راه رسیدن به قدرت و عزت بهتر بشناسیم
وحدت مسلمین , عزت, قدرت ,مسلمین, هفته وحدت, رهبری
یکی از مهمترین شرایط حساس فعلی شکست داعش در سوریه و عراق است که قطعا این خود یکی از مهمترین دلایل کشورهای استکباری برای تلاش مجدد در تضعیف وحدت موجود بین کشورهای اسلامی است، زیرا راحت ترین راه برای تضعیف ملل اسلامی ایجاد اختلاف های تعصبی و عقیدتی است که متاسفانه می تواند تاثیر بسزایی بر قدرت و استقلال مسلمانان و به حاشیه بردن وحدت آنها داشته باشد.
ازجمله علل بی توجهی به ضرورت وحدت، غفلت و ناآگاهی از ثمرات و برکات یکپارچگی بین مسلمانان است. قطعا جهل از دیر باز بزرگترین عامل پیشرفت مردم بوده است و لذا امیرالمونین (علیه السلام) در کلامی گهر بار فرمودند:
«النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا؛ مردم دشمن جهلشان هستند.» حال تصور کنیم، اگر ما به درمان بیماری خود جهل داشته باشیم و به آن اعتنا نکنیم، پس باید مرگ را در آغوش بگیریم.
در دوران امیر کبیر هم چنین جهلی بر مردم حاکم بود، لذا چنین نقل میکنند: «روزبيست و هشتم ماه ربيع الاول، به امير اطلاع دادند که در همهى شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن، فقط سیصد و سى نفر آبله کوبيدهاند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد کودک نگريست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچههايتان آبلهکوب فرستاديم. پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبيم، جن زده مىشود. امير فرياد کشيد: واى از جهل و نادانى... .
چند دقيقه ديگر، بقالى را آوردند که فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميرکبير ديگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گريستن کرد... . وقتی میرزا آقاخان علت گریه پرسید، اطرافیان گفتند به علت مرگ کودکان در اثر آبله ایشان گریه کرده است. امیر کبیر در جواب اعتراض به میرزا گفت: ما مسئول مرگشان هستیم. میرزا گفت: به علت جهلشان، واکسن نزدند. امیر کبیر گفت: ما مسئول جهلشان هم هست.» با این توصسف باید بیشتر مراقب ندانسته هایمان باشیم تا مبادا گرفتار شیطان و انحراف از مسیر کمال و پیشرفت بشویم.
ثمرات و برکات وحدت اسلامی
قطعا با توجه به اختلافات عقائدی که در بین فرق اسلامی وجود دارد منظور از وحدت نمی تواند هماهنگی این عقائد و یکی شدن مبانی اعتقادی شیعه و سنی باشد بلکه منظور این است که با توجه به اختلاف بین عقائد در بین مسلمین، باید با اتحاد کامل، در برابر دشمان واحد یکپارچه و یکدل باشیم. متاسفانه سیاست ناصحیح اعمال شده باعث ایجاد اختلافاتی شده است و لذا علامه شرف الدین چنین گفتند: «سیاست سبب جدایی شیعه و سنی شد، همو نیز باید سبب اتحاد شیعه و سنی شود.» حال باید پای درس ولایت بنشینیم و از برکات وحدت بیشتر بدانیم.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در خجسته میلاد نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(صلی و اللهو علیه و آله) و حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) در دیدار سران سه قوه، جمعی از مسئولان نظام، سفیران کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی: «وحدت امت اسلامی و ایستادگی در مقابل صهیونیزم و دیگر دشمنان اسلام را علاج دردهای دنیای اسلام و راه رسیدن به قدرت و عزت برشمردند.»
قطعا به کار گیری این دو واژه در کنار هم بی دلیل نیست و به نظر می رسد عزت و قدرت در سایه هم و با یکپارچگی مسلمانان بدست می آید و الا در کار فردی یا غیر تشکیلاتی بهره ای در این زمینه برای جامعه اسلامی وجود ندارد.
الف:عزت
عزت در لغت یعنی شکست ناپذیری و حالتی که مانع مغلوب شدن انسان میشود. در اصل از «ارض عزاز»؛ یعنی زمین محکم و نفوذناپذیر گرفته شده است. خداوند هم در قرآن واژه «العزة» ده بار و «عزیز» ۹۲ بار و مشتقات دیگر آن، بکار برده است که در این مجال به دو مورد اشاره می کنیم:
1- عزت مخصوص خدا و رسول و مومنین است
خداوند برای اینکه توجه مومنین را به صاحبان واقعی عزت جلب کند و بگوید نباید برای کسب عزت مسیری دیگر را پیمود، چنین می فرماید: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ؛ در حالى كه عزّت و اقتدار مخصوص خدا و پيامبرش و مؤمنان است، ولى منافقان نمىدانند.» خداوند در این آیه به خوبی اشاره دارند که مسلمانان باید با ایمان و ارتباط با با خدا و رسولش به دنبال عزت باشند و یکی از مهم ترین پیام های خدا و رسول گرامیش مبارزه با ظلم و طاغوت است.
2- عزت در قطع وابستگی از کفار است
«الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ا یبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا؛ منافقان را بشارت ده که برایشان عذابی دردناک است. آنان که کافران را به جای مؤمنان، سرپرست و دوست خود میگیرند، آیا عزت را نزد آنان میجویند؟ همانا عزت به تمامی از آن خداست.» خداوند در ای آیه عزت را در وابستگی به کفار جستن، خصلتی منافقانه بیان می کنند و هرگونه ایجاد رابطه با کفار ممنوع اعلام می کنند و در آخرهم توصیه به برقراری ارتباط با غیر کفار دارند که این همان وحد بین کشور های اسلامی است که باید به فکر بهبود این نکته مهم باشیم.
بله پیام قطع ارتباط با کفار و ظالمان سنت الهی و پیام قرآن و راه رسیدن به عزت و اعتلای مسلمین است که این شعاررا در سیره اهل بیت هم بسیار مشاهده شده است که اوج آن در نهضت حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) به چشم خورد که حضرت در کلامی در مورد بیعت با یزید فرمودند: «یزیدبن معاویه مرا میان كشتهشدن و ذلت مخیّر نمود، ولی من هرگز جانب ذلت و خواری را نمیگیرم... این را خدا و رسول و دامان پاك عترت و نفوس با عزّت نمیپذیرند. من هرگز اطاعت از ستمگران را بر شهادت عزّتبخش ترجیح نخواهم داد، به خدا قسم آنچه را از من میخواهند (ذلت و خواری)، نخواهم پذیرفت، تا اینكه خدا را آغشته به خون خویش، دیدار نمایم.»
در کلام اهل بیت هم روایاتی وجود دارد که راه رسیدن به عزت را برای ما بیان کرده اند. امام جواد(علیه السلام) در کلامی گهربار چنین فرمودند: «عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاس عزّت و شخصيّت مؤمن در بى نيازى از مردم است.» حضرت عزت را در بی نیازی از مردم معرفی می کنند و قطعا غیر از مردم باید، به درگاه خداوند رفت و عزت را از خداوند طلب کرد، زیرا خداوند فرموده است: «مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعا [فاطر/ 10] كسى كه در پى كسب عزت درآيد بداند كه عزت همه اش نزد خدا است.»
علامه طباطبایی در ذیل این آیه فرمودند: «اينكه چيزى قاهر باشد و نه مقهور، يا غالب باشد و شكست ناپذير، مختص به خداى (عز و جل) است، چون غير از خداى (عز و جل)، هر كسى را فرض كنى، در ذاتش فقير، و در نفسش ذليل است، و چيزى را كه نفعش در آن باشد مالك نيست، مگر آنكه خدا به او ترحم كند، و سهمى از عزت به او بدهد.»
پس مشخص شد که عزت دست خداوند است و مردم باید بدانند غیر درگاه خداوند، جایی نباید دنبال عزت بود. حال به بیان کلام امام جواد(علیه السلام) بپردازیم که چرا حضرت راه کسب عزت را در بی نیازی از مردم می دانند.
اینکه اگر ما به کسی یا گروهی چشم امید داشته باشیم، قطعا در زمان نبود این تکیه گاه به نداری و بی چیزی می رسیم که این حالت در شان مومن نیست لذا خداوند برای بندگانش احتیاج و فقر و وابستگی را به نسبت به خودش جایز دانسته نه اینکه نسبت به دیگران و مخلوقات خداوند این فقر و احتیاج وجود داشته باشد. لذا خداوند فرموده است:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُ الْحَمید؛ اى مردم! شما محتاج به خداييد و خدا تنها بى نياز و ستوده است.» زیرا احتیاج و نیاز به یک شخص، بی نیاز برای انسان وابستگی و فقر و احتیاج به بار نمی آورد، اما اگر او هم مانند ما خودش محتاج به غیر باشد این وابستگی ما هم عزت ما را زیر سوال می برد و هم باعث نداری و احتیاج ما می شود و ما هرگز به بی نیازی و عزت نمی رسیم. جناب حافظ هم زیبا سرودند که:
«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست.»
بنیان گزار این انقلاب هم در کلام و سیره فردی خود این عزت را به نمایش گذاشتند تا توانستند پرچم اسلام و انقلاب را اینگونه در دنیا برافراشته نگه دارند. آیت الله سید عباس خاتم یزدی در احوالات و عزت نفس امام خمینی(رحمه الله علیه) نسبت به دنیا و بی میلی در دریافت وجوهات چنین می گویند:
«بارها کسانی بودند که خدمت امام می رسیدند و به ایشان عرض می کردند اینهایی که به مکه می آیند نوعاً مقلد شما هستند و به شما علاقه مند هستند و می خواهند وجوهاتشان را به شما بدهند لازم است کسی را همه ساله به مکه بفرستید ولی ایشان قبول نمی کردند. بعضی ها می خواستند حاج آقا مصطفی را به مکه برای این کار بفرستند اما امام راضی نمی شدند تا اینکه یکسال حاج آقا مصطفی به من پیشنهاد کرد که از طرف امام به مکه بروم و به عنوان وکالت از طرف امام وجوهات مردم را جمع آوری کنم. وقتی خدمت امام رسیدم که با ایشان خداحافظی کنم مطلبی فرمودند که برای من نصیحت خیلی بزرگی شد. امام فرمودند: من هیچوقت دنبال پول نرفتم در تمام مدّت عمرم دنبال پول نرفته ام، می خواهم رفقایم هم همین طور باشند. چون امام شنیده بود که وقتی یک تاجری می آید بعضی چطور دنبال او می روند یا می فرستند دنبال او که او را ببینند و وجوهاتشان را بگیرند بعد به من فرمودند: هیچ وقت شما را داخل کاروان ها نبینم اصلاً به دیدن کسی هم در کاروان ها لازم نیست بروید، چون از طرف من وکالت دارید، ممکن است بعضی خیال کنند که آمده اید حساب مردم را برسید و وجوهات بگیرید.»
ب:قدرت
خوب می دانیم که افزایش قدرت نظامی یکی از مهمترین ارکان بقاء ملت ها در دنیای کنونی است و جای تردید نیست که باید پا به پای دشمنان تا دندان مسلح بر دانش و توان نظامی دولت های اسلامی بیافزاییم تا بیگانگان فکر تسط و نفوذ بر اسلام و مسلمین را از ذهن خود دور کنند.
خداوند هم درباره این مهم چنین می فرمایند: « وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم وَآخَرينَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ يَعلَمُهُم؛ و تا می توانید در برابر آن ها نیرو و اسب های آماده بسیج کنید تا با آن، دشمن خدا و دشمن خودتان و دیگر دشمنان را که آن ها نمی شناسید و خدا می شناسد بترسانید.»
حضرت آیت الله مکارم در ذیل این آیه چنین می فرمایند: « افسوس كه مسلمانان با داشتن يك چنين دستور صريح و روشنى گويا همه چيز را به دست فراموشى سپردهاند، نه از فراهم ساختن نيروهاى معنوى و روانى براى مقابله دشمن در ميان آنها خبرى هست، و نه از نيروهاى اقتصادى و فرهنگى و سياسى و نظامى، و عجب اين است كه با اين فراموشكارى بزرگ و پشت سر انداختن چنين دستور صريح باز خود را مسلمان مىدانيم، و گناه عقب افتادگى خود را به گردن اسلام مىافكنيم و مىگوئيم اگر اسلام آئين پيشرفت و پيروزى است پس چرا ما مسلمانها عقب افتادهايم؟!.به عقيده ما اگر اين دستور بزرگ اسلامى (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ) به عنوان يك شعار همگانى در همه جا تبليغ شود و مسلمانان از كوچك و بزرگ، عالم و غير عالم، نويسنده و گوينده، سرباز و افسر، كشاورز و بازرگان، در زندگى خود آن را بكار بندند، براى جبران عقبماندگيشان كافى است. سيره عملى پيامبر ص و پيشوايان بزرگ اسلام نيز نشان مىدهد كه آنها براى مقابله با دشمن از هيچ فرصتى غفلت نمىكردند، در تهيه سلاح و نفرات، تقويت روحيه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب براى حمله به دشمن و به كار بستن هر گونه تاكتيك جنگى، هيچ مطلب كوچك و بزرگى را از نظر دور نمىداشتند.
معروف است كه در ايام جنگ" حنين" به پيامبر ص خبر دادند كه سلاح تازه مؤثرى در" يمن" اختراع شده است، پيامبر ص فورا كسانى را به يمن فرستاد تا آن سلاح را براى ارتش اسلام تهيه كنند!.»
نتیجه: با توجه به روشن شدن ضرورت وحدت اسلامی، باز هم عده ای هم هستند که در این ایام با براه انداختن شعارهای جاهلانه از قبیل برائت ازبرادران اهل تسنن و «هفته براءت» هدفی که دشمنان نتوانستند به آن برسند را محقق کرده اند و در این شرایط باید با دقت بسیار به این جریان های بیمار هم توجه داشت تا مبادا به جریان وحدت اسلامی ضربه ای وارد شود.
شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة، سال چاپ: 1414 ق، ص 501.
شرف الدین، عبد الحسین، اجتهاد در مقابل نص، ترجمه، دوانی، علی، ص 8، چاپ دوم، کتابخانه بزرگ اسلامی، 1396ق.
راغب أصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۳۳۲.
منافقون/آیه 8.
نساء، آیه۱۳۹.
«الدّعی و ابن الدّعی قد ركزنی بین اثنتین، بین السلّه و الذله، هیهات منا الذله...» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، انتشارات اسلاميه، تهران، ج 25، ص 9.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، ناشر: دار إحياء التراث العربي، مكان چاپ: بيروت، ج72، ص102.
طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم: موسوى، محمد باقر، ناشر: جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى، ج17، ص28.
فاطر/آیه 15.
دیوان حافظ، غزلیات، غزل37، گنجور.
انفال/آیه 60
مكارم شيرازى، ناص، تفسیر نمونه، نويسنده: جمعى از نويسندگان، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج7، ص223.
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}