نقش مدیران سینمایی در تورم ابتذال در سینمای امروز ایران
آیا افزایش سرسام آور فیلمهای مبتذل، چه روی پرده سینماها و چه در شبکه نمایش خانگی، ناشی از نزول سلیقه مخاطب است؟ آیا گسترش و فروش بالای چنین آثاری، حاصل فعل و انفعالهای بازار و از توابع عرضه و تقاضاست؟ پاسخ این پرسشها به طور کلی و مطلق منفی نیست. به هر حال در شرایطی هستیم که فقط بخش اندکی از مردم به سینما میروند و همان اندک هم به آثار سرگرمکننده تمایل دارند.
مدیران سینمایی چگونه به فیلمهای مبتذل کمک میکنند؟
آیا افزایش سرسام آور فیلمهای مبتذل، چه روی پرده سینماها و چه در شبکه نمایش خانگی، ناشی از نزول سلیقه مخاطب است؟ آیا گسترش و فروش بالای چنین آثاری، حاصل فعل و انفعالهای بازار و از توابع عرضه و تقاضاست؟ پاسخ این پرسشها به طور کلی و مطلق منفی نیست. به هر حال در شرایطی هستیم که فقط بخش اندکی از مردم به سینما میروند و همان اندک هم به آثار سرگرمکننده تمایل دارند. متأسفانه به دلیل سیاستگذاریهای اشتباه و تفکیک جریانهای سینمایی، سرگرمی و جذابیت در سینما و عرصه فرهنگ و هنر ما اغلب با ابتذال همراه است، درحالی که داشتن رویکردهای محتوایی مثبت با سرگرم کنندگی و جذابیت منافاتی ندارد.
اما با اندکی مطالعه بر رفتارهای مدیران سینمایی، در بخشهای مختلف، میتوان دریافت که بخشی از تورم ابتذال در سینمای امروز ایران، ناشی از این رفتارهاست. به طور مثال، کافی است به صحبتهای منتشر شده از ابراهیم داروغهزاده، معاون محترم نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی و دبیر جشنواره فیلم فجر در برنامه شهرفرنگ شبکه خبر سیما، دقت کنید. تنها اثری که این مدیر ارشد سینمایی از آن یاد کرد، یک سریال دون مایه و ضدخانواده بود! هر چند که شاید داروغه زاده، علاقه چندانی هم به این سریال نداشته باشد، اما وقتی در یک برنامه زنده تلویزیونی به اظهار نظر درباره این اثر میپردازد، سایر رسانهها این بخش از حرفهای وی را برجسته میسازند و تیتر گزارشهای مربوطه میشود. به این ترتیب، یکی از مدیران موثر سازمان سینمایی، بهطور خواسته یا ناخواسته به گرم کردن بازار و فضاسازی رسانهای به سود یک سریال که در تعارض با اهداف فرهنگی کشور هم هست کمک میکند.
البته این فقط یک مثال بود، وگرنه مسئولان و رسانههای وابسته به آنها هر روز اقدامات مشابهی را انجام میدهند. وقتی صفحات فرهنگی و سینمایی روزنامههای دولتی را ورق میزنیم، هر روز با اخباری که سعی در برجسته کردن چنین آثاری دارند مواجه میشویم. اما مسئولان و رسانههای آنها چنین رفتاری را برای محصولات ارزشی، مثلا فیلمهای دفاع مقدسی هیچگاه انجام نمیدهند. معمولا نیز مدیران بخشهای مختلف سازمان سینمایی، در واکنش به انتقادات، از حمایتهای مادی به فیلمهای ارزشی خبر میدهند. چند روز قبل، بنیاد سینمایی فارابی گزارشی را منتشر کرد که کمکهای مالی این بنیاد به برخی از این فیلمها را نشان میداد. اما درباره این موضوع باید گفت، اول؛ این حمایتها برای سایر فیلمها هم بوده و این گونه نیست که بنیاد فارابی، یک اقدام حمایتی خاص برای این نوع فیلمها انجام دهد. دوم؛ حمایت از یک اثر فرهنگی فقط به پرداخت بودجه برای تولید خلاصه نمیشود. حمایتهای پس از تولید و در زمان اکران مهمتر از کمک مالی در حین ساخت یک اثر است. حمایتهایی چون فضاسازی و بازارگرمی - مثل کاری که داروغهزاده برای یک سریال انجام داد- و جریانسازی رسانهای، نقش موثری در بهتر دیده شدن آثار دارد.
به قلم: آرش فهیم/ کیهان
آیا افزایش سرسام آور فیلمهای مبتذل، چه روی پرده سینماها و چه در شبکه نمایش خانگی، ناشی از نزول سلیقه مخاطب است؟ آیا گسترش و فروش بالای چنین آثاری، حاصل فعل و انفعالهای بازار و از توابع عرضه و تقاضاست؟ پاسخ این پرسشها به طور کلی و مطلق منفی نیست. به هر حال در شرایطی هستیم که فقط بخش اندکی از مردم به سینما میروند و همان اندک هم به آثار سرگرمکننده تمایل دارند. متأسفانه به دلیل سیاستگذاریهای اشتباه و تفکیک جریانهای سینمایی، سرگرمی و جذابیت در سینما و عرصه فرهنگ و هنر ما اغلب با ابتذال همراه است، درحالی که داشتن رویکردهای محتوایی مثبت با سرگرم کنندگی و جذابیت منافاتی ندارد.
اما با اندکی مطالعه بر رفتارهای مدیران سینمایی، در بخشهای مختلف، میتوان دریافت که بخشی از تورم ابتذال در سینمای امروز ایران، ناشی از این رفتارهاست. به طور مثال، کافی است به صحبتهای منتشر شده از ابراهیم داروغهزاده، معاون محترم نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی و دبیر جشنواره فیلم فجر در برنامه شهرفرنگ شبکه خبر سیما، دقت کنید. تنها اثری که این مدیر ارشد سینمایی از آن یاد کرد، یک سریال دون مایه و ضدخانواده بود! هر چند که شاید داروغه زاده، علاقه چندانی هم به این سریال نداشته باشد، اما وقتی در یک برنامه زنده تلویزیونی به اظهار نظر درباره این اثر میپردازد، سایر رسانهها این بخش از حرفهای وی را برجسته میسازند و تیتر گزارشهای مربوطه میشود. به این ترتیب، یکی از مدیران موثر سازمان سینمایی، بهطور خواسته یا ناخواسته به گرم کردن بازار و فضاسازی رسانهای به سود یک سریال که در تعارض با اهداف فرهنگی کشور هم هست کمک میکند.
البته این فقط یک مثال بود، وگرنه مسئولان و رسانههای وابسته به آنها هر روز اقدامات مشابهی را انجام میدهند. وقتی صفحات فرهنگی و سینمایی روزنامههای دولتی را ورق میزنیم، هر روز با اخباری که سعی در برجسته کردن چنین آثاری دارند مواجه میشویم. اما مسئولان و رسانههای آنها چنین رفتاری را برای محصولات ارزشی، مثلا فیلمهای دفاع مقدسی هیچگاه انجام نمیدهند. معمولا نیز مدیران بخشهای مختلف سازمان سینمایی، در واکنش به انتقادات، از حمایتهای مادی به فیلمهای ارزشی خبر میدهند. چند روز قبل، بنیاد سینمایی فارابی گزارشی را منتشر کرد که کمکهای مالی این بنیاد به برخی از این فیلمها را نشان میداد. اما درباره این موضوع باید گفت، اول؛ این حمایتها برای سایر فیلمها هم بوده و این گونه نیست که بنیاد فارابی، یک اقدام حمایتی خاص برای این نوع فیلمها انجام دهد. دوم؛ حمایت از یک اثر فرهنگی فقط به پرداخت بودجه برای تولید خلاصه نمیشود. حمایتهای پس از تولید و در زمان اکران مهمتر از کمک مالی در حین ساخت یک اثر است. حمایتهایی چون فضاسازی و بازارگرمی - مثل کاری که داروغهزاده برای یک سریال انجام داد- و جریانسازی رسانهای، نقش موثری در بهتر دیده شدن آثار دارد.
به قلم: آرش فهیم/ کیهان
مطالب مرتبط:
سینمایی که به سمت شوخی جنسی برود سینما نیست
سینمای متعهد، نمای دور
نقد هنر وسینما از دیدگاه آوینی
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}