به گزارش راسخون به نقل از فارس: بعد از مدت‌ها گیشه سینماهای کشور شاهد یک فیلم کودک و نوجوان است که داستان آن بر سر زبان‎‌ها افتاده است. «منطقه پرواز ممنوع» در ژانر ماجراجویی، داستان سه نوجوان پسر را روایت می‌کند که می‌خواهند برای یک مسابقه علمی، پهپاد درست کنند. اما در گیرودار ساخت این پهپاد پای یک یوزپلنگ و مسائل محیط زیستی هم به داستان باز می‌شود.

«منطقه پرواز ممنوع» در سی و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودک و نوجوان اصفهان جایزهٔ پرمخاطب‌ترین فیلم و همچنین پروانه زرین بهترین بازیگری را برنده شد تا یک‌بار دیگر نشان بدهد، ژانر کودک و نوجوان اگر جدی گرفته شود حتما موفق خواهد بود.

به مناسبت اکران این فیلم در سینماهای کشور، در گفت‌گویی نرجس لاری؛ دکترای روان‌شناسی تربیتی  و  پژوهشگر تعلیم و تربیت، از فیلم موفق این روزهای ژانر کودک و نوجوان و نقاط ضعف و قوت آن گفته است. 

در سال‌های اخیر در بعضی آثار سینمایی تلاش شده علاوه بر قصه و داستان مجزا، برخی ارزش‌های دینی یا اجتماعی هم در خلال فیلم مطرح شود. «منطقه پرواز ممنوع» چقدر در این کار موفق بوده است؟

فیلم سینمایی "منطقه پرواز ممنوع"، داستان ماجراجویانه و پرکششی برای مخاطب نوجوان است که به طور کلی به هدف خود برای امید بخشی، ایجاد حس توانایی، اتکا به خود و تبیین مساله جاسوسی بسیار نزدیک است. نکته‌ جالب اینکه در خلال داستان فیلم، تعداد زیادی از مسائل روز جمهوری اسلامی مثل مساله محیط زیست، دفاع و امنیت، توسعه علم، برادری با پناهندگان، اتکای به ظرفیت داخلی و غیره به خوبی تلفیق شده و یک داستان یکپارچه و بدون وقفه را ساخته است. نقطه قوت دیگر و مهم فیلم، ساخت آن برای مخاطب در یک مرحله سنی (نوجوان) است که تعداد فیلم های فاخر و ارزشمند داخلی ساخته شده برای او انگشت شمار به حساب می آید.
 
سه شخصیت نوجوان فیلم، چقدر به نوجوان‌های واقعی که دور و بر خودمان می‌بینیم نزدیک هستند؟       
           
ویژگی این سه نوجوان مخصوصا  شخصیت اصلی  یعنی محمدمهدی، با برخی ویژگی‌های روان‌شناختی دوره نوجوانی شامل استقلال طلبی، خطر پذیری (نیندیشیدن به عواقب)، عملکرد تکانشی، نقادی، هیجان پذیری و ماجراجویی انطباق دارد. همین‌طور تاکید بر روابط دوستی دوره نوجوانی که بر صمیمیت و وفاداری استوار است و حتی گاهی از روابط خانوادگی سبقت می‌گیرد، درست است.

نمایش روابط خانوادگی نوجوان هم در «منطقه پرواز ممنوع» کارآمد است. مادر در این فیلم از نقش مظلوم احساساتی فاقد کنش بیرون آمده و در بخشی از فیلم اثربخش وارد می‌شود. این فیلم بر روابط بالغانه پدر-پسر در سن نوجوانی که یکی از نکات حیاتی این مرحله است تاکید می‌کند و تب و تاب یک خانواده دارای رزمنده و مدافع را به خوبی نشان می دهد.

 همچنین به درستی نقش مربی/معلم را در جهت دهی انرژی و افکار و هویت نوجوان برجسته می‌کند. این فیلم استفاده از ابزار امروزی مثل گوشی همراه، هواپیمای کنترلی و غیره در دست نوجوانان که این بار به شکل کاربردی و هدفمند مورد استفاده قرار می گیرند، را نیز دارد که نشان می‌دهد سازنده نخواسته از مقتضیات دنیای امروز فصاله بگیرد یا نوجوان را در حالتی غیرواقعی بی‌نیاز و بی‌توجه نسبت به این دسته از موارد نشان بدهد.

یعنی ویژگی نسبت به نوجوان نبوده که از آن غفلت شده باشد؟

 به نظر می‌رسد در بخش پرداخت شخصیت، از یک ویژگی اساسی در این دوره سنی یعنی مرحله اکتشاف هویت غفلت شده است. سه نوجوان فیلم بدون لغزش و پرسش، از چارچوب هویتی و الگوی تصمیم گیری خود آگاه هستند.  تنها مرتبه‌ای که شخصیت اول فیلم احساس لغزش می شود، زمانی است که نه از روی سردرگمی هویتی بلکه به خاطر یک دلیل عاطفی (دلتنگی برای پدر و بی خبری از او) این احساس در او پدید می‌آید.

احتمالا نوجوان مخاطب که خود در روزهای جستجوی هویت است،  با صورت واقعی نوجوانی که قدری از این درگیری‌ها و اما و اگرها با خود را به همراه دارد و به مقدار اندکی تصمیم هایی فراتر از چارچوب باورها و تصمیمات خانواده دارد، ارتباط بهتری برقرار می کند و آن واقعی‌تر می‌پندارد. البته شیطنت ها و کارهای پنهانی این سه شخصیت بخشی از این مساله را برای درک مخاطب نوجوان از فاصله با نسل قبل و سرکشی را تا حدی ارضا می کند. اگر ما مخاطب این فیلم را نوجوانان پسر دوره اول-و نه دوم-در نظر بگیریم این اشکال قابل اغماض است.
 
این قهرمان‌سازی و گاهی خیال‌پردازی شخصیت‌ها، الگوی منفی برای مخاطب نوجوان نیست؟

این فیلم میل به قهرمان تلقی شدن و خیال‌پردازی‌های نوجوان را جهت می‌دهد و برای آنها الگویی از کنش اجتماعی و دینی به همراه می‌آورد.  به علاوه که اصطلاح «قهرمان‌بازی»  و اقدامات جسورانه این سه نوجوان در چارچوب ارزش‌های مثبت خانواده‌شان صورت می‌گیرد. البته باید در نظر گرفت که قهرمان این فیلم شرایط بسیار ویژه ای دارد و چندان به زندگی عادی یک نوجوان شهری یا روستایی با پدری کاسب یا کارمند نزدیک نیست. به‌عبارت دیگر یک الگوی در دسترس برای همانندسازی عمومی از حیث نوع کنش و ماجراجویی تلقی نمی شود. البته این اشکال کلی به خیلی از آثار سینمایی وارد است که مخاطب خود را نه از بدنه ی خاکستری و عموم جامعه، بلکه از قشری که با آن مفاهیم مشترک دارد انتخاب می‌کند. انگار هدف خود را تقویت بدنه‌ای که از پیش سبقه هماهنگ با نظام دارند برگزیده است.

اما باید این را هم در نظر داشت که قانع شدن، الگوگیری و درونی سازی نوجوان مخاطب از فرد قهرمان با محبوبیت بالاتر، اثر بیشتری دارد. به همین خاطر  برای برقراری ارتباط بهتر مخاطب با الگوی قهرمان فیلم، پرداختن به رویدادهای داستانی و یا برجسته‌کردن ویژگی هایی از " محمدمهدی" که بر محبوبیت بیشترش نزد مخاطب، پیش از رسیدن به نقطه‌ اصلی داستان می افزود، می‌شد موثرتر عمل کرد.

نظرتان درباره شخصیت افغان فیلم، «نصیر» چیست؟

 انتخاب بازیگر افغانستانی«نصیر» و آوردن این موضوع به کانون توجه، یکی از مزیت‌های دیگر این فیلم است. البته باید به این نکته دقت کرد که نصیر در پیشبرد اهداف فیلم در مراحل ساخت یا پرواز هواپیما و ماجراجویی جسورانه نوجوان‌ها، عموما نقش همراهی کننده دارد.  شاید بهتر بود شخصیت «نصیر» عاملیت بیشتری در فیلم داشت.
 
یکی دیگر از اشکالاتی که به «منطقه پرواز ممنوع» وارد می‌شود، پسرانه بودن فیلم است. این موضوع نمی‌تواند ضعف باشد؟

این فیلم قدم موثری در تمرکز به  پرداخت شخصیت پسرانه نوجوان در یک ژانر ماجراجویانه را آغاز کرده است. اما نیاز به فیلم هایی که شخصیت پردازی دخترانه برای نوجوان را داشته باشند هم حس می شود.

به هرحال قدم خوب و استواری در فیلم «منطقه پرواز ممنوع» در راستای ساخت فیلم ارزشی و تربیتی برای نوجوان برداشته شده است. امیدوارم رسانه و به خصوص سینما و تلویزیون همکاری و همگامی خود را با تعلیم و تربیت مبتنی بر رشد و تحول مثبت کودکان و نوجوانان محکم تر سازد.  

توصیه می‌کنم برای حمایت از فیلم‌سازانی که پا به این عرصه گذاشته‌اند، نوجوانان اطرافمان را به دیدن این فیلم ارزشمند و باکیفیت توصیه کنیم.