به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری تسنیم، این سومین سفر آقای بن‌علوی طی یک سال گذشته به ایران است و همین مسئله و سابقه حضور او در ایران به‌طور خاص و موضوع کشور عمان به‌نحو عام موجب شده است که گمانه‌زنی‌های متعددی درباره دلایل و مأموریت حضور او در ایران مطرح شود. عمان تاکنون در چند نوبت میانجیگری‌هایی میان ایران و آمریکا داشته که موضوع آزادسازی زندانی‌های دوطرف و مهمتر از همه مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا از جمله‌ آنها بوده است.

پیگیری‌های خبرنگار تسنیم از برخی مقامات حاکی است که موضوع ابتکار «صلح هرمز» (HOPE) که مهرماه امسال توسط رئیس‌جمهور در سازمان ملل متحد مطرح شد یکی از موضوعات محوری گفتگوهای مقامات ایرانی با وزیر خارجه عمان بوده است. همچنین گفته می‌شود که مسئله «جنگ یمن» از دیگر موضوعات مطرح‌شده در این گفتگوهاست. عربستان پس از ناکامی‌های بسیار و ضربات سنگینی که از مقاومت یمن دریافت کرد پشت صحنه به‌دنبال پایان دادن به این جنگ است و سعی می‌کند به‌نحو آبرومندانه‌تری خود را از این مخمصه خلاص کند.

با این حال هنوز هیچ مقام رسمی این گمانه‌زنی‌ها درباره جزئیات این مذاکرات را تأیید نکرده است.

اما بن‌علوی هفته‌ گذشته نیز با مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا دیدار داشته و سفر او به ایران پس از این دیدار این گمانه‌زنی‌ را هم تقویت کرده است که امکان دارد او حامل پیامی از سوی آمریکایی‌ها و ترامپ به ایران باشد. با توجه به مباحث فی‌مابین ایران و آمریکا طی ماه‌های گذشته قاعدتاً اگر پیامی هم در کار باشد محتوای آن نسبت به گذشته تغییری نخواهد داشت و پیگیری همان انگیزه سابق آمریکا نسبت به ایران است.

برخی منابع غیررسمی می‌گویند اگر هم چنین موضوعی در این جلسات مطرح شده باشد قطعاً پاسخ ایران به پیشنهادات زورگویانه آمریکایی‌ها همان «نه» قاطع سابق است و نه چیز دیگر.

برخی تحلیلگران می‌گویند احتمالاً آمریکایی‌ها از اغتشاشات اخیر در ایران بوی کباب استشمام کرده‌اند و این مسئله البته طبیعی هم هست. آمریکا از طریق حمایت و بسترسازی برای اغتشاشات و حمایت از گروهک‌های تروریستی که نقش آنها در برخی مناطق ایران در آشوب‌های اخیر نیز واضح بود، تضعیف توان ملی ایران را نشانه رفته تا از این طریق بتواند اراده خود را علیه ایران که همان تسلیم مردم کشورمان است تحمیل کند.

این تحلیلگران معتقدند هرگونه کوتاه‌ آمدن مقابل زورگویی‌های آمریکا در مقطع پیش از اغتشاشات اخیر عملاً به‌معنای تأیید کارکرد کمپین فشار حداکثری علیه ایران بود، بدین معنا که آمریکا اگر می‌دید که ایران با شروط زورگویانه‌اش مانند مذاکرات فرابرجامی یا مذاکرات منطقه‌ای و موشکی موافقت می‌کرد او نه‌تنها فشارش را کم نمی‌کرد بلکه آن را تشدید و تحریم‌ها را جدی‌تر می‌کرد تا بتواند تا تسلیم نهایی مردم ایران پیش برود، لذا نباید در برابر او عقب‌نشینی کرد. اما حالا که اغتشاشات اخیر پیش آمده و ترامپ نیز بوی کباب به مشامش خورده است وادادن در برابر او بسیار بیشتر از قبل به‌معنای ضربه سنگین به منافع ملی، ضربت بزرگ به آزادی ملت ایران در تعیین سرنوشتش  و گزیده شدن نابخردانه از یک سوراخ به‌دفعات متعدد است.

در واقع این یک خباثت آشکار توسط آمریکایی‌هاست که از یک سو با هدایت سرویس‌های امنیتی خود و برخی کشورهای منطقه در ایران اغتشاشاتی را با بهره‌گیری از بستر اعتراض بخش مهمی از مردم ایران به افزایش قیمت بنزین ساماندهی کند و تخریبات گسترده‌ای را موجب شود و ناامنی را در ایران تولید کند و در ادامه‌ آن به‌دنبال بهره‌برداری از همین اغتشاشی باشد که خود یکی از گردانندگان آن بوده است.