حضرت‌آقا امر کردند که نیروهای جهادی در کنار مردم بمانند. اینجا از سوریه و... کمتر نیست. شاید خانواده، پدر، مادر، همسر و... هم ناراحت بشوند اما امر ولی است و باید بمانیم.

به گزارش راسخون به نقل از جهان نیوز، همه چیز عوض شده بود، نه خبری از ترافیک ماشین‌های کمک‌های مردمی و سازمانی بود، نه خبری از به‌هم ریختگی‌های اسفباری که مادر فرزندش را نمی‌شناخت و پدر همسرش را و... . البته طبیعی هم بود، بالاخره یک‌سال و چند روزی از آن شب فاجعه‌بار می‌گذرد، از آن لرزشی که همه را داغدار کرد، خانواده‌هایی که حالا از آنها فقط پدر و فرزند زنده‌مانده بود، مادر بدون فرزند، خواهر و برادر و پدر بزرگی که دیگر نوه‌هایش زنده نیستند و... .  یک‌سال گذشت از آن فضایی که پر از تلخی بود، تلخی داغدار شدن هموطنان کرمانشاهی، تلخی تماشای فوت و مصدومیت مردم سرپل ذهاب و روستاهای زیادی که حالا همان خانه‌های قدیمی را آوار بر سر عزیزان‌شان می‌دیدند. دوباره به بهانه گزارش به کرمانشاه آمدم، طبیعتا انتظار تماشای آن وضع را بعد از یک‌سال نداشتم، البته اخبار موجود می‌گفت که نباید انتظار ورود به یک شهر بهشت‌گونه و سروسامان گرفته را هم داشته باشم اما با همه این تصاویر و تصورات از کرمانشاه به سمت سرپل ذهاب رفتم. دشت ذهاب، تنگه مرصاد و...  از اینها که گذشتیم و به شهر رسیدیم تصویر همان بود که نباید می‌بود، پارک‌های شهر همچنان میزبان چادرنشین‌ها و کانکس‌نشینانی بودند که کهنگی و کپک روی چادرها نشان‌دهنده یک‌سالگی آنها بود، چادرها نزدیک به‌هم و بدون نظم و قاعده چیده شده بودند، آنقدر این یک سال و چند روز طولانی بود که انگار به این نوع زندگی عادت کرده بودند. بعضی‌ها این کانکس‌ها را ادامه داده بودند و با آجر و گچ اتاقک کوچکی به آن اضافه کرده بودند و در آن زندگی می‌کردند، کانکس 6متری، چهار متری و... . جای پنج نفر نیست، این هم طبیعی بود که جای خودشان را بزرگ‌تر کنند.
 

سرعت بهبود وضعیت روستاها بیشتر از شهر

شهر با مصطفی صحبت می‌کردم، می‌گفت یک‌ سالی است که همه آنها اینجا زندگی می‌کنند و البته تقریبا همه‌شان هم مستاجرانی بودند که بعد از زلزله خانه‌شان را از دست داده‌اند. سیروان هم همین را می‌گفت و خالد هم همین را، همه‌شان مستاجر بودند. خانم مسنی هم آن طرف‌تر در حال ظرف شستن بود. نزدیک شدم، گله داشت، زبان کردی‌اش را نمی‌فهمیدم و نمی‌شد فقط از اشک چشمانش یا سوز صدایش بنویسم، سیروان صحبت‌هایش را برای من بازگو کرد، به زبانی که بفهمم. اجاره‌نامه و قولنامه خانه استیجاری که در آن ساکن بودند به نام پسرشان بود و چون پسرشان مجرد بود پرونده‌ای برای تحویل خانه یا وام برای آنها تشکیل نداده بودند.

در یکی از چادر‌ها دختر جوانی به همراه مادرش زندگی می‌کرد، پدرشان بعد از زلزله و وقتی که چند کانکس را فروخته بود و پولی به جیب زده بود، آنها را ترک کرد. خودش با آن پول‌ها جایی زندگی می‌کرد و این دو نفر هم در کانکس اهدایی ارتش ساکن بودند.

بچه‌ها کمی با فاصله از این محدوده در حال بازی بودند و آنقدر گرم‌شان شده بود که در سرمای منفی چند درجه هوای سرپل ذهاب، لباس‌هایشان را کم کرده بودند و با تی‌شرت دنبال توپ می‌دویدند.

راننده می‌گفت محله فولادی اوضاع بدتری از اینجا دارد، اینها اطراف مرکز شهر و در پارک‌ها بودند اما فولادی‌ها داخل شهر بودند و در همان داخل شهر با کانکس و چادر مثل حلبی‌آبادهای همین اطراف تهران محله جدیدی ساخته بودند. با این همه البته عده‌ای در حال ساخت‌وساز بودند.

این تصویر سرپل ذهاب بود، تصویر شهری که حالا یک سال از مصیبتی که بر سرش آمده بود می‌گذرد. شهری که به گفته مردمش قرار بود به همین زودی‌ها منطقه آزاد بشود و حالا با این وضع و استمرارش این آرزو را چندین سال دست نیافتنی خواهند دید. ترک روی دیوار بانک ملی سرپل همچنان پابرجا بود، آن تکه گچ آویزان هم که پارسال توجهم را به خود جلب کرده بود همچنان آویزان بود اما استقامتش در یک سالی که باد و بوران و سرما را هم دیده بود از بیمارستان شهر بیشتر بود که بعد از تاسیس با زلزله فرو ریخت.

روستا شاید کمتر جایی در دنیا باشد یا شاید اصلا نباشد جایی که روستا‌ها در آن از مرکز شهر خود وضعیت به مراتب بهتری داشته باشند. خانه‌هایی که به‌رغم آن که توسط نهادها و سازمان‌ها و اشخاص مختلفی ساخته شده بود وضعیت مناسب و ساختار منظمی را برای روستا ایجاد کرده بود. مردم روستا با اینکه هنوز بعد از یک سال خیلی‌هایشان ساکن نشده بودند اما راضی بودند و خوشحال، به هرحال به چشم می‌دیدند و مطمئن بودند که این سازه‌ای که جلوی چشمان‌شان بالا می‌رود و ساخته می‌شود برای آنهاست و دیر یاز زود در آن ساکن می‌شوند.

مردم مثل همیشه میهمان‌نواز، دعوت به چای و خوراکی می‌کنند، در همان کانکس‌هایی که امروز و فردا از شرشان راحت می‌شوند و بعد هم به سر زمین‌های اطراف می‌روند و به کارهای کشاورزی‌شان ادامه می‌دهند.

درددل یکی از نکاتی که شاید در نگاه اول بی‌اهمیت به نظر بیاید اما اساسا خیلی هم با اهمیت است این بود که آیا مردم در این مدت مسئولان را دیده‌اند و آنها شخصا در مناطق حاضر شده‌اند و پای حرف مردم نشسته‌اند و گرهی از مشکلات‌شان را باز کرده‌اند یا نه. در این گذر خبری به مناطق مختلف سرپل ذهاب و روستاهایی که با زلزله درگیر بودند مشخص شد تقریبا خیلی‌ها نمی‌شناختند که فرماندار کیست، نماینده مجلس‌شان کیست و دقیقا باید چه انتظاری از او داشته باشند. سعید قاسمی، علی دایی، نرگس کلباسی و... افرادی بودند که شناخته شده‌تر از هر مقام و مسئول دیگری بودند. این را نمی‌شود به فال نیک گرفت، این را می‌توان مایه تاسف دانست که مسئولان شکافی این چنین بین خود و مردمی که یکی از سخت‌ترین بلایای زندگی‌شان را پشت سر گذاشتند، ایجاد کرده‌اند.
 

یک سال با مردم، کلباسی پای قول‌هایش ایستاده


نرگس کلباسی

برای معرفی نرگس کلباسی، اگر توان پیمایش مسیر کرمانشاه و روستاهای زلزله‌زده سرپل ذهاب را ندارید، همین چند خطی که خودش تعریف می‌کند، واقعیت اوست: «من انسانی هستم مثل شما. اگر این متن را می‌خوانید، اول می‌خواهم بگویم که دوست‌تان دارم. من هم مثل شما در این دنیا متولد شده و روزی به خالق‌مان بازمی‌گردم و تا زمانی که میهمان این دنیا هستم، می‌خواهم هر لحظه زندگی‌ام به بهترین نحو طی شود.»

از 25 آبان‌ماه سال گذشته کار جمع‌آوری کمک‌های مردمی را آغاز می‌کند، مثل خیلی‌های دیگری که آنجا بودند و کار کمک‌رسانی را انجام می‌دادند، نرگس کلباسی هم کار خودش را با اسکان موقت و خرید و اهدای کانکس به زلزله‌زدگان آغاز کرد. هشتم آذر 1396، 11 تریلی با بارهایی از کانکس مسکونی و سرویس بهداشتی از تهران و اصفهان به منطقه رسید. در ادامه کارها و کمک‌ها سامان بهتری پیدا کرد و نرگس کلباسی و تیم همراهش با تهیه یک فرم، کمک‌ها و افراد کمک‌دهنده را شناسایی و در تیم یاران عشق ثبت و همراه خود کردند.

23 آذر سال گذشته فاز اول خدمت‌رسانی به چهار روستا اتمام یافت؛ در فاز اول مجموعا 200 کانکس توزیع شد که تیم نرگس کلباسی چهار روستا را به‌طور کامل پوشش دادند و به خانواده‌های نیازمند دو روستای دیگر هم کانکس اهدا کردند.

بعد از اتمام فاز اول خدمات، اشتغالزایی دومین اقدام نرگس کلباسی و همراهانش بود، لباس‌های دست دوم اهدایی بلااستفاده که تا آن روز سوزانده می‌شدند، به کیف‌های پارچه‌ای تبدیل شدند. زنان چهار روستای هدف پویش یاران عشق در این کار مشارکت کردند و عواید آن نصیب خودشان شد. در همین راستا بانک رسالت نیز با تیم یاران عشق جهت حمایت و اشتغالزایی به توافق رسید. فعالیت‌های اشتغالزایی در دو بخش دامداری و پوشاک همچنان زیرنظر شبکه توسعه اجتماعی رسالت پیگیری می‌شود. در بخش خیاطی پرونده ۳۲ هسته‌ پوشاک برای دریافت وام قرض‌الحسنه تکمیل شده که وام آنها آزاد شده است و با استفاده از آن تجهیزات خیاطی مورد نیاز به تشخیص کارشناسان شبکه خریداری خواهد شد. تمامی کیف‌های پارچه‌ای تولیدشده در کارگاه‌های خیاطی با هماهنگی تسهیل‌گر شبکه در بِستَر بازار اعضای شبکه به فروش رفته‌اند. این کیف‌ها با سفارش از قبل شبکه دوخته‌ شده‌اند و عرضه عمومی ندارند‌. زنجیره تولید در بخش پوشاک به‌صورت کامل از تهیه مواد اولیه تا فروش محصولات توسط شبکه توسعه اجتماعی رسالت سازماندهی و مدیریت می‌شود و همه اجناسی که در این بخش تولید می‌شوند با سفارش انجام‌شده برای تولید آنها برنامه‌ریزی شده است.

یکی دیگر از اقدامات انجام‌شده در حوزه اشتغالزایی، معرفی افرادی که دارای ایده اشتغالزایی هستند به بانک قرض‌الحسنه رسالت جهت دریافت وام قرض‌الحسنه است که خوشبختانه تا امروز به هفت‌ نفر وام اشتغالزایی داده شده و ایده‌ این دوستان عملی شده است‌.

گام بعدی ساخت‌وساز بود؛ شرایط از حالت اضطرار و سکونت کانکسی خارج شده بود، هرچند همچنان کانکس‌ها برای استقرار مردم تا زمانی که ساخت‌وسازها صورت بگیرد ارسال و نصب می‌شد. هر خانواده در این چهار روستا وامی از بنیاد مسکن دریافت کرده و پیمانکار انتخاب‌شده توسط یاران عشق، کار ساخت خانه‌ها را شروع کردند و به خانواده‌ها از نظر مالی به‌صورت مساوی منابع مالی تعلق گرفت. روستاییانی که در ساخت‌وساز تجربه داشتند، در این پروسه مشارکت کردند تا بتوانند درآمدی هم داشته باشند.

نهم دی‌ماه فاز دوم خدمت‌رسانی‌ها و ساخت‌وسازها با فعالیت در روستایی که صددرصد خرابی داشت، آغاز شد.

27 دی‌ماه اولین پی‌کنی و گچ‌ریزی در روستای یک (امام عباس علیا) آغاز شد و نهم بهمن‌ماه 1396، نقشه‌های ساخت‌وساز توسط بنیاد مسکن تایید شد. در روستاهای تحت پوشش یاران عشق مجموعا 113 واحد ساختمانی در دست احداث بود که تا پنجم مهرماه 1397 تعداد 30 خانه کامل‌شده تحویل اهالی شد. نرگس کلباسی در ارتباط با منازلی که توسط پویش یاران عشق ساخته می‌شود اعلام کرد که بخشی از هزینه ساخت این خانه‌ها با استفاده از مبلغ اختصاص داده شده از طرف دولت جهت مسکن که معادل 35 میلیون تومان (سی‌میلیون وام و پنج‌میلیون بلاعوض) است، تامین می‌‌شود و مابقی آن توسط کمک‌های مردم تامین خواهد شد. این خانه‌ها 90 متری و به‌صورت کلید تحویل بوده است. بعد از آغاز کار با فواصل زمانی متغیر تا به‌امروز در سایت و صفحه شخصی نرگس کلباسی اخبار تحویل خانه‌ها به زلزله‌زدگان در روستاهای مختلف منتشر شده است.
 

حاج‌سعید، خستگی‌ناپذیرترین سردار


حاج سعید

مثل تمام یک سال گذشته بازهم در کرمانشاه بود و در حال خدمت‌رسانی، پروژه جدید در کنار ساخت مسجد‌ها، احداث پارک آبی در نزدیکی سرپل ذهاب برای مردم بود. سری به این مجموعه زدم، دوروبر حاج سعید شلوغ بود. حاج‌حسین یکتا هم آمده بود سری به همرزم قدیمی‌اش بزند و با هم گپ‌وگفتی داشته باشند. دوروبرشان شلوغ بود و به شوخی‌های این دو نفر گوش می‌دادیم تا اینکه حاج‌حسین رفت برای سرکشی از روستای خالد و من ماندم و حاج سعید. از وضعیت گذشته و حال سرپل پرسیدم و با همان لحن قاطع و دوست داشتنی، شروع کرد در اولین سالگرد زلزله سرپل ذهاب هستیم. این چهارمین زلزله 7 ریشتری در کشور ما بوده، بم، رودبار، ورزقان و سرپل ذهاب. آمار کشته‌ها داده شد که البته ان‌قلت‌هایی نیز در این آمار وجود دارد. ما که در منطقه دشت ذهاب بودیم، در روستاهای کوییک عزیز، مجید، نامدار، محمود و... 260 کشته دادیم و 600 و اندی مجروح.

تقریبا بالای 95درصد منازل تخریب شد، یعنی تقریبا صددرصد منازل و خانه‌ها تخریب شد. اتفاق هولناکی بود. امری در خلقت اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه اذن الهی داشته باشد و چرایی آن را هم خدا می‌داند. ما خود زلزله را در نجف در داخل یک کانکس درک کردیم. همان جا هم پیگیر شدیم که کجا اتفاق افتاده است و... . بعد از اطلاع به سرعت یک سر به مشهد رفتیم و بعد برگشتیم همان جایی که سی‌وچند سال پیش در آنجا می‌جنگیدیم. هفت هشت روز کار آواربرداری و کمک‌رسانی‌های اولیه را انجام دادیم، بعد قصد بازگشت داشتیم تا به زندگی خودمان برسیم که مردم خواهش کردند که بمانیم و آنها را تنها نگذاریم. اگر تنها بگذاریم کسی برای آنها کاری نمی‌کند و... در این مدت فعالیت‌های بچه‌ها و از خودگذشتگی‌های آنها را دیده بودند و نمی‌خواستند ما برویم.

این حرف را اینجا فقط می‌گویم، خانواده‌ای بود که 11 نفر را ازدست داده بود، فضای بدی بود، همه مات و مبهوت بودند، نه می‌خندیدند و نه گریه می‌کردند. یوم یفر المر و من... همه فرار می‌کنند، به کجا مشخص نیست ولی همه فرار می‌کنند. خلاصه دیدیم که مردم مستاصل هستند و می‌خواهند که باشیم، ما هم ماندیم. توانایی ساختن یک خانه از صفر تا 100 کارهایش را هم داشتیم. یک خانه با 100متر بنا و 40متر حیاط با روش اروپایی ICF تحویل 27 روزه کاری بود که ما درپیش گرفتیم به نام مقدس 27 بعثت و ما بچه‌های تهران 27 حاج احمد متوسلیان و ساخت اولین خانه را هم استارت زدیم. بعد از آن چهار خانه حاج‌آقا رئیسی و بعد پنج خانه را قرارگاه سپاه تهران آمد جلو و شد 10خانه. اولی را که تحویل دادیم گفتند نمی‌شود 27 روزه خانه تحویل داد. سعید قاسمی نیرو ریخته و... ما هم گفتیم شما هم نیرو بیاورید، ولی مدیریت مهم است و تا همین حالا هم همه راضی هستند. سر جمع شد 30 خانه، پنج مدرسه و چند مسجد و پارک آبی و در کنار اینها هم در و پنجره و زیرساخت روستا، طویله و... را شروع به ساختن کردیم.اما نکته تاسف‌بار مدل فکری و نگاهی است که فرماندار و استاندار به نیروهای جهادی داشتند. اگر نگاه مثبتی به جهادی‌ها داشتند امسال همه چیز تمام می‌شد. مشکل پول نیست، به دلیل فساد اقتصادی و مدیریت ضعیف و چندبرابر شدن قیمت‌ها دیگر نمی‌شود یا اساسا سخت است، البته نه با آن مدل فکر با مدل فکری جهادی ما می‌توانیم. حضرت‌آقا امر کردند که نیروهای جهادی در کنار مردم بمانند. اینجا از سوریه و... کمتر نیست. شاید خانواده، پدر، مادر، همسر و... هم ناراحت بشوند اما امر ولی است و باید بمانیم. مردم هم  همین را می‌خواهند، ما هم نیروی متخصص داریم حتی نیروهای افغانستانی مدافع حرم که در کنار ما هستند. دست مردم را باید بوسید. در این وضعیت بد اقتصادی و شرایط سخت، یک نفر یک خیر تماس می‌گیرد و می‌گوید فلان میلیارد تومان به من می‌دهد و حتی یک کاغذ هم طلب نمی‌کند. علی دایی، کلباسی، کریمی و... هم هرکدام می‌گویند چند میلیارد پول گرفته‌اند. اگر اینها واقعیت داشته باشد باید دست مردم را بوسید. فارغ از نگرش اعتقادی ما و بقیه، باید دست این مردم را بوسید که همه با هر اعتقادی کمک می‌کنند.

قرار بود بعد از عید به خانه‌هایمان برگردیم، اما خب حضرت‌آقا امر کردند بمانیم و ما هم می‌مانیم و خدمت می‌کنیم، آقایان مسئولان هم قول مساعدت دادند که سوای کمک‌های مردمی خودشان هم کمک کنند، پارسال پول‌هایی را به پیمانکاران دادند و آنها هم رفتند و البته باید برای این کارشان پاسخگو باشند. اگر آن پول‌ها را به مردم می‌دادند کار تمام شده بود. هیچ‌کس جوابگوی پول‌های از دست رفته مردم نیست و با این مدل ساخت‌وساز بنیاد مسکن تا پنج سال دیگر هم وضع مردم بهتر نمی‌شود. فرهاد تجری، نماینده مردم قصرشیرین، سرپل‌ذهاب و گیلانغرب در مجلس در ارتباط با کم‌کاری پیمانکاران در جریان ساخت‌وساز‌ها در مناطق زلزله زده گفت: «مشکلاتی در ماه‌های گذشته در روند بازسازی مناطق زلزله‌زده کرمانشاه به‌دلیل گرانی مصالح ساختمانی و دیگر مسائل ایجاد شده که برخی از پیمانکاران کار بازسازی را رها کردند. بنیاد مسکن پیمانکارانی را برای بازسازی مناطق زلزله‌زده کرمانشاه معرفی کرد، اما ضمانت‌های لازم برای انجام کار از پیمانکاران اخذ نکرد و پروژه‌ها رها شده و مردم نیز سرگردان هستند. بنیاد مسکن باید پاسخگوی وضعیت نامناسب در روند بازسازی مناطق زلزله زده باشد.»

 

حاج‌حسین  یکتا

همان‌طور که گفتم حاج‌حسین هم به دیدار سعید قاسمی آمده بود و برای همین شرایط را مغتنم شمردم و از اطلاعاتی که داد نت‌برداری کردم و ماحصل آن این گزارش شد. در روزهای نخست وقوع زلزله استان کرمانشاه حاج‌حسین یکتا با کمک خیرین سراسر کشور و در طرح «خونه به خونه» قول بازسازی ۵۰ خانه در روستای زلزله‌زده خالدی در مجاورت ارتفاعات بازی دراز را داد. امروز با گذشت یک سال از وقوع زلزله ۳۰ خانه به صاحبان آنها تحویل داده شده و ۲۰ خانه دیگر نیز در مرحله ساخت و تکمیل قرار دارد.
 

دولت و سلبریتی‌ها همه تلاش کردند

زلزله کرمانشاه بزرگ‌ترین زلزله در غرب کشور محسوب می‌شد که وسعت زیادی داشت و به‌رغم اینکه زلزله‌های بزرگی در کشور رخ داده است، اما میزان تخریب این زلزله بسیار بیشتر از زلزله‌های دیگر بود و حدود 9 شهرستان، 22 شهر و 1932  روستا تحت‌تاثیر این زلزله قرار گرفتند. به گفته بازوند، استاندار کرمانشاه، پس از اسکان موقت، 104 هزار خانه آسیب دیده بودند که از این تعداد 68 هزار خانه نیازمند تعمیر بودند که در ادامه 59 هزار خانه در بانک ثبت‌نام و وام تعمیراتی خود را دریافت کردند. براساس آخرین آمار، 53 هزار واحد ساختمانی کارشان به اتمام رسیده است.
 

بار مالی زلزله کرمانشاه

هوشنگ بازوند، استاندار کرمانشاه با اشاره به حجم خرابی‌ها و وضعیت کرمانشاه پس از زلزله خاطرنشان کرد: «دو ماه هم درگیر اسکان موقت بودیم که پنج هزار کانکس توسط مردم و 13 هزار کانکس نیز توسط دولت که در مجموع 18 هزار و 800 کانکس بین مردم توزیع شد. در زمین‌لرزه کرمانشاه 104 هزار واحد مسکونی تخریب شدند و خسارت دیدند که از این تعداد، 68 هزار واحد تعمیراتی بود که 59 هزار نفر برای دریافت تسهیلات در بانک ثبت‌نام کردند و کارهای‌شان درحال انجام است. بار مالی این زلزله تا امروز 10 هزار و 855 میلیارد تومان بوده که ممکن است بیشتر هم شود. دولت باید 855 میلیارد تومان بابت امهال وام‌های زیر 50 میلیون به زلزله‌زدگان به بانک‌ها پرداخت کند. در مجموع یک‌هزار و 552 میلیارد تومان به زلزله‌زدگان کمک بلاعوض شده است و یک‌هزار و 241 میلیارد تومان به زیرساخت‌ها خسارت وارد آمد.»
 

هلال‌احمر

از 22 آبان 96 یعنی فردای زمین‌لرزه کرمانشاه تا 31 اردیبهشت امسال، 651 میلیارد و 82 میلیون و 420 هزار و 727 ریال به حساب 99999 هلال‌احمر در بانک ملت واریز شده که سود این مبلغ در حساب مزبور، 14 میلیارد و 627 میلیون و 781 هزار و 589 ریال بوده است. مبالغی نیز به حساب ارزی هلال‌احمر برای کمک به زلزله‌زدگان کرمانشاه واریز شده که 15 هزار و 900 دلار و 142 هزار و 721 یورو بوده و در مجموع، 673 میلیارد و 431 میلیون و 255 هزار و 531 ریال، جمع کل کمک‌های نقدی ریالی و ارزی واریزشده به حساب هلال‌احمر به‌همراه سود آن بوده است. جمع‌کل هزینه‌هایی که جمعیت هلال‌احمر برای کمک‌های غیرامدادی به زلزله‌زدگان انجام داده، 683 میلیارد و 718 میلیون ریال بوده که10 میلیارد و 286 میلیون و 744 هزار و 469 ریال بیشتر از کمک‌های نقدی مردم بوده و این مبلغ مازاد، از سوی هلال‌احمر تامین شده است. براساس آنچه جمعیت هلال‌احمر پیش‌تر اعلام کرده، ریالی از کمک‌های نقدی مردم در مسیر خدمات امدادی به زلزله‌زدگان کرمانشاه هزینه نشده و هزینه خدمات امدادی از محل منابع جمعیت هلال‌احمر تامین شده که جمع کل آن دوهزار و 567 میلیارد و 386 میلیون و 738 هزار و 12 ریال بوده است.
 

 بنیاد مسکن انقلاب اسلامی

از ۱۰ هزار واحد مسکونی و تجاری احداثی در مناطق شهری، حدود ۹۰ درصد پروانه صادر و شروع به‌کار شده است. در حوزه روستایی ساخت 14 هزار و 500 واحد به اتمام رسیده است. ارزیابی اولیه در تمام مناطق زلزله‌زده توسط نیروهای مجرب و آموزش‌دیده انجام شده که ۱۰۸ هزار واحد آسیب‌دیده شناسایی و از این تعداد ۴۳۰۰۰ واحد با نوع آسیب احداثی و ۶۵۰۰۰ واحد با نوع آسیب تعمیری شناسایی شدند. پس از ارزیابی، اسکان موقت صورت گرفت که ۲۲۰۰۰ واحد مسکونی کانکس و کمک اجاره‌بها به متقاضیان تعلق گرفت و پرداخت شد. ۶۸۰۰ واحد احداثی تجاری و مسکونی عمدتا پروانه ساختمانی گرفته‌اند که از این تعداد، ۶۵۰۰ واحد عملیات آرماتوربندی، ۴۸۰۰ واحد اجرای اسکلت و ۳۰۰۰ واحد اجرای سقف انجام شده است که با توجه به این پیشرفت فیزیکی طبق زمان‌بندی صورت‌گرفته، پیش‌بینی می‌شود تا پایان نیمه اول سال ۱۳۹۸ تمام واحدهای احداثی در شهر سرپل ذهاب به بهره‌برداری برسند.

سازمان مسکن و شهرسازی
علیرضا تابش، رئیس سازمان مسکن و شهرسازی در نشست خبری تشریح خدمات دولت به‌ مناسبت سالگرد زلزله کرمانشاه اظهار کرد: «100 هزار واحد مسکونی آسیب دیده داشتیم که حدود 62 هزار واحد تعمیری و حدود 38 هزار واحد هم احداثی بود که تعمیری‌ها تمام شده است. در بخش احداثی، 9 هزار واحد شهری و 25 هزار واحد نیز روستایی است که واحدهای روستایی تقریبا بالای 90 درصد و شهری‌ها 67 الی 70 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.»

 

سازمان مدیریت بحران وزارت کشور

انتقال هفت‌هزار و ۸۱۷ مجروح، تشکیل بیش از ۶۰۰ جلسه مدیریت بحران، امکانات رفاهی، توزیع ۱۰۰ هزار بسته غذایی و اعزام ۱۲۰ اکیپ تامین آب و برق، تامین سوخت و مخابرات، استقرار ۱۴۷ کانکس بهداشتی، تامین چهارهزار چشمه سرویس بهداشتی، تامین علوفه و پرداخت خسارت دامی.
 

سلبریتی‌ها چه کردند؟

یکی از نکات تامل‌برانگیز پس از زلزله کرمانشاه درخواست سلبریتی‌ها از مردم برای کمک به هم‌نوعان کرمانشاهی خود بود که این اتفاق با اعتماد عمومی، مبالغ هنگفتی را روانه حساب‌های شخصی این افراد کرد. با علم به اینکه اقداماتی هم از سوی این افراد صورت‌گرفته و البته یک‌سال هم از روز واقعه گذشته است، به برخی چهره‌ها و اقدامات‌شان اشاره می‌کنیم.
 

علی دایی

روستای مله‌رولان سرپل ذهاب جایی است که 71 خانه با هزینه علی دایی و کمک‌های مردمی به او در حال ساخته شدن است و همین روزها زلزله‌زدگان این روستا سر خانه و زندگی‌شان می‌روند. مهندس یزدانی، مسئول این پروژه در گفت‌وگو با «فرهیختگان» در ارتباط با کم و کیف ساخت 71 خانه برای روستاییان خاطرنشان کرد: «ساخت 71 خانه را از صفر تا صد برعهده گرفتیم. تمام هزینه‌ها را آقای دایی تقبل کردند و تا یک‌ماه آینده امیدواریم که مردم در خانه‌ها ساکن شوند. هزینه‌کرد این پروژه تا به این مرحله حدود 6 میلیارد تومان بوده است.»
 

صادق زیباکلام

روستای دهکده امید هم همان روستایی است که صادق زیباکلام با کش‌وقوس‌های فراوان و حاشیه‌های بسیاری در آن اقدام به کمک‌رسانی و هزینه کمک‌های مردمی کرده است. وضعیت روستا به مرتبی و نظم سایر روستاها نیست اما کارگران و پیمانکاران مشغول فعالیت هستند. در گفت‌وگو با مردم روستا مشخص شد زیباکلام صرفا جهت تجهیز خانه‌ها کمک‌رسانی می‌کند و با تهیه پنجره و پنل‌های خورشیدی و... جمعا حدود هفت‌میلیون تومان برای هر خانه از 75 خانه این روستا هزینه کرده است. البته ساماندهی سیستم فاضلاب و تهیه برق و... هم از اقدامات دیگر زیباکلام بوده است. سعید قاسمی، نرگس کلباسی، صادق زیباکلام و علی دایی چهره‌های شناخته‌شده‌ای بودند که به‌رغم آنکه حجم اقدامات‌شان در برابر میزان خرابی‌ها عدد چشمگیری نبود، اما با اقدامات‌شان نشان دادند با تکیه بر اعتماد و توان مردمی می‌شود گره‌هایی را باز کرد.

منبع: فرهیختگان



 

مطالب مرتبط
توصیه جالب رهبر معظم انقلاب درباره کتاب‌خوانی
ویلیام گلدمن نویسنده و برنده دو اسکار درگذشت
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: ایران چهار راه فرهنگ‌های جهان است