آمریکایی در برابر آمریکایی!
از زمان ریاست جمهوری ترامپ کشور آمریکا چندقطبی شده است و حس میهن پرستی آمریکاییها نسبت آمار سال 1998 تا کنون 9 درصد کاهش داشته است.
«نسل خودگرا»ی لذتگرای آمریکایی هماکنون سخت در حال بررسی محرکهای میهنپرستانه خود در چیزهای مختلف هستند.
بر اساس نظرسنجی که وال استریت ژورنال و همین طور انبیسی منتشر کردند تنها 61 درصد آمریکا ابراز کردند میهن پرستی برایشان «بسیار مهم» است. و این درحالی است که از سال 1998 تا اکنون این میزان افزایش نیافته هیچ، بالعکس 9 درصد کاهش نیز داشته است. هرچند آمریکاییهای ناامید احتمال اینکه به پرچم کانادا وفادار شوند به زودی امکانپذیر نیست، ولی آمار جدید درباره حس میهنپرستی گروههای مختلف سنی در آمریکا وضعیت را کاملا نگرانکننده نشان میدهد.
در میان کودک نسل انفجار یا بیبی بومر (کسانی که در دورهٔ انفجار جمعیّت پس از جنگ جهانی دوّم، یعنی در حدّ فاصل سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۶۴ به دنیا آمده باشند) 80 درصد گفتد که میهنپرستی برای آنها بسیار مهم است. در همین حال، نسل بعد از آن این حس را نداشته و به نظر مییاد دیدگاه متعادلتری به این موضوع دارند. فقط 42 درصد آمریکاییهای جوان بین سنین 18 تا 38 سال اظهار کردند میهنپرستی برایشان مهم است. این رقم در افراد سنین 39 تا 54 سال حدود 65 درصد بود.
جالب آنکه بین میزان بالای وطنپرستی و دورهایهایی که آمریکا با «جنگ خوب» علیه بوگیمنها داشت ارتباط روشنی وجود دارد. 11 سپتامبر مثال خوبی برای این قضیه است. پس از مرگبارترین حمله تروریستی تاریخ، شور وطنپرستی بسیار زیاد شد. زنان و مردان جوان بسیاری برای کمک به اجرای عدالت علیه اسامه بن لادن ثبتنام کردند که آن را «جنگ با تروریسم» نامیدند!
با این حال، با گذشت زمان، بسیاری از مردم متوجه شدند که آنها به دروغ و فریب و به نام «جنگ علیه ترور» فرصتی یافتند تا عملیات «تغییر رژیم» را در سراسر جهان پیادهسازی کنند.
در این مرحله از تاریخِ خود، آمریکاییها وارد رابطه پیچیدهای با حس میهنپرستی خود شدند.
جدا از ماجراجوییهای نظامی بیمورد، روشهای بیشمار دیگری برای توضیح سقوط آشکار حس وطنپرستی آمریکاییها وجود دارد. از این گذشت، چگونه ممکن است یک ملت، متآثر از جنگ داخلی قریبالوقوع، دارای حس وطنپرستی زیادی باشد؟ در واقع از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تا حد بسیاری زیادی چند قطبی شده است. لیبرالها و محافظهکاران چنان در مواضع سیاسی خود اختلاف نظر دارند که گفتگو میان آنها تقریباً غیرمممکن و حتی خطرناک شده است! برای مثال، آزادی بیان در فضای دانشگاهی بسیار غیرقابل تحمل شده است.
در هیمن حال، رسانههای لیبرال، که از آن به عنوان THE media نام برده میشود، دیگر رسانهای بیطرف در امر اخبار و اطلاعات نیست. همین مسئله را در رسانههای اجتماعی آمریکایی هم شاهد هستیم. بسیاری از قلمها که علیه دشمنان خارجی آمریکا زده میشد، اکنون علیه رئیسجمهور این کشور و همنظران وی زده میشود.
زمانی که بخش اعظمی از کشور آمریکا به خاطر ترامپ چند قطبی شده است، میتوان ریشۀ بسیاری از عصبانیتها را سیاسی دید. برای مثال، مسئله مهاجرت و کنترل مرزها در آمریکا را مشاهده کنید؛ مسئلهای که ترامپ در وهله اول بعد از ریاست جمهوریاش به میان آورد. امروزه، آمریکا – که دارای نژادهای مختلف به وفور در آن دیده میشود و یکی از بزرگترین کشورها از این منظر است – به عنوان متعصبان افراطی نژادپرستی در جهان شناخته میشوند. این خصیصه رفتاری آنها منجر به وضعیت باورنکردنی شده است، به طوری که بسیاری از آمریکاییها به یکدیگر برچسب «نژادپرست» میزنند. بیشک، چنین برداشتهای بیسابقهای تاثیر منفی بر احساسات وطنپرستی میگذارد.
اما آیا مقصر واقعی سقوط میهنپرستی آمریکاییها نتیجه توهم «رویای آمریکایی» است؟
در شرایطی که تحصیلکنندگان دانشگاههای آمریکایی در تلاش هستند تا وامهای شهریههای گزاف خود را بپردازند و از آن طرف مدیران عاملی که به طور متوسط 287 باربر یک کارگر درآمد دارند، واقعا چه باید انتظار داشت؟! در همین حجال شرکتهای بزرگ آمرکیایی، مانند آمازون حتی مجبور به پرداخت مالیات سالیانه خود نیستند!
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}