روش پیامبر در مذاکره با دشمن چگونه است؟
رئیس جمهور در شرایطی از پیمان مجدد پیامبر با عهدشکنان میگوید که هیچ نمونه تاریخی در این باره وجود ندارد و در تناقض با آیات قرآن است. باید پرسید کدام آیات قرآن بدون قید امر به مذاکره با دشمن کرده است؟
در یک دستهبندی کلی، دشمنانی که مقابل پیامبر گرامی اسلام(ص) و جامعه اسلامی آن دوران صف بستند، در سه گروهِِ منافقان داخلی، عهدشکنانِ از اهل کتاب و دشمنان خارجی قرار داشتند که حضرت به فراخور مصالح حکومت با هرکدام سیاستهای جداگانهای را در پیش گرفتند. به عنوان نمونه از سختترین دشمنان پیامبر(ص) منافقان داخلی و نفوذیهایی بودند که با چهره دیانت سعی در تخریب نظام اسلامی آن دوران داشتند؛ از این جهت برخورد حضرت در قبال این عده از دشمنان به گونهای بود تا فرصت هر اقدام براندازانهای را از آنان سلب کند.
دسته دوم از دشمنان حکومت اسلامی در صدر اسلام اهل کتابی بودند که بارها معاهدات خویش در قبال پیامبر(ص) را شکستند؛ لذا حضرت ضمن اینکه آنان را به حاشیه شهر راندند، جزیه و مالیاتهایی نیز بر عهده آنان تعیین کردند. هر چند در مجموع میتوان گفت برخورد کلی پیامبر اسلام(ص) با این گروه بر اساس اصل رحمت و مدارا بود، اما همان طور که بیان شد، علت اصلی درگیریهای حضرت با آنان شکستن پیماننامهها و معاهدات از سوی اهل کتاب به خصوص یهودیان بود. برخورد رسول خدا با عهدشکنی اهل کتاب تا حدی بود که در پیماننامهشان با یهود قید شده بود در صورت پیمان شکنی، مسلمانان مجاز به کشتن مردان، به اسارت بردن زنان و فرزندان و به غنیمت بردن اموال آنان است.(اعلام الوری طبرسی، ج1، ص157)
دسته سوم، دشمنان خارجی یا به تعبیری دشمنان برونمرزی حکومت اسلامی بودند. در صورت کلی از آنجایی که مأموریت پیامبر(ص) هدایت تمام انسانها به سوی ارزشهای الهی بود، سیاست کلی، بر تعامل سازنده با دنیا بود. اما در هر صورت مبانی رفتار پیامبر اکرم (ص) در روابط خار جی شامل اصل دعوت و جهاد، اصل صلح وهمزیستی مسالمت آمیز، اصل التزام به قرار دادها واحترام پیمان و اصل نفی سبیل و عزت اسلامی بود که این اصل، اساس روابط خارجی پیامبر گرامی اسلام(ص) را تشکیل می داد و حضرت در گفتار و رفتار خویش برآن تأکید میکرد. قاعده نفی سبیل بر گرفته از این آیه قرآن بود که خداوند میفرماید: «و لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا؛ هرگزخداوند راه تسلط براهل ایمان را باز نگذاشته است. بنابراین آنگاه که خیانتی از آنان سر میزد و عهدشکنی از سوی آنان صورت میگرفت و منافع اسلام به خطر میافتاد، مدارا کردن با دشمنان جایگاهی نداشت.
روی صحبت جناب حسن روحانی با این دسته از دشمنان خارجی بود. وی در بخشی از سخنان خود با تأکید بر اینکه پیامبر(ص) هر بار کفار پیمان میشکستند، دوباره پیمان میبست، میگوید: «پیامبر ما با همه حرف میزد، با همه پیمان میبست. پیامبر با کفار پیمان بست. پیمان را میشکستند، پیمان دوم را میبست. نعوذا بالله کسی نمیگفت این پیامبر چقدر سادهلوح است؟! یک قرارداد پریروز بست، آن طرف تخلف کرد و شکست. دو مرتبه پیمان بعدی میبندد.»
دوانی: اظهارات رئیس جمهور دروغ محض است
این سخنان رئیس جمهور در حالی بیان میشود که هیچ نمونه تاریخی در این زمینه یافت نمیشود. محمد حسین رجبی دوانی در این باره در گفتوگو با تسنیم با تأکید بر اینکه نمونهای تاریخی در این باره یافت نمیشود گفت: «این گفته رئیس جمهور دروغ محض است و ابداً نمونهای تاریخی در صدر اسلام نداریم که دشمنان پیمان خود نقض کرده باشند، اما پیامبر مجدد به پیمان خود با آنها بازگردند و همپیمان شوند. بنابراین تا زمانی که آنها به پیمان خود وفادار بودند، پیامبر نیز با آنها همراهی میکرد، اما زمانی که نقض عهدی صورت میگرفت، پیمان نقض میشد و حضرت با آنها برخوردهای متفاوتی میکرد.»حال باید رئیس جمهور به این پرسش پاسخ دهند که چه استنادی تاریخی مبنی بر مذاکره مجدد پیامبر(ص) در شرایط نقض عهد دشمنان وجود دارد؟
نکته دوم اینکه جناب روحانی اشاره داشتند: «خط قرمز ما این است در مسیری که حرکت میکنیم، عزت ملی ما محفوظ بماند». اما آنچه تاکنون از حاصل مذاکره با دشمن دریافتیم، امتیاز دادن به دشمن و نقض عهد از سوی آنان و عدم عکسالعمل مناسب و بهنگام دولتمردان بوده است؛ مسئلهای که کاملاً با عزت ملی در تعارض است؛ در حالی که از اهداف رسول گرامی اسلام(ص) از پیماننامهها، برافراشتن پرچم توحید و کسب عزت ملی و بینالمللی برای مسلمانان بود.
نکته سوم اینکه آنچه ضروری است، فهم استراتژی رفتاری پیامبر مبتنی بر آیات قرآن است، چرا که معتقدیم رفتارهای معصومان علیهمالسلام عین نصّ آیات قرآن است؛ در برآیند این دست از آیات قرآن در مییابیم اصل مذاکره با دشمن محل اشکال نیست، اما این مسئله با شروطی همراه است که شامل عدم خوف از خیانت و خدعه دشمنان و مراقبت از توطئه آنان نهفته است. در این باره توجه جناب رئیس جمهور را به آیاتی از سوره انفال معطوف میکنیم.
خداوند در آیات 55 تا 58 از سوره انفال درباره نوع برخورد با پیمانشکنیهای دشمن میگوید:
(55) «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِینَ کَفَرُواْ فَهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ؛ هر آینه بدترین جنبندگان در نزد خدا آنهایند که کافر شدهاند و ایمان نمیآورند.»
(56) «الَّذِینَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍوَهُمْ لاَ یَتَّقُونَ؛ کسانی که تو از آنان پیمان گرفتی، سپس پیاپی پیمان خویش را می شکنند و هیچ پروا نمیکنند».
(57) «فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ؛ پس اگر آنها را در جنگ بیابی پراکندهشان ساز تا پیروانشان نیز پراکنده شوند، باشد که عبرت گیرند».
(58) «وَ إِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِیَانَةً فَانبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الخَائِنِینَ؛ اگر بیم این داری که گروهی در پیمان خیانت میکنند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد زیرا خدا خائنان را دوست ندارد».
مذاکره در شرایط خوف و خیانت دشمن باطل است
بر اساس ظاهر این آیات در مییابیم:الف) گروهی از اهل کفر هستند که بر عهد و پیمان خویش باقی نمیمانند و هربار که با آنها پیمان بسته میشود، نقض عهد میکنند و بر عهد خویش پابرجا نیستند آنجا که فرمود: «یَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ؛ هربار نقض عهد میکنند».
ب) دیگر اینکه در آیه58 بیان میدارد «هرگاه بیم این داری که گروهی در پیمان خیانت میکنند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد ...» میتوان به راحتی فهمید مذاکره در شرایط خوف از خیانت دشمن باطل است و باید همانند خودشان با آنها برخورد دشمنانه کرد.
ج) مسئله بعدی این است که خداوند اینگونه دشمنانی که هربار نقض عهد میکنند و مدام خیانت میکنند، «بدترین جنبندگان نزد خود؛ شَرَّ الدَّوَابِّعِندَ اللّهِ» معرفی میکند.
اتفاقاً خداوند در آیه60 همین سوره تأکید دارد «در برابر آنان آنچه در قدرت و توان دارید از نیرو [ و نفرات و ساز و برگ جنگى ] و اسبان ورزیده [ براى جنگ ] آماده کنید تا به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان ودشمنانى غیر ایشان را که نمىشناسید، اما خدا آنان را مىشناسد، بترسانید؛ وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ».
نکته ضروری در موضوع مذاکره با دشمن، سیاست کلی نظام اسلامی است که بر مبنای صلح و مذاکره است نه جنگ و بیتفاوتی نسبت به سایر کشورها؛ یعنی بر اساس آیات قرآن هرگاه دشمن از در صلح وارد شد، میتوان با آنها از در صلح وارد شد. در آیه61 انفال میفرماید: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم؛ و اگر دشمنان به صلح گرایند، تو هم به صلح گراى و بر خدا توکل کن که یقیناً او شنوا و داناست»؛ اما این مسئله منوط به فهم از عدم خیانت دشمن و عدم ترس از نقض عهد آنهاست؛ اتفاقاً رهبر معظم انقلاب در طول مذاکره با دشمن، بر این نوع استراتژی تأکید داشتند؛ ایشان در بیاناتی فرمودند: «جمهوری اسلامی ایران تاکنون به تعهدات خود در برجام پایبند بوده است، اما اروپاییها به وظایف خود عمل نکردهاند و این قابل قبول نیست که ما بهطور کامل به تعهدات خود در برجام عمل کنیم اما آنها تعهدات خود را انجام ندهند.» ( دیدار رئیس جمهوری روسیه با رهبر انقلاب 1397/06/16)
ایشان در بیانی دیگر با تأکید بر اینکه خطوط قرمزی که ما معیّن کرده بودیم رعایت نشد، گفتند: «با این دولت، با این رژیم زورگوی متقلّب، باید نشست مذاکره کرد؟! چرا مذاکره کنیم؟ برجام نمونهی واضح این است. تازه بنده سختگیری میکردم -که البتّه همهی خطوط قرمزی که ما معیّن کرده بودیم، رعایت نشد- طرف مقابل اینجوری رفتار کرد، اینجوری عمل کرد. خب با این طرف مقابل نمیشود مذاکره کرد؛ با این دولت نمیشود مذاکره کرد. دربارهی مسائل گوناگون، هر دولتی که با این دولت مذاکره کند، [او] مشکل درست میکند» (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 1397/05/22)
علامه طباطبایی در توضیح این آیات مینویسد:
«این دو آیه (57 و 58 انفال) دو دستور الهى است در قتال با کسانى که:1ــ عهد ندارند
2 ــ عهد را مىشکنند
3 ــ یا ترس این هست که عهد بشکنند
الف) پس اگر دارندگان عهد از کفار بر عهد خود پایدار نباشند و آن را در هر بار بشکنند، بر «ولىّ امر» است که با ایشان مقاتله و بر آنان سختگیرى کند.
ب) اگر ترس این باشد که بشکنند و اطمینانى به عهد آنان نداشته باشد، باید او نیز لغویت عهد را اعلام کند.
ج) اما اگر عهد بستند و آن را نشکسته و ترس این هم که خیانت کنند در بین نباشد، البته واجب است عهدشان را محفوظ داشته و احترام کنند.»
آخرین سؤالی که از رئیس جمهور داریم این است که آیا در شرایط فعلی که دشمن هر بار و به تعبیر قرآن، فِی کُلِّ مَرَّةٍ، نقض عهد میکند، باید از در مذاکره و مصالحه وارد شد؟ آیا اکنون از مرحله خوف از نقض عهد به مرحله یقین دست نیافتیم تا بخواهیم مجدداً پای میز مذاکره بازگردیم؟ و سؤال آخر اینکه آیا دشمن به دنبال صلح است یا خدعه و نیرنگ؟
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}