ویرایش عکس آبان ماه 98

به گزارش راسخون به نقل از صبح امروز خراسان رضوی دومین جلسه سلسله گفتارهای هنر حماسی در سالن اشراق حوزه هنری خراسان رضوی با موضوع «بازتولید حکمت فردوسی در فرایند فرهنگ ایرانی» با حضور دکتر ابراهیم فیاض عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، جامعه‌شناس، مردم‌شناس و تعدادی از علاقه‌‌مندان در حوزه تاریخ و ادبیات حماسی برگزار شد.

بررسی ابعاد مکانی و تاریخی مشهد
فیاض در خصوص بعد مکانی شهر مشهد گفت: این شهر یک شهر فرهیخته ای است اما متاسفانه در سال‌های سال به واسطه‌ی استفاده نکردن از امکانات خود فاسد شد،‌ در صورتی که مشهد یک پایگاه فرهنگی بزرگ است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه اولویت آستان قدس رضوی باید مردم مشهد باشد نه زائران بیان کرد: متاسفانه به زائران در شهر مشهد بیشتر از افراد بومی این شهر بها داده می‌‌شود که در برخی شرایط دردسرساز برای مشهدی‌ها شدند و هرجا زائران حضورداشته باشند محله از اعتبار می افتد و مردم به‌سبب حفظ آرامش خود از محله‌های اطراف حرم‌ مطهر دور می‌شوند لذا باید در شهر مشهد محله‌ای مختص زائران تعریف گردد.
این مردم شناس در خصوص بعد تاریخی شهر مشهد افزود: هر شهری نیازمند یک الگوی باستانی است که این الگو در گذر زمان بازتولید شود تا سبب جلوگیری از انقطاع فرهنگی شود و دچار فقدان حافظه تاریخی، فروپاشی و بحران نشویم و متاسفانه مشهد دچار از هم گسیختگی فرهنگی شده است به‌نوعی در مشهد گم شده داریم، چراکه مردم پس از گذشت مدتی دچار بحران می شوند. وی مهمترین الگوی باستانی مشهدی‌ها را فردوسی دانست و ادامه داد: اگر فردوسی را ازدست دهیم به‌نوعی آینده‌ی شهر مشهد و ایران را نابود کرده‌ایم. اگر امروزه ایران و به‌خصوص مشهدی‌ها دچار انحطاط و بحران فرهنگی هستند به‌دلیل نقش کمرنگ فردوسی است.

 
آینده ایران در گرو شناخت از فردوسی
فیاض تصریح کرد: سیری از گذشته باید از لحاظ معرفت شناختی و فرهنگی شروع شود تا به‌آینده برسد که این روند در سه الگوی باستانی، الگوی فعلی و الگوی آینده تعریف می شود. اگر نتوانیم فردوسی را به ایران بشناسانیم نمی توانیم آینده‌ی درخشانی داشته باشیم.
این جامعه شناس گفت: مسئولان شهر مشهد خارج از مباحث سیاسی باید فکری اساسی برای این شهر بیاندیشند. تمام مستشرقین عقیده داشتند بازسازی ایران در هر دوره‌ای چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، از خراسان و مشهد است. علاوه بر اینکه مشهد به‌فکر بازتولید خود است کشورهای همسایه مانند تاجیکستان و افغانستان هم باید این روند را طی کنند.

تاثیر فردوسی درکشورهای همسایه
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه مشهد بزرگترین شهر اوراسیا است بیان کرد: اوراسیا در ایران از تبریز تا زاهدان شروع می شود، آلمان‌ها در سی سال پیش کتابی در خصوص اوراسیا نوشته اند که حتی تعداد پل‌‌‌‌‌های جاده‌ی مشهد را در آن کتاب مشخص کرده بودند، لذا از این‌کتاب به‌اهمیت جغرافیای مشهد پی می‌بریم و اگر فردوسی را بازتولید نکنیم نمی‌توانیم کشورهای همسایه را تحت تاثیر قرار دهیم. وی با بیان اینکه بازتولید فردوسی از جهات امنیت، منافع و جغرافیای ملی، حافظه تاریخی به‌شدت برای ایران مهم است گفت: از بین شاعران فقط به فردوسی وسعدی لقب حکیم را نسبت داده‌ایم، حکمت ماده‌ی حکومت است و بدون آن نمی‌توان حکومت کرد، فردوسی مجموعه اندیشه‌ای در رابطه با قدرت و حکومت است.
فیاض تصریح کرد: ایران بعد از اسلام که هویت ملی خود را حفظ کرد و وارد حوزه‌ی فرهنگی عمیقی شد به‌خاطر فردوسی بود چراکه اگر فردوسی نبود شاید زبان ایرانی‌ها عربی بود، باید بدانیم که فردوسی درگذشته نیست بلکه زنده است لذا باید بازتولید شود و متاسفانه این فعالیت صورت نمی‌گیرد.
گذر از اسطوره به تاریخ
این مردم شناس با اشاره به اینکه فردوسی از اسطوره به تاریخ رسیده است گفت: در نامه ای فرخزاد آینده ی ایران را پیش بینی می‌کند و در حال حاضر در آن موقعیت قرار داریم. فردوسی 66 هزار بیت سروده است که هر بیت به یک بحث فلسفی اشاره می‌کند. وی در ادامه بیان کرد: یکی از کارهای بزرگ فردوسی این است که از اسطوره به تاریخ رسیده است، در پست‌مدرنیسم تاریخ به‌صورت داستان درآمده و این امر تحول بزرگی است. فردوسی اسطوره را از هخامنشیان حذف و وارد اشکانیان کرد، سپس آن را به ساسانیان انتقال داد. هر بیت شاهنامه فلسفه خاص خود را دارد. در اشعار وی ترکیبی از مضامین اسطوره‌ای و تاریخی را می‌توان دید. ممکن است در یک مصرع پراگماتیسم و در مصرع بعدی پدیدارشناسی به‌کار رفته باشد و اشعار وی چارچوب مشخصی ندارد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه آثار فردوسی سراسر فلسفه است بیان کرد: چهارچوب‌های فردوسی برای ایرانی‌ها مشخص نیست در صورتی که تمام ابیات ساختار فلسفی دارد. پنج عنصر در اشعار فردوسی به‌شدت تکرار می شود که شامل، خرد، راستی، درستی ، دین و دانش است اگر این پنج عنصر با یکدیگر آمیخته شود حکومتی عادلانه خواهیم داشت که به معنای حکمت است.وی تصریح کرد: فلسفه مقوله‌ی دیکتاتوری و عرفان مقوله ی استبداد تولید می‌‌کند که این دو معنای متفاوتی دارند. استبداد براساس جهل بنا می‌شود و ضد اندیشه است به این معنا که یک حاکم می گوید من فکر می‌‌کنم و دیگران حق فکر کردن ندارند،که ایران در این جایگاه قرار دارد چراکه نوسازی ندارد. یک حاکم دیکتاتور معتقد است دیگران باید مانند من فکر کنند مانند هیلتر، دیکتاتورها نوسازی می کنند.
وی گفت: فردوسی محور ایران را با چهار مقوله ی میان فرهنگی سیاسی می بیند که شامل ترکستان، رم، چین و عرب است، پس باید یک ساختار ایرانی در فرآیند میان فرهنگی تولید کنیم که با مراجعه به اشعار فلسفی فردوسی انجام شود.

تفکرات مولوی و حافظ باعث انحطاط
فیاض معتقد است تفکرات مولوی و حافظ باعث انحطاط و حکمت فردوسی سبب پیشرفت ایران است و دراین‌باره اظهار کرد: در ایران همیشه بین عرفان و حکمت جنگ وجود داشته است. یکی از مشکلات ما وجود اندیشه‌های افرادی همچون مولوی و حافظ در برابر حکمت است. متاسفانه بعد از انقلاب اشعار حافظ که هویت ملی در آن وجود ندارد رواج بیشتری یافت و شاهنامه که تاریخ این مملکت است، حذف شد. این امر سبب انحطاط آینده نیز می‌شود، در نتیجه مردم به غرب‌گرایی روی می‌آورند.
این جامعه‌شناس فردوسی را طرفدار دانش در حکمت دانست و بیان کرد: این در حالی است که حافظ و مولوی ضد دانش و فلسفه هستند و باعث انحطاط ایران شده‌اند.