به گزارش راسخون، این روز‌ها که خیل مشتاقان اباعبدالله الحسین (ع) از مسیر نورانی اربعین بازگشته‌اند، برخی شبهه‌افکنی‌ها در راستای تشکیک در فلسفه و معنای این قیام جمعی صورت می‌گیرد. شبهاتی از این دست که «آیا حسین بن علی (ع) نیازمند این سختی کشیدن مردم است؟ این تجمع و پیاده‌روی چه مبنای عقلی و روایی دارد؟ برنامه اربعین ساخته و پرداخته دولت ایران برای اهداف سیاسی است و...». بر آن شدیم تا طی یادداشت‌هایی تأملی بر چرایی زیارت اربعین و فلسفه پیاده‌روی به سمت حرم اباعبدالله (ع) داشته باشیم.
 

اربعین، تعظیم شعائر الله و نماد وحدت

شاید به طور قاطع بتوان گفت احدی از آزادگان و عقلا نیست که شهادت اباعبدالله الحسین (ع) در روز عاشورا را مصداق یکی از علائم برجسته در دین و نمادی از حریت و بندگی انسان در برابر خدا نداند. به حکم آیه «ذَلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» قاعدتاً بدون ذکر هرگونه توضیح دیگری نیز می‌توان تجمع بزرگ اربعین را مصداق این آیه شریفه و در حکم بزرگداشت علائم و شعائر دینی به حساب آورد. طبیعتاً هیچ حرکتی همچون تجمع حدود 30 میلیونی مردم نمی‌تواند اهمیت رخداد عاشورا و پیام امام حسین (ع) را در جهان فریاد کند. آن هم تجمعی که به گواه ناظران بین‌المللی، دومین گردهمایی بزرگی است که دنیا به خود دیده (پس از مراسم مذهبی کومه میلا که چند سال یک بار توسط هندو‌ها برگزار می‌شود) و بزرگ‌ترین همایش سالانه در کل جهان محسوب می‌شود. (جمعیت شرکت‌کنندگان در مراسم اربعین 10 برابر حج‌گزاران مکه در موسم حج است). شاید بتوان از همین آمار و ارقام نتیجه گرفت، پرشور برگزار شدن این مراسم کامل‌ترین مصداق «تعظیم شعائر الله» محسوب می‌شود.

یکی از پیامد‌های این‌گونه تجمعات در بعد «تعظیم شعائر الله»، نمود جهانی و به نوعی تبلیغ آن جریان اجتماعی است که معمولاً در جامعه جهانی تأثیرگذار است. به فرموده مقام معظم رهبری «خلأ وجود اجتماعی عظیم و بین‌المللی در میان شیعیان را حضور میلیونی در ایام اربعین پر می‌کند».

همچنین از جمله مهم‌ترین فلسفه‌های قابل ذکر برای ضرورت پیاده‌روی اربعین، برگرفته از آیه شریفه «اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله جَمِیعاً وَلاَ تَفَرّقُوا» است که جلوه‌های وحدت‌بخش اربعین کاملاً در راستای پوشاندن لباس عمل به این آیه شریفه هستند. عرب و عجم پا به پای یکدیگر در مسیر دلدادگی قدم برمی دارند و در سال‌های اخیر حتی سایر نژادها-بلکه سایر مذاهب اسلامی- به این ریسمان محکم الهی (حسین بن علی (ع)) چنگ انداخته و مصداق اعتصام به حبل‌الله را به نمایش گذاشته‌اند. چنانچه می‌دانیم اغلب ادیان و مذاهب با هدف شکل‌دهی به گونه‌ای همبستگی بین پیروانشان و ایجاد هویت به جریان اجتماعی‌شان، ایامی در سال را مشخص کرده و پیروان خویش را تشویق به شرکت در این اجتماعات می‌کنند؛ این جماعات در واقع زنده نگه‌دارنده روحیه وحدت درونی یک امت به شمار می‌روند.

مذهب شیعه نیز که خود را مذهب برحق می‌داند، نیاز به چنین موضع وحدتی داشت که با شکل‌گیری جریان اجتماعی اربعین بدان پاسخ داده شد؛ لذا کربلا می‌تواند «نماد» تبلور وحدت و بیعت با امام باشد که «نمود»‌ی جهانی خواهد داشت. شروع جاذبه مغناطیس حسینی در روز اربعین است، این همان جاذبه‌ای است که امام خمینی (ره) سال‌ها قبل از شکل‌گیری چنین اجتماعی در این بعد و عظمت، به قدرت اباعبدالله در شکل‌دهی به این اتحاد اشاره می‌کنند: «حضرت اباعبدالله برای مجتمع کردن مردم و قلوب بی‌نظیر است».
 

اربعین، صاحب ریشه در روایات

گرچه به استناد تاریخ، روز اربعین حسینی به مناسبت حاضر شدن اولین زوار اباعبدالله (ع) (جابر بن عبدالله انصاری و همراهانش) بر مزار ایشان گرامی داشته می‌شود، اما استنادات روایی نیز در کلام ائمه یافت می‌شود که گویا اشاراتی از جانب ایشان برای شکل‌دهی به چنین اجتماعات مقدسی برای رخ‌نمایی جریان مذهبی شیعه است.

مهم‌ترین روایت در این زمینه، صادره از سوی امام حسن عسگری (ع) است که این زیارت را یکی از پنج نشانه مؤمنین (شیعیان) برشمردند. به فرموده ایشان «علامات المؤمن خمس: صلاة احدی و الخمسین و زیارة الاربعین والتختم فی الیمین و تعفیر الجبین والجهر ببسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم»؛ یعنی نشانه‌های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامه نماز 51 رکعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن «بسم‌الله الرحمن الرحیم» (در نماز).
تأکید بر زیارت اباعبدالله به ویژه به صورت پیاده را در روایت صادره از ناحیه امام صادق نیز جست‌و‌جو نمود که می‌فرمایند: «مَنْ‏ خَرَجَ‏ مِنْ‏ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص، إِنْ کَانَ مَاشِیاً، کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً، حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ، حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللهُ مِنَ الْفَائِزِینَ، حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ ص یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى». یعنی کسی که به قصد زیارت امام حسین (ع) از منزلش خارج شود اگر پیاده باشد، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله برمی‌دارد، یک حسنه می‌نویسد و یک سیئه از او محو می‌کند. وقتی که به حرم می‌رسد، خداوند او را جزو صالحین برگزیده می‌نویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزو فائزین می‌نویسد. وقتی می‌خواهد بازگردد یک فرشتۀ الهی در مقابل او قرار می‌گیرد و می‌گوید: رسول خدا (ص) به شما سلام می‌رساند و پیغام می‌دهد (مژده می‌دهد): عملت را از سر بگیر که تمام گناهان گذشته‌ات بخشیده شده است.
 

اربعین و مشابهت با فریضه حج

شاید یکی از نزدیک‌ترین فرایض دینی به مراسم اربعین اباعبدالله (ع) موسم حج تمتع باشد. عبادتی که توسط خداوند نه تنها سفارش شده بلکه از واجبات دینی برشمرده شده است. شاید اگر بخواهیم با همان نگاه تشکیک‌گرا به سراغ فریضه حج برویم نیز باید همین پرسش‌های نخ‌نما از این قبیل که «آیا خداوند، نیازمند این سختی کشیدن مردم در مراسم حج است؟» را در خصوص آن فریضه نیز مطرح نمود. قرآن نیز آیه «و من یعظم شعائر الله...» را که در فوق نیز اشاره شد، درست در پایان توضیح مناسک حج استفاده کرده و نشان می‌دهد این گونه عبادات دسته‌جمعی، از یک دست و در راستای بزرگداشت خداوند خواهند بود.

از جمله شباهت‌های قابل توصیف میان این دو عبادت، وحدت است. مسلمانان در حج و زیارت اربعین شیرینی وحدت را می‌چشند. دومین شباهت مناسک حج و زیارت اربعین، مرکزیت داشتن این امر معنوی است. مرکزیت حج خانه کعبه و مرکزیت اربعین حرم اباعبدالله الحسین (ع) برای زائران است. در واقع زائر حج و اربعین، هر دو سلوکی را تجربه می‌کنند که به یک مسیر ختم می‌شود: «ولایت الهی».

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «واذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا»‌ای ابراهیم مردم را به حج دعوت کن تا به نزد تو بیایند. خداوند متعال در این آیه به صراحت، قصد از برپایی حج را رسیدن به حضرت ابراهیم معرفی می‌کند (پیامبری که علاوه بر مقام نبوت به تصریح قرآن دارای شأن امامت است). نیز در روایتی آمده است که «تمام الحج لقاء الامام» حج به ملاقات با امام کامل می‌شود. همین فرجام برای زیارت اربعین نیز متصور است که هدف و غایتش رسیدن به امام حسین (ع) است. پس همان‌طور که حج به قصد حضرت ابراهیم و رسیدن به امام عصر (عج) برپا می‌شود زیارت اربعین نیز به قصد امام حسین (ع) انجام می‌شود.

همچنین پیاده پیمودن مسیر از جمله شباهت‌های این دو عبادت است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «ای ابراهیم مردم را به پیاده حج به‌جا آوردن دعوت کن، اگر خواستند می‌توانند سوار بر شتر نیز به حج بروند»؛ در دستورات دینی مرتبط با حج ابتدا تأکید بر پیاده به حج رفتن شده بعد از آن اگر پیاده رفتن امکان نداشت سواره حج به‌جا آوردن نیز بیان شده است؛ لذا بر اساس آیات الهی پیاده به مکه رفتن بر سواره رفتن اولویت دارد، جالب است که در زیارت اربعین نیز تأکید بر پیاده رفتن شده از این جهت موضوع پیاده‌روی نیز از دیگر شباهت‌های حج و اربعین است.

شباهت‌های اربعین و حج به این‌ها خلاصه نمی‌شود و در بسیاری ابعاد از جمله قداست، عبادت، سابقه و قدمت، معرفت و بصیرت‌افزایی می‌توان این قرائت را مشاهده کرد.

البته تفاوت قابل ذکر میان این دو عبادت در «وجوب» است. یعنی حج برای هر کس واجب است و حتی اگر از روی محبت خداوند و شوق به وحدانیت او نباشد، از ترس آخرت و حساب قیامت نیز باید این سفر انجام شود، اما در زیارت اربعین چنین نیست و تنها و تنها این محبت و شوق انگیزاننده حرکت و هجرت الی‌الله است.

بازخوانی گفتار دکتر شریعتی در خصوص حج در کتاب «میعاد با ابراهیم» ناخودآگاه تقارب و همگونی این فریضه الهی را با مراسم پیاده‌روی اربعین حسینی یادآور می‌شود. شریعتی می‌نویسد: «حج، یعنی آهنگ؛ مقصد یعنی حرکت نیز هم؛ و همه چیز با کندن از خودت، از زندگی‌ات و از همه علقه‌هایت آغاز می‌شود، مگر نه که در شهرت ساکنی؟ سکونت، سکون، حج نفی سکون است. چیزی که هدفش خودش است. حج یعنی: جاری شو! هجرت از «از خانه خویش» به «خانه خدا»، «خانه مردم». رنگ‌ها را همه بشوی! سپید بپوش، سپید کن، به رنگ همه شو، همه شو، همچون ماری که پوست بیندازد، از «من بودن» خویش به در آی، مردم شو. ذره‌ای شو، درآمیز با ذره‌ها، قطره‌ای گم در دریا».

یکرنگ شدن با همگان که در حج با پوشیدن لباس سفید احرام محقق می‌شود، در مراسم اربعین با لباس‌های سیاه و خاک‌آلود عزادار اباعبدالله تکرار می‌شود. در این مسیر، شاه و گدا یکسان هستند و همه پیراهن عزا به تن داشته و چونان قطره‌ای می‌کوشند خود را به سرچشمه فیض امامت متصل نمایند. من بودن در اینجا معنی ندارد و همه از مال و دارایی خود در راه حسین (ع) درمی گذرند.

هجرت از شهر و دیار و عزم و آهنگ مقصدی کردن و نفی سکون نیز از دیگر موضوعات مهم در فلسفه شیعه است که شریعتی در فریضه حج بدان اشاره دارد و در خصوص اربعین نیز موضوعیت دارد. در باب این «نفی سکون» و جنس «حرکت» اربعین، سخن فراوان است که در یادداشتی دیگر به نسبت آن با فلسفه حرکت و سفر‌های استکمالی انسان در مسیر حقیقت اشاره می‌شود.


منبع: روزنامه جوان