه و مرکز تبلیغ
مسئله لزوم پایگاه سازى و تشکیل مراکز تجمع نیروها و اجتماعات، موضوعى است که به طور کلى از اخبار و احادیث به دست مى آید، روشن مى شود که ائمه اطهار (ع) دوست می داشتند، شیعیان با هم باشند، گرد هم جمع شوند، مذاکره کنند، و براى حفظ کیان تشیع و نشر معارف و گسترش مکتب، فعالیت هاى دینى و تبلیغى و اجتماعى داشته باشند.
براى این مطلب هم، دلائل و شواهد فراوانى وجود دارد که برخى از آن را مورد مطالعه و دقت قرار مى دهیم:
الف): «خثیمه» مى گوید براى خداحافظى به حضور امام باقر (علیه السلام) رفتم. آن بزرگوار براى شیعیان سلام رسانید و سفارش کرد، آنان تقوى پیشه باشند، توانگران از نیازمندان حمایت نمایند، در اجتماعات هم شرکت کنند و با یکدیگر ملاقات و مذاکره برقرار سازند، سپس فرمود: فَإِنَّ لُقِیَّا بَعْضِهِمْ بَعْضاً حَیَاةٌ لِأَمْرِنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا (8).
اگر شیعیان ما با هم ملاقات و دیدار داشته باشند، این کار سبب احیاى راه ما مى شود، خدا رحمت کند بنده اى را که راه و هدف هاى ما را زنده بدارد.
ب): وقتى امام زین العابدین (علیه السلام) کنار قتلگاه شهیدان کربلا، منقلب و ناراحت مى شود، حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دلدارى می دهند، که وضع آن جسدهاى مطهر این طور نمى ماند!
وَ یَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِیکَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ لَا یَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى کُرُورِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّام. (9).
فرزند برادرم! از این که وضع بدن هاى این شهداء و آثار آنان را اینگونه مى بینى، ناراحت نباش، در سرزمین کربلا، براى قبر پدر بزرگوار تو، علامت و مرکزى به وجود می آید، که آثار آن هرگز محو و نابود نمى گردد، بلکه با مرور ایام آثار آن زنده تر و پاینده مى شود!.
ج): على بن مهزیار مى گوید: از امام جواد (علیه السلام) سؤ ال کردم: اى امام بزرگوار! قربانت گردم، آیا فضیلت زیارت پدر شما امام رضا (علیه السلام) بیشتر است یا فضیلت زیارت امام حسین (علیه السلام)؟ آن حضرت فرمود:
زِیَارَةُ أَبِی أَفْضَلُ وَ ذَلِکَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَزُورُهُ کُلُّ النَّاسِ وَ أَبِی لَا یَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّیعَةِ. (10).
زیارت پدرم داراى فضیلت بالاتر است، و علت آن هم این است که اباعبدالله (علیه السلام) را همه مردم زیارت می کنند، اما زیارت پدرم را فقط عده خاصى از شیعه انجام می دهند.
علامه امینى در تفسیر و تبیین این حدیث می نویسد: در متن حدیث دلیل مستحب بودن و بالاتر بودن زیارت امام رضا (علیه السلام) روشن است و منظور این نیست که به طور مطلق زیارت امام رضا (علیه السلام) بر زیارت امام حسین (علیه السلام) برترى دارد، بلکه این روایت ناظر به زمان خاصى است که زیارت کنندگان قبر امام رضا (علیه السلام) کم بوده اند و به خاطر دورى راه و موانع دیگر (که آن روز در شهرهاى حجاز و سایر جاها نسبت به شیعیان حاکم بوده) نسبت به آن علاقه نشان نمى دادند. (11)
بنابراین از اینکه امام باقر (علیه السلام) ملاقات افراد و تشکیل اجتماع را دوست مى دارند، و بدان توصیه مى کنند، حضرت زینب، امام سجاد (علیه السلام) را دلدارى و نوید می دهند که مزار حسین (علیه السلام) مرکز ولایت و تجمع پیروان آن حضرت مى شود و امام جواد (علیه السلام) براى زیاد شدن زائرین قبر امام رضا (علیه السلام) فضیلت برتر معرفى مى کنند، به این نتیجه می توان رسید که پیشوایان اسلام، تأسیس مراکز جدید و پایگاه هاى زیارت و اجتماعات را به منظور احیاى آثار امامت و ولایت دوست مى داشته اند و براى آن تشویق و تأکید مى نمودند.
روى این حساب، بیان امام هادى (علیه السلام) که فرموده اند: اگر کسى حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) را در شهر رى زیارت کند مثل این است که حسین (علیه السلام) را در کربلا زیارت نموده، شاید یک جهت عمده آن این باشد که آن حضرت می خواسته است با این گونه تحریک ها و تشویق ها، براى معرفى اهل بیت (علیه السلام) و نشر معارف خاندان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) پایگاه عبادت و زیارت و بالاخره، مرکز تبلیغ و ارشاد و مبارزه و سازندگى جدیدى به وجود آورده باشد.
خاصه اینکه در عصر امام جواد و امام هادى (علیه السلام) بارگاه امام حسین (علیه السلام) مورد توجه شیعیان واقع شده بود و با وجود فشارها و مخالفت هاى دشمن هر طورى شده بود، آنان به زیارت آن بزرگوار مشرف می شدند، اما شهر رى و مزار عبدالعظیم (علیه السلام) برخلاف قبر امام حسین (علیه السلام) که در مرکز بلاد اسلامى مانند: مکه، مدینه و نجف واقع شده بود، آن روز زائر کمترى داشت.
اضافه بر این، آن طور که از بیان امام هادى (علیه السلام) نسبت به آن مردى که کربلا رفته بود، استفاده مى شود، وى و شاید دیگران هم، به مقام بلند حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) آن معرفت لازمى را که مى بایست داشته باشند، نداشته اند، بدین لحاظ امام هادى (علیه السلام) خواسته است اولا، شخصیت آن بزرگوار را معرفى کرده، ثانیا، عقیده آن راوى را تقویت نموده (12) و ثالثا، با تشویق جهت توجه و تشکیل مرکز جدید تبلیغى و مبارزاتى، ارشاد مفیدى نموده باشند؛ بدین خاطر زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) را با زیارت حضرت حسین (علیه السلام) مساوى دانسته و ضرورى شناخته اند.
پی نوشت :
1- سفینة البحار، ج 2، ص 121.
2- کامل الزیارات ، ص 324.
3- سوره نساء، آیه 100.
4- کمال الدین صدوق ، ج 2، ص 51.
5- مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 613.
6- کامل الزیارات ، ص 324.
7- تاریخچه کربلا ص 110.
8- اصول کافى ، ج 2 ص 176.
9- تتمه المنتهى ، ص 243 رجوع شود به کتاب ((زینب کبرى )) (علیه السلام ) اثر دیگر نویسنده .
10- من لایحضره الفقیه ، ج 2، ص 349، کامل الزیارات ص 307.
11- کامل الزیارات ، ص 307.
12- ثواب الاعمال ،ص 124.
منبع: زندگانى حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) احمد صادقى اردستانى
/2759/
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}