خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ إِذا حُشِرَ النّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ»، هنگامى که مردم مشرک در قیامت محشور مى‌شوند، معبودهاى آنها دشمنان آنها خواهند بود، حتى عبادت آنها را انکار مى‌کنند.

به گزارش راسخون به نقل از فارس، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 4 تا 6 سوره مبارکه «احقاف» به بزرگترین ظلم و ستمکارترین مردم، اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ماتَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ أَرُونِی ماذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِى السَّماواتِ ائْتُونِی بِکِتاب مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَة مِنْ عِلْم إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ * وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللّهِ مَنْ لایَسْتَجِیبُ لَهُ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ * وَ إِذا حُشِرَ النّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ؛ به آنان بگو: «این معبودهایى را که غیر از خدا پرستش مى‌کنید به من نشان دهید چه چیزى از زمین را آفریده‌اند، یا شرکتى در آفرینش آسمان‌ها دارند؟! کتابى آسمانى پیش از این، یا اثر علمى از گذشتگان براى من بیاورید (که دلیل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مى‌گویید. چه کسى گمراه‌تر است از آن کس که معبودى غیر خدا را مى‌خواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمى‌گوید، و از خواندن آنها (کاملاً) بى‌خبر است؟! (و صداى آنها را هیچ نمى‌شنود)! و هنگامى که مردم محشور مى‌شوند، معبودهاى آنها دشمنانشان خواهند بود؛ حتى عبادت آنها را انکار مى‌کنند». (احقاف/ 4 تا 6)

در آیات گذشته، سخن از آفرینش آسمان‌ها و زمین در میان بود، که همه اینها از خداوند «عزیز و حکیم» است، لازمه این سخن آن است، که جز او معبودى در جهان نیست، چرا که تنها کسى شایسته عبودیت است که خالق و مدبر عالم باشد، و این دو، در ذات پاک او جمع است.

و براى تکمیل این بحث، در این آیات روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده، مى‌فرماید: «به این مشرکان بگو! به من خبر دهید! معبودهایى را که غیر از خدا پرستش مى‌کنید ـ نشان دهید ـ چه چیز از زمین را آفریده‌اند»؟! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ماتَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ أَرُونِی ماذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ).

«یا این که شرکتى در آفرینش آسمان‌ها و مالکیت و تدبیر آنها دارند»؟ (أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِى السَّماواتِ).

هنگامى که شما قبول دارید، بت‌ها هیچ گونه دخالتى نه در آفرینش موجودات زمینى دارند، و نه در آفرینش خورشید و ماه و ستارگان و موجودات عالم بالا، و خودتان با صراحت مى‌گویید: «خالق همه اینها اللّه است».

با این حال چگونه براى حل مشکلات، یا جلب برکات، دست به دامن «بت‌ها»، این موجودات بى‌خاصیت و فاقد عقل و شعور، مى‌زنید؟!

و اگر فرضاً مى‌گویید: آنها شرکتى در امر خلقت و آفرینش داشته‌اند «کتابى از کتب آسمانى پیشین که گفتار شما را تصدیق کند، یا آثارى علمى از علماى گذشته که گواهى بر این معنى دهد، براى من بیاورید اگر راست مى‌گویید» (ائْتُونِی بِکِتاب مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَة مِنْ عِلْم إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).

کوتاه سخن این که: دلیل، یا جنبه نقلى دارد و از طریق وحى آسمانى است، یا عقلى و منطقى، و یا شهادت و گواهى دانشمندان. شما که در ادعاهاى خود در مورد بت‌ها، نه متکى به وحى و کتاب آسمانى هستید، و نه مى‌توانید شرکت آنها را در آفرینش آسمان و زمین اثبات کنید، تا از این دلیل عقلى براى الوهیت آنها استفاده نمایید، و نه اثرى از علوم پیشینیان گفته شما را تأیید مى‌کند، پس معلوم مى‌شود، آئین و مسلک شما چیزى جز مشتى از خرافات زشت و پندارهاى دروغین نیست.

بنابراین جمله «أَرُونِی ماذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ...»، اشاره به دلیل عقل، و جمله «ائْتُونِی بِکِتاب مِنْ قَبْلِ هذا»، اشاره به وحى آسمانى، و تعبیر به «أَثارَة مِنْ عِلْم»، اشاره به سنت انبیاى گذشته و اوصیاى آنان یا آثار دانشمندان پیشین است.

علماى لغت و مفسران براى «أَثارَة» (بر وزن حلاوة) چند معنى ذکر کرده‌اند: «باقیمانده چیزى»، «روایت» و «علامت»، ولى ظاهر این است که همه، به یک معنى بازمى‌گردد، و آن اثرى است که از چیزى باقى مى‌ماند، و دلیل بر وجود آن است.

شبیه همین گفتگو، و مؤاخذه، و محاکمه بت پرستان، در آیه 40 سوره «فاطر» آمده است، آنجا که مى گوید: قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ أَرُونِی ماذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِى السَّماواتِ أَمْ آتَیْناهُمْ کِتاباً فَهُمْ عَلى بَیِّنَة مِنْهُ بَلْ إِنْ یَعِدُ الظّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاّ غُرُوراً.

قابل توجه این که در مورد زمین مى‌گوید: «ماذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ» (چه چیز از زمین را آفریده‌اند؟) و در مورد آسمان‌ها مى‌گوید: «أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِى السَّماواتِ» (یا این که در آفرینش آسما‌ن‌ها شرکتى دارند؟) یعنى در هر دو جا سخن از شرکت است، زیرا شرک در عبادت باید از شرک در خالقیت و تدبیر نشأت گیرد.

در اینجا این سؤال پیش مى‌آید که: اگر مشرکان معمولاً امر خلقت را منحصراً مربوط به «اللّه» مى‌دانستند، مطالبه یکى از این دلایل سه گانه، از آنها براى چیست؟

در پاسخ مى‌توان گفت: این مطالبه از گروه اندکى است که احتمالاً در میان بت‌پرستان بوده‌اند، و بُتان را سهیم در آفرینش مى‌دانستند، یا این که مسأله به صورت فرضى مطرح شده، یعنى اگر فرضاً به فکر چنین ادعایى در زمینه شرکت بت‌ها در آفرینش جهان بیفتید، هیچ گونه دلیل عقلى و نقلى و عقلائى بر ادعاى خود ندارید.

سپس، براى بیان عمق گمراهى این مشرکان، مى‌افزاید: «چه کسى گمراه‌تر است از آنها که موجودى غیر از خدا را پرستش مى‌کنند، که اگر تا قیامت هم آنان را بخوانند پاسخشان نمى‌گویند»؟ (وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللّهِ مَنْ لایَسْتَجِیبُ لَهُ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ).

نه تنها پاسخ آنها را نمى‌دهند، اصلاً سخنانشان را نمى‌شنوند «و از دعا و نداى آنها غافلند»! (وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ).

بعضى از مفسران، مرجع ضمیر را در این آیه، بت‌هاى بى‌جان دانسته‌اند، به تناسب این که بیشترین معبودهاى مشرکان عرب، همین بت‌ها بودند، و بعضى اشاره به فرشتگان و انسان‌هایى که معبود واقع شده‌اند مى‌دانند، چرا که عبادت کنندگان فرشتگان و جن، در میان عرب کم نبودند، تعبیرات مختلف این آیه، که مناسب ذوى العقول است، این معنى را تأیید مى‌کند.

ولى، هیچ مانعى ندارد که آیه را به مفهوم گسترده‌اش، تفسیر کنیم و تمام این معبودها، اعم از بى‌جان و جاندار، ذوى‌العقول و غیر ذوى‌العقول در مفهوم آیه جمع باشد، و تعبیرهاى مناسب ذوى‌العقول به اصطلاح از باب «تغلیب» است.

این که مى‌گوید، تا روز قیامت به سخن آنها پاسخ نمى‌گویند، مفهومش این نیست که در قیامت جوابشان را مى‌دهند ـ آنچنان که بعضى پنداشته‌اند ـ بلکه این یک تعبیر رایج است که براى نفى ابد، به کار مى‌رود، فى‌المثل مى‌گوییم: اگر تا روز قیامت هم به فلان کس اصرار کنى، به تو وام نمى‌دهد، یعنى هرگز چنین کارى انجام نخواهد شد، نه این که در قیامت خواسته تو را عملى مى کند.

نکته آن نیز معلوم است زیرا هرگونه فعالیت و تلاش و کوشش و اجابت دعوت، در این دنیا مفید است، هنگامى که دنیا پایان مى‌گیرد، زمینه همه این امور کلاًّ برچیده مى‌شود.

و از آن اسفبارتر این است: «هنگامى که مردم مشرک در قیامت محشور مى شوند، معبودهاى آنها دشمنان آنها خواهند بود، حتى عبادت آنها را انکار مى‌کنند»! (وَ إِذا حُشِرَ النّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ).

معبودهایى که عقل دارند رسماً به دشمنى برمى‌خیزند، حضرت مسیح(علیه السلام) از عابدان خود بیزارى مى‌جوید، و فرشتگان نیز تبرّى مى‌جویند، حتى شیاطین و جن نیز اظهار تنفر مى‌کنند، و آنها که بى‌عقل بودند، خداوند حیات و عقل به آنها مى‌بخشد، تا به سخن درآیند و مراتب دشمنى و نفرت خود را از این عابدان اظهار کنند.

نظیر این معنى، در آیات دیگر قرآن، نیز آمده است، از جمله در آیه 14 سوره «فاطر»، خطاب به مشرکان، مى‌خوانیم: إِنْ تَدْعُوهُمْ لایَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ وَ لَوْسَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَ لایُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیر: «اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمى‌شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمى‌گویند، و روز قیامت، شرک و (پرستش) شما را منکر مى‌شوند و هیچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبیر تو را (از حقایق) باخبر نمى‌سازد»!

در اینجا نیز تمام مسائلى که در آیات مورد بحث آمده، با تفاوت مختصرى تکرار شده است.

اما چگونه معبودان، عبادتِ عابدان را انکار مى‌کنند، در حالى که جاى انکار نیست؟

ممکن است اشاره به این باشد که آنها در حقیقت هواى نفس خویش را مى‌پرستیدند، نه معبودان را؛ چرا که سرچشمه «بت پرستى» «هوى پرستى» است.

این نکته، نیز قابل توجه است که عداوت و دشمنى معبودها، نسبت به عابدان در قیامت، مطلبى نیست که تنها در اینجا روى آن تکیه شده باشد، در آیه 25 سوره «عنکبوت» از قول «ابراهیم»(علیه السلام) قهرمان بت شکن، نیز مى خوانیم: وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْض وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً: «(ابراهیم) گفت: شما غیر از خدا بت‌هایى براى خود انتخاب کرده‌اید که مایه دوستى و محبت میان شما در زندگى دنیا باشد، سپس روز قیامت از یکدیگر بیزارى مى‌جویید و یکدیگر را لعن مى‌کنید»!.

در آیه 82 سوره «مریم» نیز آمده است: کَلاّ سَیَکْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ یَکُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدًّا: «هرگز (چنین نیست!) به زودى (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد، (بلکه) بر ضدّشان قیام مى‌کنند».
/۲۷۵۹/